همدردی با مردم سوریه یا اسرائیل؟
در جمع حاضران همچنین برنار کوشنر، وزیر امور خارجه سابق فرانسه، که در کشورش به «کنار گذاشته شده» و در کشورهای عربی به دشمن اعراب و مدافع سرسخت اسرائیل مشهور است نیز حضور داشت. از ستارگان این نشست همچنین میتوان به الکس گلدفارب، نماینده سابق کنست اسرائیل و مشاور ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل اشاره کرد که مسئولیتهای دیگری نیز بر عهده داشته است.
اما نمایندگان مخالفان سوریه در این جشنواره یا همان نشست، اکثرشان معروف نیستند، ولی با این حال عدهای هم هستند که بتوان آنها را شناخت، لمی الاتاسی، رئیس جمعیت "سوریه – فرانسه – دموکراسی"، ملهم الدروبی، یکی از رهبران اخوان المسلمین و اشرف المقداد از جبهه اخلاص به رهبری عبدالحلیم خدام. در این میان شماری از چهرههای فرهنگی مخالف نظام این نشست را تحریم کردند که از جمله آنها میتوان به برهان غلیون، صبحی حدیدی و فاروق مردم بک اشاره کرد که با صدور بیانیهای برگزاری این نشست را محکوم کرده و از این که دار و دسته لیکودیها آن را برگزار کردهاند به شدت انتقاد کردند.
واقعیت این بود که سخنرانان این نشست فقط به حمله به نظام سوریه اکتفا نکردند، بلکه از این هم گذشتند و عربیت و وحدت مصر – سوریه را نیز عامل گسترش استبداد در سوریه دانستند. در این میان شماری از فرانسویها نیز به شدت به دفاع از صهوینیستها و دموکراسی آنها پرداختند تا آنجا که در ادامه، نشست به جای همراهی با مردم سوریه تبدیل به دفاع لیکودی از صهیونیستها شد.
این هم راه و روش برخی از آقایان مخالف است دیگر. میخواهند نظام به هر قیمتی شده سرنگون شود حتی اگر به قیمت ریخته شدن خون مردم سوریه باشد. این نظر برخی از آقایانی است که عجله دارند که هر چه سریعتر قدرت را در سوریه به دست گیرند. هر روز افق دیدشان تنگتر میشود و با همین شیوه و عدم اعتنا به تکثرگرایی موجود در سوریه حتی به قیمت ابراز حسن نیت به اسرائیل میخواهند به قدرت برسند غافل از این که بیشترین خدمت را با این کار به نظام سوریه میرسانند.
و از این مهمتر، این شیوه چیزی جز آماده شدن سوریه برای یک جنگ داخلی به دلیل دخالتهای امریکاییها و ضرورتهای اسرائیلی همانند آنچه در گذشته در عراق و لبنان شاهد بودیم، نیست. انگار که این جنگهای ویرانگر دو کشور کافی نبودند تا از آنها عبارت بگیرند، اکنون هم در برابر چشمان ما لیبی را ویران میکنند به این بهانه که میخواهند دموکراسی را در آن گسترش دهند و آن را از دست دیکتاتور نجات دهند. لیبیاییها به همین دلایل مجبور شدهاند به "بهار شبهنظامیان مخالف" تن دهند.
مشکل در چنین نوعی از ابراز مخالفت جهل سیاسی آنها است، آنها به ملت ایمان ندارند و برای همین خود را نماینده آنها در خارج معرفی میکنند و دست به دامن خارجیها میشوند. یعنی همان اتفاقی که برای بسیاری از مخالفان نظام سابق عراقی پیش آمد. عراقیهایی که به یکدیگر اعتماد نداشتند و میخواستند در عین حال دیکتاتوری را سرنگون کنند. یعنی همان چیزی که اکنون در لیبی جریان دارد. برخی از آنها گوی سبقت را از دیگران ربودهاند ولی به رغم چشیدن مضرات این عجله کردن، هنوز تا الآن درس نگرفتهاند.
در مقابل، مخالفان در دمشق گردهم میآیند و در تظاهرات مردمی شرکت میکنند. اوضاع را مورد مناقشه قرار میدهند و بر سر کیفیت تغییر نظام یا راههای اصلاح آن بحث میکنند بدون این که بخواهند جشنوارهای برپا کنند که لازم باشد تدارک آن را لیکودیهای مقیم پاریس ببینند و بدون این که نیاز باشد دست به دامن پیمان آتلانتیک شمالی یا ایالات متحده یا شورای امنیت شوند.
تفاوت میان آن کسی که در جشنواره برنار هنری لوی شرکت میکند با آن کسی که آن را تحریم میکند و نشست دمشق را تایید، واقعا بسیار ساده است. اولی میخواهد به هر قیمتی شده به قدرت برسد و دومی، متفکر فرهنگی مخالف حقیقیای است که میداند سوریه در منطقه پیرامونیاش چقدر تاثیرگذار است و تلاش میکند با دموکراسی جایگاه آن را تقویت کند.
لیکودیهای فرانسه تلاش کردند "بهار سوری" را به "بهار اسرائیلی" تبدیل کنند و برخی مخالفان نیز هیچ اعتراضی نکردند.
منبع: الحیات
نظر شما :