برنده رقابت ایران و ترکیه کیست؟
روزنامه الحیات، چاپ لندن در یادداشتی به قلم جورج سمعان به همین موضوع پرداخته و مینویسد: ایران به سختی میتواند خود را قانع کند که برنده بزرگ نتایج تحرکات جامعه عربی است. نفوذ ایران کم شده چرا که در هیچ کدام از میدانهای شهرهای مختلف عربی حرفی از الگوی ایرانی نزد تظاهرکنندگان زده نمیشود. هیچ کدام از جریانهای سیاسی اسلامی نیز تمایلی برای استفاده از نمونه ایرانی از خود نشان نمیدهند. در مقابل بسیاری صحبت از الگوی ترکی میزنند و میگویند که با توجه به رشد اقتصادی چشمگیر ترکیه در سالهای اخیر و رفتارهایی که دولت ترکیه در بعد سیاسی، آزادیهای مدنی و روابط بینالمللی از خود نشان داده توانسته به یک الگوی قابل تقلید برای بسیاری از کشورهای منطقه تبدیل شود.
نویسنده یادداشت سپس مینویسد: البته این بدان معنا نیست که ایران تا کنون هیچ دستاوردی نداشته است. به هیچ وجه این گونه نیست. اگر چه توصیه میشود ایران از این مرحله نهایت استفاده را ببرد و به یکپارچهسازی مواضع داخلیاش بپردازد و اختلافها را حل و فصل کند تا دستاوردهایی که در دو دهه اخیر به دست آورده را همچنان بتواند حفظ کند. اصولگرایان ایران در سالهای اخیر توانستهاند به پیروزیهای بزرگی در مقابل اصلاحطلبان دست یابند. ولی از عمر این پیروزی زمانی کاسته شد که اختلافهای سنگینی در درون خود جریان محافظهکار ایران پدید آمد. البته با توجه به رقابت سیاسی که همواره در ایران وجود داشته ایجاد چنین اختلافاتی قابل پیشبینی بود. به ویژه که ایران از معدود کشورهای منطقه خاورمیانه است که رقابت سیاسی در آن امری طبیعی است و از محسنات نظام جمهوری آن محسوب میشود. این رقابت باعث میشود که جمهوریت نظام ایران بیشتر تقویت شود و نوعی از تغییر مطلوب در این کشور حاصل شود. همان تغییری که مردم کشورهای عربی سالها است به دنبال آن هستند و در حال حاضر فرصتی یافتهاند که به آن برسند.
سمعان سپس به تاثیر این رقابت بر سیاست خارجی ایران اشاره میکند و مینویسد: البته این بدان معنا نیست که این رقابت سیاسی بر سیاست خارجی ایران تاثیر گذاشته است اگر چه میتوان گفت که بر آزادی تحرکات ایران در بعد سیاست خارجی اثر گذاشته است. جمهوری اسلامی ایران در دو دهه گذشته توانسته از مرحله بیثبات انقلابی به مرحله باثبات جمهوری منتقل شود. همزمان و در همین دوره به نقشآفرینی منطقهای خود بیفزاید. با ورود امریکا به عراق و افغانستان و سرنگونی نظامهای مخالف ایران در آن دو کشور تهران ضمن این که توانست از دو دشمن بزرگ منطقهایاش خلاص شود، موفقیتهای بزرگی نیز در این کشورها به دست آورد. ایران توانست با روی کار آوردن دوستان و متحدانش در بغداد عراق را به یک دوست پایدار و همیشگی برای خود تبدیل کند و با سقوط نظام طالبان در افغانستان، کابل را نیز با خود همراه سازد. در نتیجه به طور خلاصه میتوان گفت که ایران هر آنچه میخواسته را در این دو دهه به دست آورده است. بنابر این آنچه در حال حاضر برای ایران مهم است حفظ این جایگاه است. جایگاهی که با سختیهای بسیار و مقاومت در برابر متخاصمان مختلف منطقهای از فلسطین و لبنان گرفته تا عراق و سوریه به دست آمده است. حتی ایران برای حفظ این جایگاه حاضر شد بر سر عراق با امریکاییها وارد مذاکره شود و البته امتیازهای بزرگی را نیز از آنها بگیرد.
وی در ادامه مینویسد: ولی با ظهور ترکیه به عنوان یک بازیگر اصلی و تمایلی که برخی از کشورهای عربی منطقه با هدف کنار زدن ایران به آن پیدا کردند، باعث شد تا رقابتی میان ایران و ترکیه در این رابطه شکل بگیرد. در این رقابت هر دوی آنها میخواهند جایگاه نخست منطقه را کسب کنند. ولی بر خلاف توقعی که میرفت دو طرف به جای درگیر شدن با یکدیگر پذیرفتند که نوعی توازن جدید در نوع تعاملشان با تحولات منطقه ایفا کنند که این توازن با همکاریهای اقتصادی، بازرگانی و نفتی میان دو طرف روز به روز بیشتر نهادینه میشود.
در ادامه این یادداشت آمده است: هنگامی که تحولات سوریه آغاز شد، ایران و ترکیه دو رویکرد متفاوت در برابر آن اتخاذ کردند. ایران از روز نخست از نظام بشار اسد حمایت کرد در حالی که ترکیه در جبهه مخالفان با اسد ایستاد. اسد با تکیه بر حمایت ایران توانست سیاستهای خود را پیش ببرد، نتیجه این رقابت در سوریه در حال حاضر به اینجا رسیده که ترکیه نیز به حمایت از اسد برخواسته و میگوید از اصلاحات در این کشور حمایت میکند، این بدان معنا است که ترکیه به معادلهای که نقطه ثقل ایران در آن بیشتر است، تن داده است.
نویسنده پیشبینی میکند: در روزهای آینده ایران و ترکیه گزینههای سختی را پیش روی خود برای انتخاب داشته باشند. احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه در سفر خود به دمشق، ریاض، امان و ایران مجبور است به پرسشهای بسیاری پاسخ دهد. ایران هم دقیقا درک میکند که سیاست ترکیه بر چه پایه و اساسی است و نظام سوریه نیز مجبور است تن به چه تغییراتی بدهد. پرسشی که در این جا مطرح است این است که آیا ایران آمادگی دارد برگ روابط نزدیکش با ترکیه را فدای حفظ بسیاری از خواستههای خود در منطقه کند؟ آیا سفر داووداغلو به تهران مثبت خواهد بود یا این که پس از این سفر باید شاهد تحولات تازه در بسیاری از پروندههای منطقهای باشیم؟ آیا ایران میتواند امتیازهای خود را بر آنکارا که میخواهد ابتکار عمل را در سوریه به دست گیرد تحمیل کند یا این بار هم دو کشور بر سر حفظ نفوذ در منطقه با یکدیگر به توافق میرسند؟
نظر شما :