خطر موقعیت لرزان اسد برای محور مقاومت
جالب است که موقعیت استراتژیک و فوق العاده حساس سوریه حتی اجازه دخالت بین المللی را هم نداده است. و جالب تر اینکه در فضای بدون ابتکار عمل و پیشنهاد و گفتگو، اتفاقات سوریه راه خودش را می رود و هیچ مسیر و هدف مشخصی را دنبال نمی کند. همه می دانند که نه جنبش اعتراضی مخالفان اسد یکدست و هدفمند است و نه بشار اسد اهل اصلاحات و احیانا پایین نشینی. در این میان آنچه حادث می شود، ضعف رو به تزاید حکومت اسد و دودستگی و انشقاق در جامعه است.
در چنین شرایطی دادگاه بررسی ترور رفیق حریری حکمش را صادر کرد و پنج تن از اعضای حزب الله را تحت پیگرد قرار داد. حسن نصرالله در تلویزیون ظاهر شد و دادگاه را به سخره گرفت و گفت هیچ کس را تحویل دادگاه فرمایشی نمی دهد.
چندی پیش و پس از قدرت گیری حزب الله در دولت لبنان نوشتیم که این نیمه تحولات در لبنان است و نیمه دوم آن به زمان پس از اعلام رای دادگاه حریری منوط می شود. حالا حزب الله که یک سوم تخم مرغ هایش توی سبد سوریه بوده، یک سومش در سبد ایران و مابقی در دولت لبنان، از هر سه طرف در تنگنا قرار گرفته است. حزب الله که تنها پنج ماه از ترکتازی اش در عرصه سیاسی لبنان – بواسطه ائتلاف ضد حریری و تشکیل دولت میقاتی – می گذشت، با اتفاقات داخل سوریه به حمایت از اسد پرداخت و حالا که سوریه روزهای پرتب و تابی را از سر می گذراند و دادگاه رفیق حریری نیز رای غیر حزب اللهی اش را اعلام کرده، به یکباره شرایط دگرگون شده و نزدیک است خیلی از تخم مرغ ها بشکند. ایران و سوریه هنوز بسان دوقلوهای به هم چسبیده متصل به یکدیگرند و ضعف و قوت یکی خواه ناخواه بر دیگری اثر می گذارد. حزب الله و ایران نیز حکم دو کالبد و یک روح را دارند و هر تغییر و تحول و ضعف و قوتی که بر یکی وارد بیاید، بطور آنی و کاملا ارگانیک بر دیگری تاثیر می گذارد.
با این وصف قصه مقاومت و جبهه "ایران، سوریه، حزب الله" کمی مبهم و پیچیده شده است. از یکسو تصور می رود حکومت بشار اسد کم کم رو به ضعف و شکست بگذارد و در خوشبینانه ترین شکل ممکن به امتیازدهی به غرب و رقبای عربی منطقه تن دهد و از سوی دیگر فشارها روی حزب الله این بیم را تقویت می کند که دولت نجیب میقاتی نیز مستعجل شود و به ائتلاف های جدید ناگزیر در لبنان بینجامد.
در آخرین تظاهرات مخالفان در سوریه نزدیک به 300 هزار نفر در حماه تجمع کردند و این تظاهرات با چنان شگفتی و بهتی همراه بود که بشار اسد فی الفور استاندار مربوطه را برکنار کرد. البته در همان روز پرچم هزار و 700 متری حامیان بشار اسد و کف و سوت موافقان او در رسانه های دولتی این کشور انعکاس لحظه به لحظه ای داشت و به مثلث اسد، تهران و حزب الله قوت قلب می داد.
روی هم رفته وضعیت در سوریه پیچیده و از هر جهت مخاطره آمیز است؛ از جهت استحکام داخلی، یکپارچگی اجتماعی، گروه های تندرو مسلح، مسائل حقوق بشری و حتی حق حیات، سیاست خارجی، همسایگان، امنیت منطقه و ثبات لبنان. خطر تحولات سوریه زمانی بیشتر می شود که بدانیم هنوز هیچ یک از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی نسبت به ماهیت واحد و ایدئولوژی مخالفان، مطمئن نیستند و معلوم نیست در آینده چه جریانی از دل اعتراضات سربر آورد و قدرت بگیرد. حتی ترس غرب و همسایگان مخالف بشار اسد از این است که رشته امور از دست او خارج شود و افراط گرایان قدرت بگیرند و آنگاه برای عمل کمی دیر شده باشد.
جمعه هفته ای که گذشت معترضین در شهرهای حماه، دیرالزور، ادلب، بوکمال و حمص با برقراری تجمعات و سر دادن شعار سقوط بشار اسد را خواستار شدند. طبق معمول دولت برای مقابله با مخالفان اینترنت و برق این مناطق را قطع کرد و از گشودن آتش به معترضان فروگذار نکرد. روایات غیررسمی می گوید تظاهرات جمعه گذشته، یکی از پرجمعیت ترین اجتماعات اعتراضی طی ماه های گذشته بوده است. از سوی دیگر حامیان بشار اسد نیز با برپایی راهپیمایی در حلب، السویدا و دمشق حمایت خود را از رژیم و اصلاحات پیشنهادی اسد اعلام کردند. حامیان دمشقی پرچم 1700 متری را به نشانه وحدت ملی روی دست می بردند تا طول حمایت از بشار اسد را طولانی و بی نهایت نشان دهند. اما از سوی دیگر کشتگان حوادث نیز درحال نزدیک شدن به این رقم است. اگر توازن در این ارقام برقرار شود و سپس روندی معکوس بیابد و جایگاه حزب الله در دولت لبنان به دلیل احکام بین المللی متزلزل شود، تشتتی غیرقابل پیش بینی در منطقه اتفاق خواهد افتاد. احتمالا جمعه این هفته حامیان اسد در تدارک پرچم بلندتری هستند. آیا اسد می تواند انسجام پیکره مقاومت را حفظ کند؟
نظر شما :