چرا اروپا ناز روسیه را میخرد؟
دیپلماسی ایرانی: روسیه یکی از بزرگترین قراردادهای خرید تسلیحاتی خود را به ارزش ٢/١ میلیارد یورو با فرانسه به امضا رساند. در مورد این قرارداد و دلایل فرانسه برای فروش این تسلیحات به روسیه و مخالفت ها با آن با دکتر داوود کیانی، کارشناس مسائل اروپا و روسیه گفتگو کرده ایم که حاصل آن را می خوانید:
در روزهای گذشته خبری مبنی بر بزرگترین خرید تسلیحاتی روسیه از فرانسه در رسانه ها منتشر شد. این قرارداد شامل چه تسلیحاتی است؟
این قرارداد در مورد فروش ناو میسترال (Mistral) به روسیه است که این ناوها قابلیت های گسترده ای از جمله قابلیت حمل 16 هلیکوپتر را داراست.
توافق بر سر خرید این ناوها به دو سه سال گذشته باز می گردد. فرانسه دوسال پیش با فروش این ناوها به روسیه موافق کرد. اما شرایطی در این میان بود که امضای این قرارداد را تا امسال به تاخیر انداخت. روسها اعتقاد داشتند که فرانسه یک فروند از این ناوها را به روسیه بفروشد و بقیه این ناوها در صنعت ناوسازی روسیه ساخته شود. فرانسوی ها با این کار مخالف بودند و ترجیح می دادند که فرمول 2 و 2 اجرا شود یعنی 2 ناو میسترال در خاک فرانسه و 2 ناو در خاک روسیه تحت لیسانس فرانسه ساخته شود. اختلافاتی از این دست امضای این قرارداد را به عقب می انداخت. کما این که سیاست مداران روسیه هم در داخل در این حوزه تحت فشار بودند چرا که روسیه معتقد بود که هدف از خرید این ناو، دست یافتن به تکنولوژی آن است و نه خود آن ناود. یعنی خرید خود ناوها چندان برای روسیه مزیتی نداشت.
نتیجه این اختلافات چه شده و قراداد به چه ترتیبی امضاء شده است؟
در حال حاضر ظاهرا توافق کرده اند که 2 فروند را فرانسه به روسیه بفروشد و 2 فروند در خاک روسیه تحت لیسانس فرانسه ساخته شود. چیزی که محرز این است که تا سال 2015 دو ناو به روسیه تحویل داده می شود. ولی دو ناو دیگر که قرار است در خاک روسیه ساخته شود، ممکن است تحت تاثیر تلاطم های سیاسی قرار گیرد و همچنان در ابهام است. مضافا بر این که این قرارداد مشکلات مالی هم در مورد نحوه پرداختها دارد. چرا که مسائل مالی قرارداد به شرایط آینده قرارداد یعنی واگذاری تکنولوژی ساخت این ناو به روسیه منوط هست و این به ابهامات موضوع افزوده است.
این مسائل به مشکلات مالی روسیه برمی گردد؟
نه، روسیه مشکلات مالی زیادی ندارد. مخصوصا از زمانی که در آمدهای این کشور به خاطر فروش نفت و گاز افزایش یافته با مشکلات مالی چندانی سروکار ندارد. اتفاقا همین مسئله است که دولت های اروپایی نظیر فرانسه، آلمان و ایتالیا را به همکاری های دراز مدت با روسیه ترغیب می کند. اروپایی ها اعتقاد دارند که روسیه کشوری است که به دلیل فروش نفت و گاز بسیار ثروتمند است. یعنی آنها اساسا روسیه را سرزمین مواد خام می بینند. از این رو طرف جذابی برای انعقاد قراردادهای بزرگ محسوب می شود. لذا روسیه از این حیث چندان با مشکلات روبرو نیست. چیزی که روسیه به دنبال آن است خرید تسلیحات نیست بلکه روسیه به دنبال دریافت تکنولوژی است. ظاهرا با چراغ سبز فرانسه این تکنولوژی را دریافت خواهند کرد. مسئله دیگری که روسیه با آن درگیر است این است که نمی داند ناوها را در کجا استفاده کند. یعنی اگر بخواهد این ناوها را در دریای سیاه استفاده کند، چندان مقدور نیست چرا که این ناوها مخصوص آب های آزاد هستند و برای این دریا مناسب نیستند. اگر بخواهد در اقیانوس آرام از آن استفاده کند نیز نیازمند اسکله های خاص این کشتی ها است. یعنی در همین زمان روسیه نمی تواند از این کشتی ها استفاده کند و باید تمهیدات مناسب را برای استفاده از این کشتی ها بیندیشد.
مخالفت هایی هم با فروش این تسلیحات به روسیه بوده است؟
آمریکا و سازمان ناتو مخالفت های محدودی با فروش ناوهای میسترال به روسیه کردند. یعنی آنها با این امر مخالف بودند ولی این مخالفت ها چندان گسترده نبود و مقامات عالی رتبه آمریکایی و افسران ارشد ناتو با این معامله مخالفت تندی نکردند. در آمریکا مخالفت ها نه در حد وزیر دفاع بلکه در حد مقامات پایین تر وزارت دفاع صورت گرفت. در ناتو نیز چنین مسئله ای صادق بوده است.
استدلال فرانسوی ها این است که گشایش همکاری نظامی با روسیه چه به صورت همکاری موشکی و چه در شکل فروش ناوهای نظامی می تواند زمینه مناسبی برای همکاری های ناتو و روسیه فراهم کند. یعنی در حالی که برخی مخالف فروش ناتوهای میسترال به روسیه هستند، فرانسه معتقد است اتفاقا این فروش می تواند زمینه همکاری روسیه و ناتو را به ویژه در بخش نظامی تقویت کند. از آنجایی که فرانسه یکی از اعضای برجسته پیمان ناتو است، این مسئله زمینه ساز نگرانی جدی ناتو نسبت به این قرارداد نشده است و مخالفت های موجود بسیار محدود است.
چرا فرانسه حاضر به فروش این تسلیحات به فرانسه شده است؟
در اروپا کشورهایی هستند که به دوستان روسیه معروف هستند. این کشورها عبارتند از آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، یونان و بعضی کشورهای کوچک اروپایی هستند. این کشورها برخلاف انگلستان و کشورهایی که سابقا جزء اقمار شوروی بودند و به تازگی به عضویت اتحادیه اروپا در آمده اند، خواهان روابط دوستانه با روسیه هستند. کشورهای اروپایی که سابقا جزء بلوک شرق محسوب می شدند معتقدند اروپا باید سیاست های بازدارنده در مقابل روسیه اتخاذ کند. بنابراین این دو گروه یعنی دوستان روسیه و رقبای روسیه در اتحادیه اروپا حضور دارند. واقعیت این است که تعیین کننده سیاست اتحادیه اروپا در قبال روسیه همین دوستان روسیه هستند. یعنی کشورهایی مثل آلمان، ایتالیا و فرانسه هستند که به سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال روسیه جهت می دهند.
آنها دلایلی برای این رویکرد دارند. یکی از این دلایل ساختار نظام بین الملل است. آنها معتقدند که اگر اتحادیه اروپا می خواهد یک بازیگر مستقل و قدرتمند در نظام بین الملل باشد باید با قدرت های بزرگی مثل روسیه و چین همکاری کند. همکاری با این کشورها می تواند قدرت مانور اتحادیه اروپا را در نظام بین الملل افزایش دهد. یعنی همکاری با روسیه و چین می تواند در مورد مسائلی مثل مسئله خاورمیانه، مسئله کره شمالی و مسئله ایران به نفع اتحادیه اروپا تمام شود. بر اساس دلایل ساختاری اروپایی ها اعتقاد دارند که یک روسیه بالنسبه قدرتمند بهتر از یک روسیه ضعیف است. مضافا بر این که با استفاده از اهرم روسیه و چین می توانند مقابل یکجانبه گرایی های احتمالی آمریکا را نیز بگیرند. بنابراین وقتی ما صحبت از گرایش اروپا به روسیه و چین می کنیم بیشتر منظور چندجانبه گرایی است نه چند قطبی. طبیعتا اروپا نظام تک قطبی را ترجیح می دهد ولی تک قطبی چندجانبه گرا. بر این اساس این اعتقاد وجود که دارد اتحادیه اروپا می تواند با همکاری با روسیه و چین مانع از گرایش نظام بین الملل به سوی تک قطبی یکجانبه گرایانه شود.
دلیل دوم این رویکرد، دلایل اقتصادی است. به این معنا که اروپا چه بخواهد و چه نخواهد مجبور است بخش اعظم نفت و گاز خود را از روسیه بگیرد. یعنی گزینه دیگری در مقابل اروپا وجود ندارد که اگر اروپا با روسیه دچار مشکل شد بتواند از آن گزینه استفاده کند. بنابراین اروپا با درک این مسئله، احساس می کند بایستی روابط مسالمت آمیزی با روسیه داشته باشد که شریان انتقال نفت و گاز به اروپا به خطر نیفتد.
وقتی از خطر سخن می گوییم منظور این است که چین با اقتصاد رو به رشد خود بازار خوبی برای روسیه است. روسیه هم علامت هایی نشان داده اند که اگر اروپایی ها مایل به انرژی روسیه نیستند، روسیه می تواند با چین و هند وارد معامله شود. بنابراین از ترس این که گرایش سیاست انرژی روسیه نسبت به اروپا کم رنگ تر شود و چین جای اروپا را بگیرد، اروپا ترجیح می دهند روسیه را در مدار سیاست خارجی خود نگه دارند. سرمایه گذاری های متقابل روسیه و اروپا نیز عوامل مکملی هستند که این سیاست همزیستی را به شدت تقویت می کند. بنابراین به دلایل ساختاری، اقتصادی و مسائل مربوط به انرژی اروپا به شدت به روسیه نیازمند است و در این راستا می توانیم به این نتیجه برسیم همکاری حتی در حوزه صنعت نظامی هم برای اروپا چندان نگرانی جدی ایجاد نمی کند.
نظر شما :