دبیر کل سر به راه
بعد چهارم که به اهمیت آن سه معیار دیگر نیست این است که چقدر توانسته رضایت اعضای سازمانم ملل را به و جود بیاورد. چون این بعد چهارم به نوعی به عامل دوم یعنی چگونگی برقراری توازن بین قدرتهای بزرگ بر می گردد ضمن این که یک فاکتور و عامل مستقل است در پرتو عامل دوم می تواند پررنگ و کمرنگ شود.
اگر به این عوامل توجه شود آقای بان کی مون از نظر شخصی به قدرت کوفی عنان و پطروس غالی نبود. یعنی آقای پطروس غالی ایدههای جدیدی را برای سازمان ملل به ارمغان آورد که از جمله آنها دستورالعملی برای صلح (an agenda for peace) بود. آقای کوفی عنان نیز خود را در تلاطم سیاستهای بین المللی انداخت و اگر چه قدرتهای بزرگ هم از او ناراحت شدند ولی او کار خود را پیش برد. آقای بان کی مون از این دست نبود. یعنی او فردی آرام بود و به نوعی با چراغ خاموش عمل کرد.
به عنوان مثال در مورد بحران کنونی خاورمیانه و جنبشهای دموکراسی خواهانه اخیر در شمال آفریقا و خاورمیانه او بیشتر یک نظاره گر بود و هیچ نقشی ایفا نکرد. نه نقش مثبت و نه نقش منفی. از این رو که او مداخله و انتخاب نمی کند کسی از او دلخور و دلگیر نمی شود. یعنی همانند کسی است که دیکته ننوشته و غلطی هم ندارد.
همچنین او در مورد پیشبرد اصلاحات سازمان ملل نیز چندان موفق و تاثیر گذار نبوده است. در اصلاحات سازمان ملل، آقای کوفی عنان و پیش از آن پطروس غالی تاثیر گذار بودند و حرفهایی برای گفتن داشتند. اما آقای بان کی مون در این زمینه شخصا هیچ حرفی برای گفتن نداشت. لذا تغییرات ساختاری سازمان ملل همان روند معمول و طبیعی خود را پشت سر گذاشته است و دبیرکل در این زمینه تاثیرجدی نداشته است.
از نظر توازن قدرتهای بزرگ، آقای بان کی مون توانست موفق تر عمل کند. به عبارت دیگر در زمان پطروس غالی و کوفی عنان قدرتهای بزرگ در مسائلی با آنها درگیر شدند ولی با بان کی مون هیچ قدرتی درگیر نشد چرا که او تلاش کرد توازن بین قدرتها به وجود آورد و همه را راضی نگه دارد.
از نظر زیرمجموعه هم باید اشاره کرد که از آنجا که بان کی مون متعلق به سازمان ملل متحد نبود نتوانست چندان موفق عمل کند. یعنی بر خلاف کوفی عنان و پطروس غالی که از مجموعه سازمان ملل بودند، بان کی مون به عنوان وزیر خارجه اسبق کره جنوبی به دبیر کلی سازمان ملل انتخاب شده بود و در سازمان ملل رشد نکرده بود. به این دلیل آنها در این حوزه موفق تر از بان کی مون عمل کردند.
در مورد رضایت اعضای سازمان ملل چنانچه گفته شد به عامل دوم بر می گردد. از این بابت شاید اعضای زیادی از او گله مند نبودند ولی در مجموع بان کی مون را نه به عنوان یک دبیر کل تاثیرگذار بلکه به عنوان یک دبیرکل سربزیر که در محدوده دستورالعملها کار می کند می شناسند.
نظر شما :