ایران نه لیبی است نه مصر

۲۸ خرداد ۱۳۹۰ | ۰۱:۰۰ کد : ۱۳۸۲۰ اخبار اصلی
باید بگویم اکثریت اصلاح‌طلبان ایران در شهرهای بزرگ ساکنند و تعداد آنها و مجموعه‌ وابسته به آنها واقعا کم است. در حالی که اکثریت جمعیت ایران در حومه‌ها زندگی می‌کنند و همچنان با نظام هستند. برای همین هم اصلاح‌طلبان شکست خوردند و نتوانستند اکثریت مردم را با خود همراه کنند.
ایران نه لیبی است نه مصر
دیپلماسی ایرانی: از مسئول پرونده لیبی و پیگیر اوضاع خاورمیانه از جمله سوریه در کاخ سفید درباره هدف جامعه بین‌المللی از دخالت در لیبی پرسیدم، گفت: «هدف تلاش برای یافتن راه حلی سیاسی برای بحران لیبی و نه سرنگونی قذافی و نظام او است. اما اگر انقلابی که علیه وی برخواسته بخواهد او را سرنگون کند، این چیز دیگری است. اما از نگاه ما گفتگوهای هدفمند برای رسیدن به یک راه حل سیاسی بهتر است. همان طور که در ایران دیدیم اصلاح‌طلبان تلاش کردند به دولتمردان ایران فشار بیاورند و کاری با نظام نداشتند...»

در این جا که نمی‌دانم چه شد بحث را ناگهان به ایران کشاند، حرفش را قطع کردم و گفتم: «این موضوع ربطی به ایران ندارد، ما درباره لیبی صحبت می‌کنیم، ولی چون شما گفتید باید بگویم اکثریت اصلاح‌طلبان ایران در شهرهای بزرگ ساکنند و تعداد آنها و مجموعه‌ وابسته به آنها واقعا کم است. در حالی که اکثریت جمعیت ایران در حومه‌ها زندگی می‌کنند و همچنان با نظام هستند. برای همین هم اصلاح‌طلبان شکست خوردند و نتوانستند اکثریت مردم را با خود همراه کنند.»

وسط حرفم پرید و پرسید: «آیا اعتقاد داری 500 هزار دانشجو و جوانی که در میدان تحریر در قاهره تظاهرات کردند نماینده اکثریت ملت مصر بودند؟ ولی به رغم آن مبارک سقوط کرد؟» جواب دادم: «این مقایسه به هیچ وجه درست نیست. ما اصلا نمی‌توانیم این طور مقایسه کنیم. اکثریت جمعیت ایران همچنان با نظام هستند. اما در مصر چنین نبود و به دلایل بسیار از جمله فساد، فقر، نبود آزادی‌ها و رشد جریان‌های دینی سیاسی مردم از نظام حسنی مبارک ناراضی بودند در حالی که در ایران به هیچ وجه این گونه نیست. نظام ایران به مردمش واقعا خدمات رسانده و مردم هم از آن حمایت می‌کنند. ولی با این حال باید ببینم ایران در آینده چه خواهد شد.»

از او پرسیدم: «درباره عربستان چه می‌گویید؟» پاسخ داد: «عربستانی‌ها در بحرین خطا کردند. پادشاه بحرین خواستار گفتگوی بدون قید و شرط بود و می‌خواست قبل از آغاز گفتگوها تظاهرات متوقف شود. برای همین هم امور پیش نرفت. آنچه در بحرین و عربستان می‌گذرد نتیجه فعالیت شیعیان است. در عربستان هنگامی که حکومت پذیرفت برای شهروندان شیعه فرصت کاری ایجاد کند و به آنها آزادی‌های بیشتری دهد به جای آن که به خواسته آنها احترام بگذارد فرصت‌های شغلی یدی در اختیار آنها قرار داد. در حالی که به نظر من این تحقیر آنها بود نه به رسیمت شناختن آنها به عنوان مسلمان. در نتیجه بی‌شک آنها عاملی برای بی‌ثباتی در کشور خواهند بود.»

از او نظرش درباره اردن را پرسیدم، پاسخ داد: «کشور باثباتی نیست. فساد در آن بسیار بالا است. اردنی‌های کرانه باختری علیه فساد تظاهرات نمی‌کنند بلکه علیه اموالی که توسط یک منبع فاسد از آنها ضبط شده تظاهرات می‌کنند و این مسئله‌ای است که ملک حسین نیز نتوانست از پس آن بر آید. او به جای حل مشکل، اموال آلوده به فساد را بین رعیت و مردم تقسیم کرد از این رو همه احساس می‌کنند که پادشاه به آنها مساعده می‌دهد. بنابراین یک خشم مردمی از نظام پادشاهی وجود دارد.»

به او گفتم: «بسیاری می‌گویند که اعتقاد به نظام پادشاهی نزد ارکان و مویدان آن به تدریج در حال ضعیف شدن است. به ویژه این که عده‌ای در درون حکومت هستند که می‌گویند که تلاشی برای "فلسطینی شدن" اردن وجود دارد.» جواب داد: «اکثریت ملت اردن را فلسطینی‌ها تشکیل می‌دهند.» گفتم: «آن چه برای برخی خطرناک محسوب می‌شود رشد جریان‌های اسلام‌گرای بنیادی و افراطی است که به تدریج در حال افزایش است اما با وجود حساسیت‌ها نسبت به اردنی‌های شرقی و شهروندان اردنی فلسطینی، ممکن است تمهیدات لازم برای قیام یک ساختار فلسطینی در اردن که باعث شود دیگر نیازی به تشکیل کشور مستقل فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی نباشد، به وجود آید.» گفت: «بله، یهودی‌ها هم همیشه خواب آن را می‌بینند و ترجیح می‌دهند که چنین اتفاقی بیفتد و از وقوع آن استقبال می‌کنند.»

از او پرسیدم: «آیا به گمانت نظام فعلی عراق موقتی است؟ آیا گمان نمی‌کنی سهم‌خواهی متنوعی که در این کشور وجود دارد باعث تضعیف آن شود و در نهایت دیگر کشوری باقی نماند؟» پاسخ داد: «روزی که رئیس جمهوری شما با یکی از مسئولان عالی‌رتبه امریکایی دیدار داشت به او گفت که لبنان نمی‌تواند ادامه حیات دهد مگر بر اساس معادله 10 به علاوه یک یا اکثریت عددی. از این رو لازم است که یک تفاهم ملی اجتماعی به دلیل تعدد قبایل و مذاهب متنوع آن وجود داشته باشد. وضعیت عراق نیز بسیار شبیه وضعیت شما است. قطعا عراق فعلی در وضعیتی بسیار بهتر از وضعیت شما قرار دارد. ولی خطر امنیت همچنان در آن جا مطرح است و ممکن است آنچه در سال‌های 2005 و 2006 رخ داد، مجددا رخ دهد. در عراق این ترس وجود دارد که کردها بخواهند با مبالغه در کرکوک و جاهای دیگر بر استقلال خود پافشاری کنند در حالی که بر اساس قانون اساسی چنین حقی ندارند. در آن جا سوء استفاده‌های بسیاری به دلیل مشکلات بسیار و خطرناک می‌شود. "نجف" به ویژه شخص آیت الله سیستانی مرجعیت بارز عراق تلاش می‌کنند راه حلی برای مشکلات موجود عراق بیابند.» به او گفتم: «ایران تاثیر روشنی بر عراق دارد. آیا این مسئله به نفوذ امریکا در عراق تاثیر می‌گذارد؟» گفت: «بله، قطعا. اما ما تا چند ماه دیگر از عراق عقب‌نشینی می‌کنیم و دیگر آن چه در آن جا می‌گذرد ربطی به ما نخواهد داشت. نیروهای امریکایی در عراق می‌مانند تا آنها را آموزش دهند و برای امریکا نیز فقط نفوذ سیاسی و وجود دستگاه دیپلماسی در پایتخت آن و دیگر مناطق عراق باقی می‌ماند و همکاری‌ها و هماهنگی‌های امریکایی – عراقی همچنان ادامه خواهد داشت.»

منبع: النهار  

 

نظر شما :