ایران، ابزار معامله امریکا با سوریه

۲۵ خرداد ۱۳۹۰ | ۲۲:۳۹ کد : ۱۳۷۶۳ اخبار اصلی
با مسئول خاور نزدیک در کاخ سفید گفتگو کردم. گفت: دکتر محمد برادعی صلاحیت ریاست جمهوری را ندارد. او تازه فهمیده باید مستشرق باشد.
ایران، ابزار معامله امریکا با سوریه
 دیپلماسی ایرانی: با مسئول خاور نزدیک در کاخ سفید که کارشناس و مخصص مسائل منطقه نیز هست، گفتگو کردم. از او درباره انتخابات مصر و نامزدهای آتی ریاست جمهوری این کشور پرسیدم، گفت: «دکتر محمد برادعی صلاحیت ریاست جمهوری را ندارد. او تازه فهمیده باید مستشرق باشد. حرف‌های بسیاری زده می‌شود مبنی بر این که شانس عمرو موسی، دبیر کل سابق اتحادیه عرب برای رسیدن به پست ریاست جمهوری مصر بیش از همه است. البته او هم گزینه بدی است و جزئی از نظام قدیم محسوب می‌شود. ولی نزد مردم مصر محبوب است. به دو دلیل او نزد مردم مصر طرفدار دارد. اول این که مبارک او را از وزارت امور خارجه مصر برکنار کرد و به اتحادیه عرب فرستاد تا از دست او به عنوان یک رقیب جدی خلاص شود. دوم، وی زمانی محبوب شد که شعبان عبدالرحیم، معروف به شعبولا به طرفداری از او و برای تنفر از اسرائیل آهنگ خواند. آهنگی که در آن از موسی می‌خواست که به مصر بازگردد و جانشین رئیس جمهوری مخلوع شود. شعبولا به خاطر این آهنگ محاکمه شد ولی دستاورد کارش این بود که جمال مبارک از نامزدی برای ریاست جمهوری مصر منصرف شد. و الا بر اساس اطلاعات ما مبارک چندین بار تصمیم گرفته بود که جمال را جانشین خود کند. سوزان همسرش این را می‌خواست و به او بسیار فشار می‌آورد ولی در آخر هم جواب نگرفت چون پسرش نتوانست حمایت لازم را به دست آورد. مبارک به پسرش گفت: «برو به حزب (حزب دموکراتیک ملی) و ببین. رفت ولی موفق نشد. معنای آن این بود که او را رد کردند. این معنای دیگری هم داشت، حزب خود مبارک را هم رد کرد، حرکتی که نادرست بود.» به او گفتم: «خوب ولی مبارک به فکر نامزدی مجددش برای ریاست جمهوری ششم بود.» چیزی نگفت.

بعد به یمن رسیدیم. درباره یمن گفت: «احتمال وقوع جنگ داخلی آن هم به طور متنوع وجود دارد: جنوب و شمال و قبایل و القاعده و حوثی‌ها و سنی‌ها و شیعیان.» درباره علی عبدالله صالح گفت: «او مغرور و متکبر است و خود را از همه بالاتر می‌داند حتی از نزدیکانش که او را به قدرت رساندند و مردم از آنها می‌ترسند.»

اما کاخ سفید چه برنامه‌ای برای تحولات خاورمیانه دارد؟ این سوال را مستقیما از کسی که پرونده خاورمیانه را در دست دارد پرسیدم. از او درباره سوریه پرسیدم. به او گفتم: این تظاهرات در ابتدا مردمی بود ولی بعد از آن رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. در حالی که امریکا میزبانی بسیاری از جریان‌های مخالف حکومت سوریه بود و این مسئله باعث شد تا روند جاری در سوریه مغایر با روندی باشد که در تونس و مصر شاهدش بودیم. پاسخ داد: درست است. تحلیل این موضوع واقعا سخت است و این درست است که مقام‌های سوریه درگیر ماجرایی واقعی به روی زمین شده‌اند. این هم درست است که آن چه در سال 1982 رخ داد هنوز از یاد نرفته است. اما آن خاطره خیلی دور شده است. و هیچ کس نمی‌داند که آیا واقعا می‌توان در وضعیت فعلی آن حادثه را تکرار کرد یا خیر، به وی‍ژه این که اگر بحران زمان بیشتری ادامه پیدا کرد. خصوصا دیدیم جامعه جهانی معمر قذافی، رهبر لیبی را چگونه به دلیل خشونت شدیدی که علیه مردمش به کار می‌گرفت مورد حمله نظامی قرار داد. البته این را هم باید در نظر گرفت که بشار اسد به رغم مهارت و خبرگی که تلاش کرده به دست آورد، هنوز پدرش حافظ اسد نیست.

وی در ادامه می‌گوید: آنچه در درعای سنی‌نشین رخ داد برای همه ناگهانی بود، به ویژه این که همان طور که همه می‌دانید این منطقه در مرز سوریه و اردن واقع شده است. همه می‌پرسیم چرا چنین حادثه‌ای در شمال و در منطقه کردنشین سوریه رخ نداد. باید ببینیم چه می‌شود. معتقدم که بشار اسد از دو ابزار برای حل این بحران امنیتی – اجتماعی – دموکراتیک – اقتصادی استفاده می‌کند. اول از طریق اصلاحات که جزئی است و ریشه‌ای نخواهد بود به ویژه در زمینه اقتصاد و گرانی ارزاق و دیگر موضوعات مرتبط. دومی، قلع و قمع از طریق سازمان امنیت ولی از راهی که اهدافش را بدون خشمگین کردن مجامع بین‌المللی تامین کند تا موضعی سلبی نسبت به سوریه و نظامش ایجاد نشود. این اسلوب‌های دو گانه می‌تواند اسد پسر را از بحران فعلی خارج کند ولی در میان مدت، اگر موفق شود، نه طولانی مدت. در نهایت اوست که باید انتخاب کند.

از او پرسیدم آیا توانستید پس از انتصاب رابرت فورد، سفیر جدیدتان در دمشق گفتگوهایی را با سوریه آغاز کنید؟ گفت: «نمی‌توانم بگویم که گفتگوهای کامل و شاملی صورت گرفت. سفیر توانست در برخی امور موفق شود و ارتباطات نیز مستمر ادامه دارد. اما هنوز شکستی در یخی این روابط حاصل نشده است.»

گفتم: «بسیاری در میان شما معتقدند که سوریه اکنون بسیار ضعیف‌تر از سابق شده خصوصا این که ایران بسیار از آن قوی‌تر است. ولی نمی‌دانم آیا سوریه می‌تواند از ایران بگذرد؟» گفت: «این تجربه را ایران در لبنان در برابر سوریه داشت طوری که اکنون ایران نفوذ بسیار بیشتری نسبت به سوریه در لبنان دارد.» از او پرسیدم: «آیا فکر می‌کنید سوریه قبل از آن که از هم‌پیمانی با ایران دست بکشد، در مطالبات سختش موفقیت حاصل کند، امر معقولی برای شما باشد؟» گفت: «گمان نمی‌کنم و نه می‌تواند که چنین کاری کند. اما با گفتگو اگر سوریه بتواند پیش رود می‌تواند بر سر بسیاری از امور به تفاهم برسد. ولی در نهایت این سوریه است که باید انتخاب کند که وارد کدام راه شود.»

منبع: النهار


نظر شما :