نیاز صنعت نفت به سرمایه گذاری
سرمایه گذاری برای حفظ وضع موجود به این دلیل باید صورت گیرد که مخازن ما عموما در نیمه دوم خود هستند و ساختار مخزن به گونه ای است که دچار افت تولید هستیم. این افت تولید رقم قابل توجهی در حدود 9 درصد است. لذا ما باید در هر سال باید ظرفیت سازی 250 تا 300 هزار بشکه در روز کنیم تا این کاهش ظرفیت را جبران کنیم. از این رو
کار ما نسبت به رقبا در اوپک بسیار سنگینتر است. ایجاد سه میلیون بشکه ظرفیت اضافی کار بزرگ و قابل توجهی است که نیازمند سازماندهی، از نظر ساختاری، تامین مالی، نیروی انسانی و فراهم شدن فضای توسعه در کشور میباشد.
ما اگر به طور عادی بخواهیم اهداف سند چشم انداز را محقق کنیم در سال بین 25 تا 30 میلیارد دلار نیاز به سرمایه گذاری داریم. تجربه میگوید بالاترین میزان جذب در صنعت نفت 16 تا 17 میلیارد دلار در سال بوده است. اگر فرض کنیم این اتفاق در سال گذشته افتاده باشد که قطعا چنین نیست و بسیار کمتر از این عدد است، نشان میدهد که میزان سرمایه گذاری انجام شده با میزان سرمایه گذاری مورد نیاز فاصله جدی وجود دارد. نتیجه این واقعیت این است که فاصله ما با رقبا بیشتر میشود.
بازار ما بازار، رقابتی کامل است. یعنی بازاری بسیار بی رحم است. از طرف دیگر برخی از رقبای ما بسیار توانمند تر از ماهستند. توانمندی آنها به خاطر خودشان نیست بلکه به این دلیل است که اولا امکان دسترسی به تکنولوژی برتر را دارند وثانیا امکان دسترسی به منابع مالی را دارند.
این دو عامل در توسعه صنعت بسیار کلیدی هستند. طبق قوانین نوشته یا نانوشته یعنی تحریمها، چه تحریم سازمان ملل و چه تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا، صنعت نفت ما به شدت مورد توجه تحریم کنندگان است در این راستا که ما هم از ورود تکنولوژی جدید و هم ورود سرمایه محروم باشیم. در صورتی که این مشکلات به عنوان مثال برای آرامکو عربستان یا برای قطر وجود ندارد. یعنی هم به آنها تکونولوژی میدهند هم سرمایه در اختیار آنها میگذارند و هم برای حضور در بازار به آنها کمک میکنند.
سخن این نیست که چون این تحریمها وجود دارد ما نمیتوانیم کار کنیم. بلکه علی رغم تحریمها و تهدیدها هم میتوانیم کار کنیم. ولی باید دانست با وجود این تحریمها اولا شرایطمان سخت تر میشود و ثانیا در برخی موارد هزینههایمان افزون میشود. با این وجود تجربه سی ساله من میگوید که این تحریمها نمیتواند توسعه ما را فلج کند، ولی میتوان کند کند. چون ما در سه بخش تکنولوژی، بازار سرمایه و بازار مشتری نیازمند تعامل بین المللی هستیم لذا مولفههای سیاسی میتوانند اثرات مهم، محکم و آزار دهنده بر این سه بازار داشته باشند.
لذا تعاملات بین المللی مان را در حوزه سیاسی سامان بیشتری ببخشیم و به ترمیم روابط خود بپردازیم. برای این که ما بتوانیم در آن بازارهای خوب حضور موفقیت آمیز داشته باشیم.
بنابراین، شرایط ما نسبت به رقبا سخت تر است. البته ما مزیتهایی داریم که رقبا ندارند. مثلا به نظر من تعهد سازمانی کارکنان صنعت نفت یکی از مزیتهای ما است. یعنی تعلق سازمانی در بین کارکنان صنعت نفت بالا است. این مزیتی است که ما را نسبت به بعضی از شرکتها متمایز میکند. در این شرایط ما باید کاری کنیم که علاقه مندی به کار، فراهم شدن شرایط کسب و کار و روان شدن شرایط اجرایی کار به خصوص در پروژهها راحت تر، بهتر و بی دغدغه تر باشد. ما نباید کاری کنیم که هر روز سایه ای بیفتد که باعث ایجاد اصطکاک شود. اگر ما در یک میدان نابرابر میدویم خودمان عامل اصطکاک برای دوندههای خود ایجاد نکنیم.
اگر بعد از 36 سال در اوپک، ریاست اوپک را در اختیار گرفته ایم باید به چشم فرصت به آن نگاه کنیم. ما باید از این فرصت استفاده کنیم. اگر گفته شده که مثلا دو سال دولت اجازه دارد که تعداد وزارتخانهها را کم کند چرا تعجیل میکنیم و قصد ادغام صنعتی را داریم که 103 سال سابقه دارد. خصوصا ادغام با جایی که چندان سنخیتی با این صنعت ندارد.
این مسائل بر بهره وری سیستم بسیار تاثیر میگذارد. خلاصه کلام این که ما نباید خودمان به دست خودمان شرایطی را فراهم کنیم که آهنگ و سرعت حرکت کنونیمان را کمتر کند.
در نتیجه اگر میزان سرمایه گذاری از آن چیزی که بایست بشود کمتر شود، تولید کاهش پیدا میکند. کاهش تولید یعنی گرفتن بازار شما توسط رقبا. کاهش تولید یعنی کاهش درآمد. کاهش در آمد برای یک اقتصاد تک محصولی یعنی ایجاد مشکل و ناهنجاری و مسائل دیگر.
بنابراین بهتر است همه ارکان نظام صنعت نفت کمک کنند. چرا که وزیر نفت به تنهایی قادر نخواهد بود که صنعت نفت را اداره کند، چون صنعت نفت یک صنعت چندوجهی است. لذا باید همه ارکان برای این که توسعه صنعت نفت یک توسعه جهشی باشد کمک کنند تا به اهداف ذکر شده در سند چشم برسیم.
نظر شما :