قذافی راه فراری ندارد
قطعا برتری با ناتو است. تجهیزات و امکانات لیبی را نمیتوان با امکانات و تجهیزات ناتو مقایسه کرد. اما به نظر من اگر زمانی ناتو بخواهند به صورت جدی وارد عمل شوند و عمل کنند، شاید سریع تر از اینها بتوانند به جریان قذافی پایان دهند. اما هنوز آن اراده جدی برای پایان دادن به قضیه در ناتو و کشورهای غربی مشاهده نمیشود.
در حال حاضر شرایط داخلی کاملا به وضعیتی رسیده است که قذافی اگر هم تعداد خیلی محدودی طرفدار داشت، آنها را هم از دست داده است و کسی برای او باقی نمانده است. علاوه بر آن، افراد و شخصیتهای نزدیک او هم که از اوائل حکومت او، همراه او بوده اند و با او کار میکردند، از او جدا شده اند. غیر از این اگر درصد بسیار کمیاز مردم عادی هم از قذافی حمایت میکردند، در حال حاضر همانها هم مخالف او هستند. بنابراین قذافی تقریبا تمام طرفداران خود را از دست داده است.
در چنین شرایطی خود قذافی هم به خوبی میفهمد که با عملکردی که داشته است، در آینده حکومت لیبی هیچ جایی نخواهد داشت و مردم نیز چنین اجازه ای نخواهند داد. قذافی در حال حاضر تنها در حال انتقام گیری است. یعنی خصلتهای ذاتی او که در زمان حکومت اش بر لیبی گاهی بروز میکرد و نسبت به افرادی که خشم او را برمیانگیختند، بسیار تند عکس العمل نشان میداد و در جهت نابودی طرف مقابل حرکت میکرد، در حال حاضر به طور شدیدتری در حال بروز و ظهور است. این که تا کجا پیش رود و تا کجا این توانایی را داشته باشد، به امکانات او بستگی دارد. زمانی که امکانات او تمام شود، خود به خود از صحنه کنار میرود. مجبور است یا خودکشی کند، یا فرار کند یا خود را تسلیم کند.
شما به مسئله عدم اتفاق نظر کشورهای غربی درباره لیبی اشاره کردید. شاید در ابتدا اتفاق نظر وجود نداشت اما امروز با پیوستن امریکا به عملیات نظامی و تغییر موضع روسیه، به نظر میرسد که تا حدی اتفاق نظر ایجاد شده باشد.
بله. من هم با این مسئله موافقم که در حال حاضر این اتفاق نظر به وجود آمده است. اما اراده جدی برای حل فوری و اتمام سریع مسئله وجود ندارد.
طولانی شدن جنگ در لیبی چه منفعتی دارد؟
بالاخره غربیها میخواهند از این جریان استفاده کنند برای این که کشورهای دیگری که چنین حرکتهایی را شروع کرده اند و یا در آینده میخواهند دست به چنین کاری بزنند، بفهمند که این کار هزینه سنگینی دارد و به این راحتیها پیروزی به دست نمیآید.
از طرف دیگر طولانی شدن این پروسه فرصتی را به امریکا و کشورهای غربی و دیگر کشورهایی که منافعشان در این است که چنین اتفاقاتی نیفتد و اگر هم افتاد بتوانند آن را کنترل و هدایت کنند، میدهد تا آلترناتیوی را در لیبی برای قذافی پیدا کنند.
اگر قرار بود روندی که در ابتدا حرکتهای مردمیپیش رفت و مصر و تونس توانستند در مدت کوتاهی حکام خود را سرنگون کنند، ادامه پیدا کند، الان میبایست تعداد زیادی از کشورها به مصر و تونس اضافه میشدند و این برای امریکا، غرب و ناتو چندان حادثه خوبی نبود. این کشورها در پی آن هستند که این پروسه را هدایت و کنترل کنند. بنابراین نیاز به فرصت دارند تا اگر قرار است این گونه اتفاقات رخ دهد بسیار تدریجی و با فاصلههای قابل قبولی پیش رود. به همین جهت به نظر میرسد شاید چندان عجله ای نداشته باشند.
از این گذشته برای کشورهای غربی موضوع حکومت آینده هم مطرح است که این حکومت چگونه حکومتی خواهد بود. به این دلیل که قذافی در این چهل و دو سالی که حکومت کرده است، اجازه نداده است که آلترناتیوی در کشور به وجود آید و لذا الان بسیار مشکل است بتوان حدس زد که بعد از قذافی چه افراد و گروههایی روی کار میآیند. در حال حاضر غرب نیاز دارد که مطالعه و تحقیق بیشتری روی این قضیه داشته باشد تا مطمئن باشد بعد از قذافی دیگر مشکلات جدیدی در حکومت بعدی نخواهد داشت.
شورای انتقالی لیبی توسط خیلی از کشورهای جهان به رسمیت شناخته شده و به نحوی شناسایی را که یکی از عوامل مهم حاکمیت است، به دست آورده اند. به نظر شما این دولت موقت توانایی آن را دارد که بعد از قذافی کنترل امور را به دست بگیرد یا در ابعادی نیاز به کمک غرب دارد؟
قطعا نیازمند کمک است. این شورا تنها گزینه ای است که در حال حاضر مطرح است و در کنار این شورا دیگر نهاد، حزب، گروه یا جناحی یا افرادی وجود ندارند که رقیب این شورا باشند. این تنها نهادی است که در حال حاضر وجود دارد و همه امیدها هم به این است که این شورای انتقالی بتواند حکومت جدیدی را تشکیل دهد.
اما برای غربیها روشن نیست همین شورای انتقالی نیز بتواند به طور موفقیت آمیز و بدون تنش حکومت آینده را تشکیل دهد. اما در حال حاضر همین شورای انتقالی تنها گزینه موجود است.
خبرهایی درباره آمادگی قذافی برای کناره گیری مشروط از قدرت به گوش میرسد. کناره گیری قذافی به این صورت تا چه حد ممکن است و از طرف دیگر تا چه اندازه درست است؟
البته این مسئله، مسئله جدیدی نیست. قبلا هم چندین مرتبه این بحث چه از طرف نمایندگان قذافی و چه از طرف میانجیگران اتحادیه افریقا و دیگر کشورها مطرح شده است. بنابراین این پیشنهاد جدیدی نیست.
به نظر من چنین پیشنهادی عملی نیست. چرا که نه مردم لیبی و نه هیچ یک از گروهها و حتی شورای انتقالی چنین مسئله ای را قبول نخواهند کرد. بعد از این همه جنایتهای قذافی هیچ یک از گروههای سیاسی یا شورای انتقالی جرات نخواهند کرد که بر خلاف رضایت مردم گام بردارند و چنین تضمینهایی را به قذافی بدهند.
البته خود قذافی هم میداند که راه فراری ندارد. اما تا آخرین لحظه سعی و تلاش میکند تا بتواند مفری برای کناره گیری بیابد. اما به نظر من چنین چیزی عملی نیست. علاوه بر این معقول هم نیست. کسی که این همه جنایت کرده و کشوری را نابود کرده است، بخواهد بعدا در همین سرزمین حکومت کند یا مورد بخشش قرار گیرد. به نظر من بخشش این فرد هم با این عنوان که کناره گیری کند اما تضمینهایی به او داده شود درست نیست. چرا که چنین چیزی برای مردم لیبی قابل قبول نیست.
نظر شما :