حمله به ایران منتفی است
دیپلماسی ایرانی: در ابتداییترین روزهای سال 2005 میلادی، دولتمردان و نظامیان در رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند تاسیسات هستهای ایران را هدف قرار دهند. بر اساس افشاگری که باز هم ویکی لیکس مشهور هدایت آن را بر عهده داشت، مقامهای اسرائیلی در دسامبر سال 2005 میلادی به اطلاع دوستان آمریکایی رساندند که ما در حمله به تاسیسات هستهای ایران شانسی برای پیروزی نداریم.
در تلگرامی که آریل لتیو در تاریخ ژانویه سال 2006 میلادی برای مقامهای امریکایی مخابره کرد، آمده است: مقامهای اسرائیلی متفق القول به این نتیجه رسیده اند که شانس پیروزی ما در حمله به تاسیسات هستهای ایران بسیار ناچیز است. آنچه که ما در عراق انجام دادیم و حمله به تاسیسات هستهای این کشور در روزهای حکمرانی صدام حسین راه و چاه را به ایرانیها نشان داده است. در این بازه زمانی ایرانیها تاسیسات هستهای خود را به شکل پراکنده و در اعماق زمین قرار داده اند.
این مقام اسرائیلی در ادامه سخنان خود تاکید میکند که در حال حاضر ایران در شرایطی قرار دارد که میتواند تا دو یا سه سال آینده به تسلیحات هستهای دستیابی پیدا کند. البته اسرائیلیها در آن بازه زمانی هم ضریب خطایی برای خود قائل میشوند و تاکید میکنند که این بازه زمانی میتواند به دلیل عدم برخورداری تل آویو از اطلاعات دست اول از تاسیسات هستهای ایران تغییر کند.
هیچ کدام از این افشاگریها نه برای ایرانیها و نه برای مخالفان برنامه هستهای این کشور تازگی خاصی نداشت. بسیاری از تحلیلگران اعم از موافق و مخالف برنامه ایران پیش از این نیز میدانستند که اسرائیل توانایی حمله به تاسیسات هستهای ایران را ندارد. امریکاییها و اسرائیلیها به این نتیجه رسیده اند که ایران زیرکانه با مشاهده تجربه حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای در سوریه و عراق نحوه ساخت و پراکندگی تاسیسات خود را مدیریت کرده است.
در بسیاری از موارد این تاسیسات در عمق زمین و البته در نزدیکی محلهای سکونت شهروندان تاسیس شده اند. در بهترین سناریو اگر واشنگتن به ایران حمله کند تنها میتواند برنامه هستهای ایران را چند سالی به تعویق بیندازد و از دستاوردی بیش از این خبری نخواهد بود. این مباحث در شرایطی مطرح میشود که دولت ایالات متحده به دنبال راهی برای تضعیف جایگاه دولتمردان ایرانی است و حمله به تاسیسات هستهای این کشور میتواند در نقش محرک ایرانیها برای دفاع از حاکمیت ملی ظاهر شود.
فضای این روزها ما را به یاد ماههای نخست دوره دوم ریاست جمهوری جورج بوش میاندازد. همان روزهایی که فضای ملتهب بین المللی و البته جو ضد ایرانی همگان را به این سمت برده بود که شاید بهترین راهکار برای کاستن از این التهاب حمله به تاسیسات هستهایران باشد.
سایت نشنال اینترست در این خصوص مینویسد: هشتمین روز از ماه آگوست سال 2006 میلادی بود که برنارد لوئیس پیشنهاد میکند که بیست و دومین روز از ماه آگوست که همزمان با تاریخ حادثه مهمیدر تاریخ ایرانیها بود بهترین زمان برای حمله به ایران است. بیست و دومین روز از ماه آگوست آمد و رفت. از آن تاریخ هم گذشتیم اما هنوز ایران دغدغه اصلی اسرائیل است و نه چیزی بیشتر.
در میان موافقان حمله به تاسیسات هستهای ایران بودند افرادی که در خصوص تبعات این حمله هشدار دادند. همزمان هم کم نبودند کسانی که این توجیهها را بی دلیل خوانده و اصرار داشتند که مخالفان از حمله به تهران واهمه دارند. جان مک کین سناتور جمهوری خواه که در جریان آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده رو در روی باراک اوباما ایستاد نیز بارها و بارها هشدار داد که ایران هستهای از بمباران ایران خطرناکتر است. در آن فضا تنها صدای طنین انداز این بود: بمب، بمب، ایران را بمباران کنید.
نویسنده این یادداشت برای نشنال اینترست در ادامه مینویسد: در این فضا بسیار بودند کسانی که تاکید داشتند باید سیاست هویج و چماق را در برابر ایران ادامه داد. سیاستی که در نهایت از بروز جنگی دیگر در خاورمیانه خودداری میکند و البته همزمان میتواند برنامه هستهای ایران را از مسیر اشتباه قرار گرفته در آن خارج کند.
در آن برهه زمانی اصرار مخالفان برای عدم دست به سلاح شدن در برابر ایران بسیار به جا بود. جورج بوش جنگهای افغانستان و عراق را راه انداخته و همزمان جنگ با ایران میتوانست برای او بسیار گران تمام شود. البته سوال این جاست که چگونه مردی جمهوری خواه با کله شقی جورج بوش در نهایت عنان تصمیم گیری در خصوص ایران را به سمت مدارا بود؟ شاید هشدارهای هم حزبیها که این حرکت وی را به خودکشی سیاسی جمهوری خواهان پس از جنگهای افغانستان و عراق تعبیر کردند و شاید هم گزارشهای سازمانهای اطلاعاتی که ادعا میکردند برنامه هستهای ایران گرفتار بزرگنمایی شده و تا ان اندازه که حضرات میگویند خطرناک نیست.
نشنال اینترست در ادامه مینویسد: اگر در آن برهه زمانی دوستان در کاخ سفید گمان میکردند که میتوانند با بزرگنمایی پرونده ایران به نوعی دولتمردان این کشور را به دلهره بیندازند باید به آنها یادآوری کنیم که دچار اشتباهی مرگ بار شدند. حمله به ایران مجموعی از هزینهها و منافع را در بر خواهد داشت. هزینههای آن عیان است و منافعش نه چندان آشکار. اکنون آمریکاییها و اسرائیلیها به این نتیجه رسیده اند که شاید ایران هستهای بد باشد اما حمله به ایران فاجعه است.
نظر شما :