واتارا؛ آغازگر دومینوی حکومت مسلمانان در افریقا
دیپلماسی ایرانی: گزارشها حاکی از این است که نیروهای این کشور در ساحل عاج، لوران باگبو رئیس جمهوری پیشین را دستگیر کرده اند. این اتفاق به چه صورت و در چه شرایطی رخ داد؟
نیروهای جمهوری (شورشیان سابق) که 60 درصد خاک کشور را از 20 شهریور 1381 تاکنون در دست داشتند، از مقر اصلی خود در شهر بوآکه به طرف جنوب کشور حرکت کرده و برق آسا ظرف 3 روز، یاموسوکرو، پایتخت سیاسی را به تصرف درآوردند. در اینجا فکر میکنم مناسب است که دو نکته را توضیح بدهم.
اول، شهر بوآکه، دومین شهر بزرگ ساحل عاج با یک میلیون نفر جمعیت، شهری صد در صد مسلمان نشین است. وقتی در 20 شهریور 1381 قیام شورشیان آغاز شد، مردم این شهر به آنها پناه داده و در حرکتی انتفاضه گونه، مانع از ورود نیروهای نظامی وابسته به آقای لوران باگبو به این شهر شدند. بوآکه طی 9 سال به پایگاه اصلی نیروهای شورشی تبدیل گردید و در این شهر بود که عضوگیری و سازماندهی نیروها انجام و پادگانهایی تأسیس شد. نیروهای فرانسوی و سازمان ملل در این مدت، مانع از درگیری نیروهای شورشی با ارتش باگبو میشدند.
دوم، بسیاری از کشورهای آفریقایی دارای دو پایتخت سیاسی و اقتصادی هستند. پایتخت سیاسی و رسمی ساحل عاج از بیست سال پیش یاموسوکرو شناخته میشود. این شهر در 230 کیلومتری ابیجان و با جمعیتی کمتر از 10 هزار نفر است. ساختمان دولت، مجلس و سایر دستگاههای دولتی در این شهر ساخته شده و در چند سال اخیر، دو روز در هفته هیئت دولت در این شهر حضور مییافت.
اما به دلیل هزینههای فوق العاده زیاد انتقال پایتخت و این که یاموسوکرو شهری محصور در خشکی است و به دریا راه ندارد، عملاً ابیجان به عنوان پایتخت باقی مانده است. یاموسوکرو محل تولد هوفوئه بوآنی رئیس جمهور سابق است. وی که 33 سال رئیس جمهور بود و در سال 1993 درگذشت، در یک اقدام خودخواهانه و بلندپروازانه این شهر را به عنوان پایتخت اعلام کرد و منابع زیادی را در این رابطه تلف نمود، اما این رویای وی هنوز کاملاً محقق نشده است.
نیروهای جمهوری هوادار آقای الحسن واتارا در روز پنجم به ابیجان رسیدند. در بدو ورود، تمام نقاط این شهر 5 میلیون نفری که از جمله 10 شهر بزرگ قاره آفریقاست، به تصرف آنها در آمد و تنها سه نقطه شامل کاخ ریاست جمهوری، اقامتگاه ریاست جمهوری و ساختمان رادیو تلویزیون در دست نیروهای باگبو باقی ماند.
بخش عمده ای از نیروهای نظامی، از جمله فرمانده ژاندارمری و رئیس ستاد ارتش، در روزهای نخست به نیروهای الحسن پیوستند. یادآوری کنم که الحسن واتارا مرتب میگفت که هواداران زیادی در ارتش دارد و 60 درصد آنها به من رأی داده اند. البته طبیعی بود که نظامی ان مسلمان گرایش بیشتری به الحسن داشتند. باگبو با اتکا به کمتر از 1000 نفر نیروی نظامی و شبه نظامی و چند دستگاه تانک و توپ مقاومت میکرد و حتی یک بار تا نزدیک هتل گلف که در 2 کیلومتری اقامتگاه رئیس جمهور قرار دارد و مقر اصلی الحسن واتارا بود، پیش رفت.
نیروهای وفادار به واتارا از سلاح سنگین برخوردار نبودند و این موجب برتری نیروهای باگبو میشد. اما عجیب بود که باگبو علیرغم از دست دادن تمام خاک قریب 330 هزار کیلومتری کشور، تنها در محدوده دو محله ابیجان مقاومت میکرد. بعضیها این موضوع را ناشی از تفکرات ضد استعماری و روحیه انقلابی وی دانستند. مع الوصف، معلوم بود که این مقاومت به زودی در هم میشکند.
باگبو سعی میکرد جنگ خود را علیه فرانسه و طرف اصلی خود را نیروهای لیکورن فرانسوی مستقر در ساحل عاج معرفی کند تا به این ترتیب اعتبار یک انقلابی ضد استعماری را نزد افکار عمومی کشور و جهان کسب کند. در این راستا چند گلوله توپ به سمت اقامتگاه سفیر فرانسه در همسایگی اقامتگاه رئیس جمهور شلیک کرد. نیروهای سازمان ملل موسوم به اونوسی که حفاظت از هتل گلف محل اقامت الحسن واتارا را در دست داشتند، از نیروهای فرانسوی تقاضای کردند در چارچوب قطعنامه 1975 شورای امنیت که انهدام سلاحهای سنگین باگبو را خواستار شده، وارد عمل شوند.
این نیروها در یک عملیات چند دقیقه ای، بخشی از سلاحهای سنگین را منهدم ساختند. به این ترتیب نیروهای هوادار الحسن به سرعت و سهولت وارد اقامتگاه لوران باگبو شده و وی و همسرش خانم سیمون باگبو را دستگیر کردند. بد نیست قدری هم در باره خانم سیمون باگبو بگویم. وی شخصیتی سیاسی و رئیس گروه پارلمانی حزب حاکم در مجلس بود. عده ای معتقدند حتی ریاست جمهوری باگبو در پرتو نقش فعال و نفوذ خانم سیمون باگبو به حقیقت پیوست.
از زمان شروع بحران ساحل عاج تا پایان، سیمون باگبو از نقش اصلی در هرم قدرت و رهبری کشور برخوردار بود. جالب است که وی در کنار همسرش باقی ماند تا عاقبت به همراه وی و در اقامتگاهش دستگیر شد. دستگیری باگبو و همسرش تنها و تنها توسط نیروهای جمهوری صورت گرفت و فرانسویها هیچ گاه وارد اقامتگاه ریاست جمهوری در محله کوکودی شهر ابیجان و در ساحل جزیره ای کوچک و مینیاتوری در ساحل اقیانوس اطلس نشدند.
آیا این اتفاق به معنای پایان بحران ساحل عاج خواهد بود و دولت الحسن واتارا میتواند مستقر شود و امنیت را برقرار کند؟
یک تفاوت اصلی میان حرکت الحسن واتارا و سایر خیزشهای جاری در منطقه خاورمیانه و آفریقا این است که الحسن از پشتیبانی نیروهای نظامی و سازماندهی شده ای برخوردار است و از این بابت به ارتش رسمیساحل عاج وابسته نیست. این نیرو هم در به ثمر نشاندن حرکت او نقش کلیدی ایفا کرد و هم قاعدتاً در تثبیت حاکمیت وی که نیازمند برقراری نظم و امنیت است، نقش اصلی خواهد داشت.
چالش اصلی امنیتی پیش روی دولت الحسن عمدتاً معطوف به برقراری امنیت و آرامش در ابیجان است که اگر این مهم حاصل شود، میتوان گفت که در سایر شهرها و نقاط کشور خود به خود امنیت پدیدار میگردد. بعلاوه، الحسن واتارا نیازمند حفظ پیوند و وفاداری نیروهای جمهوری است، چه اگر میان او و این نیروها شکافی ایجاد شود، به یکباره رژیم الحسن در هم پیچیده خواهد شد.
در عین حال، علیرغم اکثریت داشتن مسلمانان، برقراری امنیت در ساحل عاج با چالشهایی روبروست که از جمله میتوان به نفوذ سه دین اسلام، مسیحیت و انی میسم (ادیان بومیآفریقایی) و معرفی ساحل عاج به عنوان پایگاه اصلی مسیحیت در سه دهه گذشته در غرب آفریقا، طرفداران متعصب لوران باگبو که منبعد از هر فرصتی برای برهم زدن اوضاع استفاده خواهند کرد، گسترش فقر که باعث ایجاد دسته جات دزدی و غارت و شرارت میشود، به خصوص توسط هزاران زندانی که توسط باگبو در آخرین روزها آزاد و مسلح شدند، اشاره کرد. لوران باگبو 45 درصد آرا را کسب کرده بود، لذا ممکن است طرفداران او احساس مغبون شدگی داشته باشند.
پس بر الحسن واتاراست که با اتخاذ رهیافت و راهبردی دقیق آرامش و اطمینان را به افکار عمومیبازگرداند. خوشبختانه چند مواجهه تلویزیونی وی، حاکی از درایت و دقت برخورد واتارا با این موضوع است. همگان از صفحه تلویزیونها مشاهده کردند که فرماندهان نظامی واتارا با باگبو و همسرش در کمال احترام برخورد کردند و واتارا نیز در سخنانی سنجیده گفت که آقای لوران باگبو رئیس جمهور بوده و باید در همین شأن با وی برخورد شود و لذا ویلایی را متناسب با شئونات یک رئیس جمهور تجهیز کرده ایم که وی و خانواده اش تحت نظر در آن زندگی میکنند تا این که در مورد برخورد مناسب با آنها تصمیم گیری شود. از این برخورد کاملاً برمیآید که الحسن قصد تحقیر و شاید مجازات باگبو را نیز ندارد. نتیجه این که واتارا مایل نیست طرفداران باگبو را حساس و جریحه دار کند.
لکن در میان و دراز مدت، واتارا باید هر چه سریع تر اوضاع اقتصادی را لااقل به وضعیت پیش از بحران بازگرداند. فرانسه قول کمک 400 میلیون یورویی داده ولی از صد قول غربیها یکی هم معمولاً عملی نمیشود. پس واتارا میتواند ابتدا به منابع بسیار قابل ملاحظه ملی و سپس منابع خارجی بی دردسر و بدون مدعا برای نفوذ سیاسی در کشورش، روی آورد.
نقش نیروهای فرانسوی و نیروهای سازمان ملل متحد در شکست باگبو و نیروهای هوادارش چه بود؟
تصور میکنم در همان سؤال اول در حد لازم به این موضوع پرداخته شد، معذلک اضافه میکنم که خیلی از ناظران سعی داشتند این گونه القا کنند که نیروهای فرانسوی و سازمان ملل نقش جدی در سرنگونی باگبو داشته اند که البته من کاملاً با این نظر مخالفم و شواهد عینی و بسیار زیادی برای اثبات مدعای خودم دارم. کسی شکی ندارد که نیروهای سازمان ملل و فرانسه هیچ گونه دخالتی در تصرف تمام خاک کشور توسط نیروهای الحسن نداشتند.
لذا فکر میکنم خیلی نیاز به استدلال نداشته باشد که با این سابقه، نیروهای جمهوری نیازی به دخالت فرانسه یا سازمان ملل برای اتمام کار و تسلیم ساختن باگبو نداشتند. البته شاید کش وقوسهایی پیش میآمد و عده بیشتری کشته میشدند، ولی بلاشک هیچکس شکی در توانایی نیروهای جمهوری برای اتمام کار نداشت. پس چرا فرانسه در این مرحله دخالت کرد؟ 12 هزار فرانسوی در ابیجان زندگی میکردند و نیروهای فرانسوی مسئولیت مستقیم حفاظت از جان آنها را بر عهده دارند. این یک واقعیت است.
اما واقعیت بزرگتر این است که فرانسه در 20 سال گذشته روز به روز نقش و نفوذ کمتری در آفریقا پیدا کرده است. در طی این سالها، موج نفرت از فرانسه در آفریقای فرانکوفون (کشورهای فرانسه زبان آفریقا) به اوج رسیده و فرانسه اکنون در صحنه سیاست بین الملل نیز دوران فترت را میگذراند. بعلاوه، نیکولا سارکوزی حتی نزد فرانسویها وجهه و پایگاهی ندارد. پس فرانسه ی سارکوزی نیاز داشت که با فرصت طلبی نشان دهد هنوز قادر است بحرانهای آفریقا را حل و فصل نموده و از منافع (البته نامشروع) فرانسه دفاع کند.
به چه دلیل غرب به حمایت جدی از الحسن واتارا برخاست؟
متأسفانه تلاش مشکوک زیادی شده تا الحسن واتارا یک مهره بی اختیار و خود فروخته به فرانسه وآمریکا معرفی شود. عده ای هم لاجرم این تحلیلها را پذیرفته اند. در این که واتارا فردی سیاستمدار و معامله گر است حرفی نیست. او به خوبی از نفوذ فرانسه و غرب در کشورش آگاه است و میداند که قطع این پیوندها یک شبه امکان پذیر نمیباشد و البته برای مهار این نفوذ، روش خود را خواهد داشت. ولی اینها به هیچ روی به منزله سرسپردگی و بی هویتی او نخواهد بود.
مسلمانان ساحل عاج 20 سال است که او را نماینده خود میدانند. فرانسه و غرب سعی دارند از هم اکنون با متهم ساختن الحسن و نیروهایش به قتل عام در غرب کشور، اهرمهای لازم برای فشار به نظام او را در دست داشته باشند. الحسن که بارها از سوء قصد دولتهای مختلف در ساحل عاج، جان سالم به در برده، طی 20 سال از حق طبیعی خود و به بهانه دروغین ملیت بورکینا فاسویی مادرش، از شرکت در انتخابات منع و رد صلاحیت میشد.
به نظر من، غرب و فرانسه به خوبی میدانستند که نیروهای شورشی که اکثریت قریب به اتفاقشان مسلمان هستند، دیگر اجازه نخواهند داد حقوق مسلمانان تضییع شود و این مطلب در دراز مدت میتوانست منافع تمام غرب را در غرب آفریقا به خطر اندازد. بنابراین حاکمیت یک مسلمان میانه رو، سیاستمدار و آشنا با غرب و قواعد بازی سیاست را ترجیح دادند.
الحسن واتارا چه دیدگاه سیاسی دارد و ساحل عاج در آینده چه جهت گیریهایی در سیاست خارجی خود خواهد داشت؟
الحسن واتارا یک سیاستمدار میانه رو و اقتصاددانی برجسته با شهرت جهانی است. وی چند سال معاون صندوق بین المللی پول بوده است. به نظر میرسد که منبعد واتارا عمده وقت خود را صرف ساماندهی اقتصاد کشور خواهد کرد و هر کشوری در این زمینه با ساحل عاج مشارکت کند، مورد استقبال واتارا واقع خواهد شد و محدودیتی در این زمینه نخواهد داشت.
ساحل عاج در طی 50 سال گذشته از سیاستی معتدل در سطح منطقه و بین الملل برخوردار بوده که به نظر میرسد در دوره واتارا نیز همین رویکرد حفظ شود. به احتمال زیاد، واتارا سیاست خارجی ساحل عاج را بر اصل و پایه همکاری توسعه ای در سطح منطقه و بین الملل و پرهیز از تنش با همگان، اعم از کشورهای منطقه و ابرقدرتها، قرار خواهد داد.
پیش از این هم عرض کرده بودم که ریاست جمهوری یک مسلمان در ساحل عاج برای اولین بار، احتمالاً موجب وقوع دومینویی برای حاکمیت رؤسای جمهور مسلمان در منطقه غرب آفریقا خواهد شد و کشورهای بورکینافاسو، بنین، توگو، سیرالئون و کامرون و برخی دیگر، احتمالاً در این فهرست قرار میگیرند. دیروز 27 فروردین خبر شروع تظاهراتی در بورکینافاسو بر علیه حاکمیت 24 ساله آقای بلیز کومپائوره منتشر گردید؛ گفتم ای بسا دومینو به حرکت در آمده است.
نظر شما :