دیپلماسی ایران و تحولات منطقه
ارزیابی جنابعالی از حوادث و اتفاقات خاورمیانه چیست؟
تحولات عجیب و بی سابقه ای در خاورمیانه در حال وقوع است. به جرئت میتوانم بگویم که تا چند ماه پیش هیچ تحلیلگر مسائل سیاسی قادر به پیش گویی چنین تحولات عظیمی نبود. چه کسی میتوانست پیش بینی کند که رژیم مبارک که بیش از 30 سال حکومت دیکتاتوری مورد حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی را داشته در مدت کمتر از یک ماه سرنگون شود. چه کسی پیش بینی میکرد که رژیم قذافی که 42 سال است بر گرده مردم لیبی جابرانه حکومت میکند اکنون با چنین وضعیتی روبرو شود. جهان عرب در حال پوست اندازی است. سونامی سیاسی که کشورهای عربی با آن روبرو هستند بنیاد سیستمها و نظامهای سنتی این کشورها را هدف قرار داده است.
در جهان کنونی که وابستگی متقابل کشورها هر روز گستردهتر شده و چهره ای جدید به خود میگیرد، تغییرات سریع در جهت تحقق جامعه مدنی به عنوان خواست و مطالبات به حق مردم در جریان است. هم اکنون رهبری انتفاضه دمکراسی خواهی بر عهده فضای مجازی قرار گرفته و اینترنت و فیس بوک و تویتر شبکه ای متصل و وابسته و پیوسته به هم را شکل داده اند که از طریق آن جوانان عرب خواستههای به حق خود را پی میگیرند.
چقدر به نقش آمریکا، فرانسه و انگلیس در تحریک مردم خاورمیانه و اتفاقات اخیر اعتقاد دارید و چقدر این حوادث را نتیجه و خواست مردم این کشورها می دانید؟
به زعم من قدرتها هیچ نقشی در ابتدای اتفاقات اخیر نداشته اند. حتی میتوان گفت که سرعت تحولات برای این قدرتها قابل پیش بینی نبود. من معتقدم که نتیجه سالها دیکتاتوری و استبداد سرانجامی غیر از این ندارد. مردمی که سالها تجربه ای به غیر از حکومت یک حزب و یا ریاست یک نفر نداشته اند فرصت را غنیمت شمرده و با رهایی از بند بر خواستههای خود یعنی نفی استبداد و خودکامگی پافشاری میکنند. البته این واقعیت نیز قابل ذکر است که کشورهایی مانند آمریکا، فرانسه و انگلیس با اغتنام از وضع پیش آمده بر موج سوار شده و خود را حامیمردم معرفی میکنند. این کشورها که برای مدت زمان طولانی حامیسیاسی، اقتصادی، نظامیو اطلاعاتی دیکتاتورها در خاورمیانه بوده اند به یکباره حامی مردم و مطالبات آنها شده اند.
تاثیرات این تحولات بر نفت و اقتصاد جهانی چگونه خواهد بود؟ این موضوع چه تاثیری بر حمایت و یا عدم حمایت غرب از حوادث خاورمیانه خواهد داشت؟
مطمئنا نفت و تاثیر آن بر اقتصاد جهانی نقش مهمیدر موضع گیری قدرتها نسبت به تحولات خاورمیانه دارد. از دید من یکی از دلایل دخالت نظامی ناتو در بحران لیبی نفت خیز بودن آن کشور است. سوال این است اگر لیبی نفت نداشت باز هم غربیها به همان شدت علیه قذافی وارد عمل میشدند. ناتو موقعی منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی را اعمال کرد که نیروهای قذافی در حال باز پس گیری بنغازی در شرق لیبی بودند و فراموش نکنیم که عمده نفت لیبی در شرق آن کشور واقع شده است. به عبارت دیگر ناتو نمیخواست شرق لیبی سرشار از نفت دوباره به دست قذافی بیفتد. شما وضعیت یمن را در نظر بگیرید. آیا کشتاری که علی عبداله صالح از مردم میکند قابل اغماض است؟ اگر یمن مانند لیبی ثروتمند بود برخورد غربیها با آن کشور همانند وضعیت فعلی بود؟ البته نفت و اقتصاد یک بعد قضیه است و مسلما قدرتها ابعاد دیگر را در دخالت یا عدم دخالت خود در تحولات جاری خاورمیانه در نظر میگیرند.
تاثیر این تحولات بر ایران چه خواهد بود؟
من تاثیر خیلی مستقیمی نمیبینم. بیش از 32 سال پیش انقلاب عظیم مردمی در ایران به وقوع پیوست که از دید همه اهل فن انقلابی اسلامی علیه استبداد و دیکتاتوری شاه و رهایی ایران از وابستگی به بیگانگان و در راس آن ایالات متحده بود. در حقیقت اتفاقی که هم اکنون در جهان عرب در جریان است چند دهه قبل در ایران به وقوع پیوست. البته من نمیخواهم بگویم که حرکتهای مردمی در خاورمیانه کاملا مشابه انقلاب اسلامی ایران هستند. روشن است که در کشورهای عربی رهبری همانند رهبری انقلاب ایران که اکثریت قریب به اتفاق مردم از ایشان تبعیت میکردند وجود ندارد. همچنین واضح است که شعارهای انقلاب 1357 مردم ایران عمدتا اسلامی بود در حالی که خواستههای اکثر مردم در جهان عرب رهایی از استبداد و دیکتاتوری است. هم اکنون خواست مردم در کل خاورمیانه پایان خودکامگی و احترام به نظر و رای مردم است.
غیبت دیپلماسی ایران در تحولات منطقه چه تاثیری خواهد داشت و بهترین عملکرد در این شرایط چه می تواند باشد؟
ببینید ما براساس آموزههای اسلامی و بر مبنای قانون اساسی امان میباید از کسانی که مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند حمایت کنیم. ما باید با در نظر گرفتن مصالح عمومی کشور از حرکتهای مردمی پشتیبانی کنیم و در این مسیر نباید گرفتار دوگانگی در موضع گیری شویم. در عین این که جنایات علیه مردم بحرین به دلیل قرابت مذهبی و فرهنگی و تاریخی برای ما قابل قبول نیست نمیتوانیم نسبت به سرکوب مردم در دیگر نقاط خاورمیانه درجه تحمل بیشتری داشته باشیم. به زعم من ما باید بر بعد انسانی و حقوق بشری مردم خاورمیانه تاکید کنیم تا ابعاد دیگر بحران در این کشورها. این کار از دو نظر ضروری است. اول اینکه ما براساس وظیفه دینی خود ندای آزادی خواهی مسلمانان را پاسخ گفته ایم و دوم اینکه تاکید بر بعد انسانی بحران جاری خاورمیانه ما را از اتهام حمایت از شیعیان در برابر اهل تسنن که توسط آمریکا و دوستانش در منطقه دامن زده میشود رها میسازد.
واکنش و موضع گیری ایران در خصوص اتفاقات بحرین که مواضع عربسان را در متهم کردن ایران به دنبال داشت چگونه قابل ارزیابی است؟ آیا نقدی به این عملکرد دستگاه دیپلماسی وارد است؟
در پاسخ به سوال قبلی تا حدودی در این زمینه صحبت کردم. اینکه عربستان نگران وضعیت بحرین است و میداند به قدرت رسیدن شیعیان در بحرین تاثیر مستقیمی بر مناطق شرقیه شیعه نشین آن کشور دارد بر کسی پوشیده نیست. لشکرکشی عربستان به بحرین درست به همین دلیل صورت گرفته است. اتفاقا لشکرکشی عربستان و سرکوب شدید مردم بحرین زمانی تشدید شد که حکام سعودی و بحرین تبلیغات سوء علیه کشورمان مبنی بر حمایت ایران از سقوط نظام حاکم بر بحرین و جایگزینی آن با یک حکومت شیعی را مطرح کردند.
ما باید بر این نکته تاکید کنیم که ما خواهان احترام به حقوق مردم بحرین هستیم، حالا اینکه مردم میخواهند چه حکومتی داشته باشند به ما ارتباطی ندارد. از دید من نفوذ معنوی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای منطقه این امکان را به ما میدهد که به جای معرفی شدن به عنوان بخشی از مشکل به عنوان بخشی از راه حل معرفی شویم. البته من از ترفندهای آمریکا و شرکایش در منطقه برای شعله ور ساختن کینه شیعه-سنی غافل نیستم ولی در عین حال ظرفیتهای خودمان را نه تنها برای مقابله با آن بلکه در جهت آرام کردن اوضاع و احقاق حقوق شیعیان کم نمیبینم.
برخی از نمایندگان مجلس از جمله روح الله حسینیان خواستار آمادگی نظامی ایران برای مقابله با تحرکات احتمالی نظامی عربستان شده است. این اظهار نظرها در چنین شرایطی اوضاع را به سمت بحرانی شدن پیش نمی برد؟
من با هر نوع حرکتی که به تشدید بحران کمک کند مخالفم. ما در این منطقه زندگی میکنیم و باید با همسایگانمان روابط مبتنی بر احترام متقابل داشته باشیم. بحران جاری روزی به پایان میرسد و عربستان هم از آتش افروزی خود طرفی نخواهد بست. ما باید با همین کشورهای همسایه زندگی کنیم. ما بجای تشدید فضای بحرانی در منطقه باید به دیگران از جمله عربستان و بحرین تفهیم کنیم که حضور نظامی عربستان در بحرین نهایتا به ضرر هر دو کشور تمام میشود. ما باید اعلام آمادگی کنیم که مایلیم کمک کنیم تا نیروهای عربستان از بحرین خارج شوند.
از سوی دیگر مواضع متفاوت داخل کشور به طور مثال سکوت خبری در برابر حوادث سوریه و موضع گیری در قبال برخی گشورهای دیگر همچون بحرین چگونه قابل تحلیل است و آیا بر افکار عمومی داخل تاثیر نخواهد داشت؟
در چند سوال قبل گفتم که ما باید از دوگانگی در مواضع پرهیز کنیم. نباید تصور کنیم مردم به دلیل عدم پوشش خبری تحولات سوریه در رسانههای ایران از اخبار آن کشور مطلع نمیشوند. اکنون به دلیل پیشرفت در فن آوری اطلاعات دسترسی مردم به آخرین اخبار در اقصی نقاط جهان امری پیچیده و غیر ممکن نیست. لذا عدم توجه به تحولات سوریه نه تنها توجیه رسانه ای ندارد بلکه ما را در مظان اتهام دوگانه برخورد کردن نسبت به حرکتهای مردمیمنطقه قرار میدهد. طبیعی است که بشار اسد در عین مورد اقبال بودن در میان بسیاری از مردم سوریه مخالفانی نیز داشته باشد و این مخالفان خواستههایی را در ارتباط با حقوق شهروندی خود مطرح کنند. وقتی دولت سوریه صحبت از لزوم اصلاحات میکند و ما فقط به آن میپردازیم هیچ توجیهی ندارد که فلسفه وجودی اعلام این اصلاحات یعنی مطالبات مردم از دید ما مغفول واقع شود.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :