ایران و اردن: مناسبات خارجی تحت تاثیر سیاست داخلی
دیپلماسی ایرانی: بحران عربی-آفریقایی به اردن نیز رسیده و اخباری از سرکوب خشونت بار مردم توسط حکام این کشور در رسانههای بین المللی منتشر میشود. در این میان، فصل روابط جدید بین ایران و اردن در حال گشایش است. فصلی که بی تردید با گذشته تفاوتهای چشمگیری دارد که بررسی دقیق آن میتواند فرصتهای بی نظیری را در اختیار دیپلماسی جمهوری اسلامی قرار دهد. در این نوشتار کوتاه، سعی شده با مروری بر چشم انداز این روابط در گذشته، حال و آینده، رویکردهای بسط نفوذ ایران در پشت مرزهای اسرائیل مورد بررسی قرار گیرد.
تاریخچه
ایران و اردن، از زمان حمایت بی دریغ ملک حسین، پادشاه اردن از صدام در زمان حمله عراق به ایران، روابط گرمی نداشته اند. دوستی دیرینه ملک حسین با محمدرضا پهلوی، در پیش از بروز انقلاب اسلامی در ایران نیز علت تاریخی این موضوع بود. از سوی دیگر، مرزهای طولانی این کشور با اسرائیل، همچنان اردن را بر خلاف منابع انسانی و بازار اقتصادی محدودش، یکی از کشورهایی نشان میدهد که در محاسبات بین المللی ایران، دارای اهمیت راهبردی ویژه ای است.
پس از درگذشت حسین و به تخت نشستن عبداله دوم در عمان، وی همچنان سیاستهای خصمانه خود را بر علیه ایران و شیعیان ادامه داد. چنانچه در محافل غیر رسمی سیاسی در ایران، از عبداله دوم به عنوان "سفیانی" که از اسطورههای منفی تفکر شیعی است، یاد میشود.
اردن و اسرائیل از 1967 روابط جدیدی را بین خود تعریف کرده اند که مبتنی بر تعادل نسبی در مرزهاست. در این بین، ایران، همیشه با اردن بر سر این موضوع، نگاه منفی رد و بدل کرده و یا سعی کرده تعاملات این دو کشور را نادیده بگیرد.
بی ثباتی در اردن، بی تصمیمی در ایران
در ناآرامیهای اخیر این کشور که به دلیل نارضایتی مردم از حکومت مطلقه عبدالله و آزادیهای مدنی شکل گرفت، ایران با حمایت رسانه ای آشکار از مردم، سعی در تضعیف موضع دولت این کشور داشت.
هر چند به نظر میرسد پس از هفتهها ناآرامی، عبدالله توانست بر مشکلات پیروز شود، ولی وضعیت شکننده اقتصادی در این کشور، همواره خطر بی ثباتی سیاسی را مانند شمشیر دموکلس در بالای سر حاکمیت فعلی اردن، نگهداشته است.
تهران در این میان با دعوت رسمیاز پادشاه اردن، سعی کرده یخ روابط خود با عمان را بشکند. دعوتی که به گفته احمدی نژاد، رئیس قوه مجریه ایران به صورت رسمیبرای سفر ملک عبدالله از او شده و دولت قصد کوتاه آمدن از دعوت خود را ندارد. در این بین، جناحهای داخلی، مخالف دولت، با ارائه انتقادهای آشکاری از این دعوت، مناسبات بین دو کشور را تحت تاثیر معادلات داخلی قرار داده اند.
در اردن نیز، بسیاری از تحلیلگران، علاوه بر تاثیر انقلابهای اخیر مردم عرب در کشورهای مختلفی مانند تونس و مصر، رد پای ایران را در تحولات روزهای گذشته دنبال میکنند. به همین دلیل، انتقادهای آنها از عبدالله برای بها دادن به روابطش با تهران، بالا گرفته است.
تل آویو نیز مانند گذشته، با طرح مسایلی در سطوح نظامیو امنیتی این کشور، سعی دارد خطر نفوذ حزب الله در اردن را بزرگنمایی کند تا از بسط و تعمیق روابط تهران-عمان جلوگیری کند. در چنین شرایطی، بهترین سیاست را ایران با دعوت از ملک عبدالله در پیش گرفته تا با پایان دادن به بازی اسرائیل در این کشور، آرام آرام، حوزه نفوذ دیپلماتیک و معنوی خود را تا پشت دروازههای اسرائیل و حاشیه باختری رود اردن، پیش برد.
بدیهی است اسرائیل بیش از همه کشورها در منطقه، از این مسئله ناراضی است و در صورت حضور ایران در اردن، آن را تهدید امنیتی خود در سطوح اول، میبیند. در چنین شرایطی است که سیاست خارجی مبتنی بر تعامل غیر رسمیایران با اردن از طریق گسیل داشتن شخصی مانند رحیم مشایی که به ظاهر دارای مقامیرسمیدر دستگاه دیپلماتیک ایران نیست، محکی خوب برای سنجش آستانه تحمل اسرائیل و همچنین جناحهای رقیب داخل ایران به شمار میرود. جناحهایی که به نظر میرسد مخالفت آنها با دولت دهم برای برقراری رابطه با اردن، از جنس مخالفتهای عقلایی و منطقی نبوده و جهتگیری چندان همسویی با منافع ملی ایران ندارد. بلکه به دنبال محدودسازی تحرکات احمدی نژاد در برقراری ارتباط ملموس و عملی با کشورهای دیگری است.
نظر شما :