گسترش مردمسالاری و عقلانیت در خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: سید محمد صادق خرازی در نشست بررسی "جنبشهای مردمی در جهان عرب" سخن خود را با اشاره به تفاوت میان خاورمیانه امروز و دیروز آغاز کرده و میگوید: اگر در محافل غربی و شرقی این سوال مطرح شود که در منطقه خاورمیانه کدام کشورها به سمت تحقق دمکراسی دارای تجربه و تاریخ بوده اند. بی تردید پاسخ همگان این بود: ایران و ترکیه دارای مردم سالاری و عطف تاریخی بوده اند ولی اینک عناصر دیگری از ورود برخی ممالک در خاورمیانه به جرگه کشورهای علاقمند به مردم سالاری همچون کشورهایی مانند لبنان، عراق، افغانستان، ترکیه، ایران و به شکل نسبی تونس، مصر و الجزایر و البته جریانهای تاثیرگذار حماس و حزب الله را داریم که به دنبال نظام مردمسالاری هستند و توانسته اند با ظهور جدید خود در صحنههای سیاسی- اجتماعی در معادلات خاورمیانه تعریف دیگری از محیط سیاسی ارائه دهند. اما ان روی دیگر سکه سیاسی در منطقه وجود ممالک و کشورهای است که که گرفتار سیستمهای دیکتاتوری هستند، کشورهایی مانند عربستان سعودی و بحرین، لیبی. یمن و امارات، اردن هستند که نماد استبداد داخلی و رادیکالیسم و افراط.
در پی هدایت وضع موجود به سمت خشونت و وحشت در منطقه و تحمیل افراط هستند و در واقع در شرایط جدید دارند با پمپاژ إفراط گرایی فرار به جلو میکنند. خرازی گفت: نظامهای استبدادی فعلی عامل اصلی خشونت در منطقه و همچنین عنصر نا امنی و بی ثباتی در منطقه همینهایی هستند که سازگاری با محیط دمکراتیک ندارند و مفهوم همزیستی را درک نمیکنند و با رفتارهای متناقض خود به عنوان متغیر غایب میخواهند عمل کنند. درسی که این روزها از انتفاضه دمکراسی مردم خاورمیانه میتوان گرفت این است که هر چه نظامهای پوسیده و وابسته بیشتر وابسته و دلبسته قدرتهای جهانی باشند سقوط و زوال ایشان بیشتر و سریعتر خواهد بود.
صادق خرازی با اشاره به حضور نیرویهای عربستان سعودی کویت و إمارات در بحرین عنوان کرد این حضور نظامی ثبات و نظم و ترتیبات امنیتی منطقه را بر هم ریخته و عامل تشتت و بحران خواهد شد و اشکارا در مقابل حرکت دمکراتیک مردم بحرین تعریف میشود.
تاریخ نشان داده است موجهای مردمی و مشتهای گره کرده در برابر تانک و ادوات و نیروهای متجاوز سعودی و دیگران پیروز خواهد شد. اما از منظر حقوق بین اللملل اشغال و حضور نیروهای خارجی سه کشور که وارد بحرین شده اند و صرفاً برای سرکوب مردم و شهروندان عادی و بی پناه ماموریت یافته اند نیازمند بررسی و محکومیت جدی در شورای امنیت سازمان ملل متحد است. بیتفاوتی در این راستا بی اعتمادی به منزلت انسان است.
سفیر سابق ایران در فرانسه در ادامه افزود: روند جاری تحولات در خاورمیانه حلقههای مفقوده فراوانی دارد و باعث شده تا بحران هویت و عدم حس ناسونالیسم را تبدیل به احیای اعتماد به نفس و بازتعریف عوامل متغیر سیاست شود و تسلط سنتی غرب اعم از اروپا و امریکا و اسرائیل را با چالشهای اساسی روبه رو کند و در نتیجه تسلط استراتژیک بر خاورمیانه تبدیل به افسانه ای شود که همه مقدمات حتی صلح ناقص را هم با بحران مشروعیت و مقبولیت رو به رو سازد. غرب دیگر برخوردار از ثبات استراتژیک نیست و فاقد شناخت ماهوی از وقایع است؛ در نیجه گرفتار تعارضات و پارادوکس و دوگانگیها جدی شد.
بی تردید گامهای پرشتابی که دولت اوباما در مصر برای حذف سیاسی حسنی مبارک بر داشت قابل توجه است .در مصر، آمریکاییها در تشخیص بحران دقیق عمل کردند و با عناصر تاثیرگذار مصر که شامل ارتش، جوانان و احزاب و جامعه مدنی هم مثل إخوان المسلمین به گفتوگو نشست و تا حدی توانستند بر شرایط فائق ایند. درک و فهم و رفتارشناسی مصر که در طول تاریخ همواره جایگاه جریانهای افراطی اسلامی بوده است بسیار با اهمیت است. مبارک بدون توسل به خشونت قدرت را واگذار کرد و رفت؟ این حقیقت نشان دهنده وجود نیرویی خارج از قدرت ارتش و مردم مصر در این معادلات بود.
صادق خرازی در ادامه میگوید: خاورمیانه در عین بی ثباتی و بحرانهای جدید در حال تعریف ثبات خود خواسته است. مردمسالاری و عقلانیت در این منطقه در حال بسط و گسترش است. نیم نگاهی به حوادث پیرامونی بیانگر تقویت اندیشههای دموکرات پذیر و بنیانهای مدنی اصلاحگرانه شده و تحولات هدفمند به سمت و مشروعیت سازیهای مردمی گامی است در نفی اندیشههای انتزاعی و برداشتهای ناصواب از دین و دولت و توانسته حاکمیت سنتی و نگاههای قدیم و بی ثمر را به حاشیه براند.
تجربه نشان داده است هر چقدر حاکمیتها در دوران زمامداری خود وابسته تر بوده اند سقوط آنها هم آسانتر بوده است.
صادق خرازی در ادامه با "صلح ناقص" خواندن فرایند گذشته اعراب و اسرائیل افزود: این صلح از بدو تولد ناقص بود چرا که فاقد اجزای کامل واقعیتها و ارمانهای مردمی در منطقه بود. امروز صلح ناقض که نتیجه دو دهه تلاش غرب برای حل منازعه و بحران اساسی و جدی میان فلسطین و اسرائیل کاملا با بحران مشروعیت روبه رو است. اینک نگرانی عمده اسرائیلیها و امریکاییها از روند تحولاتی که در خاورمیانه شکل گرفته بسیار عینی و جدی است و این روند رو به تزاید ثبات سیاسی و استراتژیک خاورمیانه در باب صلح هم دچار دگردیسی شده است.
خرازی عنوان کرد: اسرائیل اعتماد به نفس خود را از دست داده و این روزها به دنبال موج افرینی برای توجه جامعه جهانی به خود است. وی عنوان کرد غرب و اسرائیل دچار ضعف تشخیص و بیم امنیت وثبات منطقه است و با انتقاد شدید از بی توجهی عفو بین اللملل و شورای حقوق بشر به جنایتهایی که در بحرین علیه مردم میشود؛ زندانها، اعدامها و سرکوبها و با اشاره به برخورد دوگانه غرب با تحولات جاری در خاورمیانه افزود: بحرین و نوع سرکوبی که در سوریه و یا لیبی انجام میشود.
اگرچه ذاتاً متفاوت است ولی عملاً همه برخوردار از جنایت دولتها و سکوت هم قبیلههای عرب است. اما از منظر حقوقی نیروهای خارجی؛ سه کشور وارد بحرین شده اند و اعدامهای شبانه در این کشور بیداد میکند. چگونه است که جامه بین الملل در این خصوص سکوت اختیار کرده است؟
دغدغه عمده، وجود افراط و رادیکالیسم در منطقه است که دولتها و سیستمهای امنیتی کشورهایی نظیر عربستان سعودی، إمارات عربی متحده و پاکستان، امروز همپیمان استراتژیک القاعده شدهاند. در واقع یک توافق نانوشته بین اعراب منطقه و القاعده انجام گرفته است تا نسبت به ناامن سازی محیط پیرامونی گامهای عملی بردارند.
سرویسهای امنیتی عربستان، امارات و حتی قطر ارتباط مستقیم با القاعده دارند. به گمان من توافق نانوشتهای بین القاعده و دولتمردان این کشورها برای همکاری وجود دارد و بایست نسبت به این حرکتها حساس بود.
نظر شما :