سرگیجه امریکا در سوریه
دیپلماسی ایرانی: نگاه ایالات متحده به تحولات سوریه چیست؟ ظاهرا واشنگتن نمیداند که قرار است در برابر سوریه چه سیاستی اتخاذ کند. از یک سو میخواهد از دموکراسی در سوریه حمایت کند و از سوی دیگر از این میترسد که گروههای افراطی در سوریه بر سر کار آیند و اوضاع برای ایالات متحده سخت شود.
خبرگزاری سوئیس اینفو، در تحلیلی در این باره مینویسد: این که بگوییم همه چیز در سوریه تمام شد یعنی چه؟ یعنی این که سه سناریو در سوریه اجرا شد تا این کشور به ثبات خود بازگردد. اول، چهره رئیس جمهور را به عنوان پیروز اصلاحات معرفی کند. کسی که میتواند کشور را نجات دهد یا حداقل کشور را به تدریج از بحران کنونی بگذراند و اگر بنا باشد سلطه امنیتی دولتی را بر جامعه و اقتصاد کشور بکاهد، تنها اوست که میتواند از پس آن بر آید. اگر بنا باشد سوریه به آزادی همانند تونسیها و مصریها برسد تنها بشار اسد است که در سایه او میتوان به این هدف رسید. دوم، تداوم در سرکوب شدید تظاهرکنندگان که البته این شیوه برخورد بر خلاف انتظار سوریها میتواند سوریه را به وضعیت انفجار داخلی بکشاند. سوم، ایجاد تحرکی تازه در درون دولت و سلطه برای تغییر وضعیت سیاسی – اجتماعی فعلی کشور. به خصوص تلاش برای تغییر وضعیت برخورد طایفهای با وضعیت برخورد با اسرائیل یا هر دشمن خارجی دیگر.
در ادامه این یادداشت آمده است: حال رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحده به عنوان یکی از مهمترین تصمیمگیران سیاست خارجی امریکا البته در بعد نظامی باید ببیند که با بحران سوریه چگونه باید برخورد کند. رابرت گیتس که خود خبرگی خاصی درباره توان نظامی کشورهای منطقه خاورمیانه از جمله سوریه دارد ناچار است که حداقل از بعد نظامی ارتش سوریه را زیر نظر بگیرد. وی در نهایت از ارتش سوریه خواهد خواست که برای پیشبرد اهداف اصلاحات در کشور وارد عمل شود. کما این که اکنون نیز چنین تجویز چنین توصیههایی را آغاز کرده است. تحلیل ما به استناد سخنرانی وی در 23 مارس باز میگردد. زمانی که گفت: «ما از این که دیدیم ارتش در کنار مردم ایستاد و از مطالبات آنها حمایت کرد، به آنها ارج مینهیم. این که میدیدیم ارتش به مردم اجازه تظاهرات داد در نوع خود بینظیر است. لازم است که سوریها نیز از آنها درس بگیرند.» رابرت گیتس از هماکنون در حال تدوین سیاست تاثیرگذاری بر انقلاب سوریه است.
سوئیس اینفو در ادامه اظهارات گیتس را به دو دلیل با اهمیت میداند و مینویسد: اولا، او به طور مستقیم از ارتش سوریه خواسته است که برای پیروزی انقلاب تضمینهای لازم را بدهد. همه خوب میدانند که وزیر دفاع امریکا بیگدار به آب نمیزند و فقط زمانی چنین صحبتی بر زبان میراند که اطلاعات دقیقی درباره این کشور از سازمانهای امنیتی امریکا که در حدود 12 سازمان است در اختیار داشته باشد. اطلاعاتی که به دست او رسیده نشان میدهد که در صورتی که تظاهرات در سوریه ادامه یابد، ژنرالهای ارتش همانند مصر وارد عمل خواهند شد و با توجه به مصالح اقتصادی و سیاسی عظیمی که در کشور دارند و همچنین برای راضی کردن مردم از رئیس جمهوری سوریه خواهند خواست همانند حسنی مبارک عمل کند. این درست است که این حرف فقط در حد نظریه است ولی وقتی کسی در حد و اندازه گیتس آن را بر زبان میآورد، این نشان میدهد که فرضیه میتواند به نظریه تبدیل شود. ثانیا، اظهارت گیتس تنشآمیزترین اظهاراتی است که تا کنون یک مقام امریکایی درباره سوریه بر زبان رانده است. البته تا کنون سابقه نداشته که وزیر دفاع سیاستهای کاخ سفید را بیان کند، از این رو باید به این موضوع اعتبار بسیار دهیم و این را از خود بپرسیم که آیا از روی دلش حرفی زده یا این که حرفی سنجیده و منطبق با واقعیت بر زبان رانده است.
در ادامه این یادداشت به نگرانیهای امریکا نیز اشاره شده و آمده است: اگر حرف دل گیتس باشد این بدان معنا است که امریکاییها آرزوی بحرانی شدن اوضاع سوریه یا حتی تغییر نظام در آنجا را دارند. البته امریکا بر سر سوریه کاملا دو گانه عمل میکند. امریکاییها خوب میدانند اگر دموکراسی در سوریه محقق شود و یک حکومت کاملا دموکراتیک در این کشور بر سر کار بیاید، این حکومت قطعا دشمن اسرائیل خواهد بود و نخستین کاری که در دستور العمل خود قرار خواهد داد قطعا پسگیری ارتفاعات جولان خواهد بود. این در حالی است که اسرائیلیها ترجیح میدهند وضعیت فعلی همچنان به قوت خود باقی بماند و نظام حاکم در سوریه سر کار باشد تا این که بخواهند ارتفاعات جولان را به سوریها پس دهند. اسرائیل بیش از یک چهارم آب مورد نیاز خود را از این ارتفاعات تامین میکند و به آن نیز به عنوان یک پایگاه استراتژیک بسیار مهم مینگرد. از این رو سرنگونی نظام بشار اسد را ضربهای استراتژیک برای خود میداند.
سوئیس اینفو در نهایت مینویسد: اما اگر رابرت گیتس بر اساس تدبیر و عقل آن اظهارت را زده باشد این بدان معنا است که از تغییر در سوریه حمایت میکند و این باعث میشود تا وضعیت استراتژیک خاورمیانه و در راس آن ایران دگرگون شود. چرا که پیشبینی میکند که نظام جدید همپیمانی خود را با ایران بشکند و این باعث میشود تا خلائی در حلقه وصل ایران با حزب الله و سوریه پدید آید. مضافا بر این که پایگاههای اصلی منطقهای ایران در سوریه است.
نظر شما :