وحدت عربی در معرض نابودی
دیپلماسی ایرانی: روابط ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس در روزهای اخیر به اوج بحران خود رسیده است. البته ممکن است بحران از این هم شدیدتر شود ولی امیدواریم کار به جاهای باریک کشیده نشود. با آمدن رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحده امریکا به عربستان سعودی و سفرهای بعدی او به بغداد، منامه و ابوظبی پیشبینی میشود، حجم تنش در روابط دو طرف باز هم سنگینتر شود.
بدتر شدن بحران دو طرف را در مطبوعات عربی در روزهای اخیر به خصوص پس از سفر رابرت گیتس به منطقه به روشنی میتوانیم ببینیم.
پایگاه خبری صدای فلسطین وابسته به جنبش فتح در یادداشتی به این موضوع پرداخته و البته مواضعی کاملا ضد ایرانی و پانعربیستی اتخاذ کرده است. در این یادداشت به وضوح دیده میشود که چرا کشورهای عربی تا این اندازه از ایران ناخرسندند و این کشور را به عنوان کشوری مخاصم خود میدانند. در ابتدای این یادداشت آمده است که کشورهای خلیج ]فارس[ از این که ایران تا این اندازه در دنیای عرب نفوذ کرده، خشمگینند. ایران توانسته با نفوذ در امارات متحده عربی و عدم توجه به خواستههای این کشور به خصوص بر سر جزایر سه گانه، پیشبرد اهداف خود در عراق و کسب حمایت برخی جریانهای بحرینی و کویتی منطقه را کاملا تحت تاثیر خود قرار داده است.
در ادامه این مطلب به آمده است: در پی تحولات اخیر متفکران و اندیشمندان مطرح عرب از جمله دکتر عبدالله النفیسی، دکتر هاشم عبده هاشم، فوزیه رشید، نجیب الخنیزی، دکتر عبدالقادر حیدر و شماری دیگر از متفکران کشورهای عربی از کشورهای حاشیه خلیج فارس به خصوص کویت، بحرین و عربستان خواستهاند که وحدتی در میان کشورهای این حوزه ایجاد شود تا این منطقه به صورت فدرالیسم یا کنفدرالیسم اداره شود تا به واسطه آن اختیارات شورای همکاری خلیج فارس بیشتر شود تا بتواند مخاطرات واقعی منطقه کشف شده، از طریق اتخاذ تصمیمهای صحیح و جمعی با بحرانهای منطقه برخورد عقلانی صورت گیرد و با توجه به مغیرهای جهان و اهمیت وحدت عربی با محدودیتها برخورد شود. به خصوص نسبت به انقلابهای عربی جدید منطقه که آزادی، دموکراسی، گشایش، تکثرگرایی و بهبود وضعیت زندگی مسالمتآمیز قومیتها و برای نخستین بار مشارکت عمومی مردم در وضعیت اقتصادی، سیاسی و تغییرات دموکراتیک را تجربه میکنند. این در حالی است که ایران با اندیشه صدور انقلاب اسلامی و وجود ایدئولوژی ویژه خود در تعریف تحرکات سیاسی توانسته فعالیتهای بسیار گستردهای را در کشورهای سوریه، لبنان، فلسطین، مصر، تونس، الجزایر، موریتانی، عراق و یمن آغاز کند تا ضمن بروز تحول در جامعه عربی تحولات را به سمت خود نیز متمایل کند.
در این یادداشت همچنین میخوانیم: ایران به خوبی توانسته حضور خود را در عراق گسترش دهد و اوضاع این کشور را به طور کامل در اختیار داشته باشد. البته ایران با حرکتی از پیش تعریف شده و بر اساس یک سیاست استراتژیک توانست به این هدف خود برسد. مشابه چنین وضعیتی را در فلسطین نیز شاهدیم. ایران به خوبی توانسته جای پای محکمی برای خود در فلسطین ایجاد کند و فلسطینیها را به سمت خود بکشاند. اکنون نیز میخواهد در چارچوب همان سیاست و در استراتژی مشابهی در عربستان و بحرین نیز نفوذ کند. نفوذی که روز به روز در حال افزایش است و شکافهای تازهای را در میان جوامع این دو کشور ایجاد میکند. ایران کشوری شیعی است و خوب میداند که اگر قرار است در میان جامعه عربی این منطقه نفوذ خود را گسترش دهد باید از مردم این منطقه نهایت استفاده را ببرد و نفوذ خود را از این ناحیه آغاز کند.
در پایان نویسنده به وحدت شورای همکاری خلیج فارس اشاره میکند و مینویسد: این که برخی از چهرههای روشنفکر و متفکر عربی پیشنهاد تشکیل فدرالیسم یا کنفدرالیسم برای جامعه عربی میدهند را نمیتوان نسخه مناسبی برای مبارزه با نفوذ ایران در کشورهای منطقه دانست چرا که هر کدام از کشورهای این منطقه هر کدام اگر چه نسبت به هم مشابهتهایی دارند ولی تفاوتهای بسیاری نیز با یکدیگر دارند. نظام آنها اگر چه پادشاهی است ولی هر کدام از آنها تفاوتهای اجتماعی و سیاسی مختلفی نیز دارند که این باعث میشود که نتوان همه آنها را در یک نظام مشابه همانند اتحادیه اروپا گنجاند. مثلا گشایش اجتماعی که در بحرین وجود دارد، در عربستان نیست و گشایش سیاسی که در کویت هست به هیچ وجه در عربستان یافت نمیشود و گشایش اقتصادی که در امارات وجود دارد به هیچ وجه در دیگر کشورهای عربی این منطقه وجود ندارد و این موارد مسائلی است که ایران میتواند به خوبی از آن بهرهبرداری کرده و نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد. کشورهای عربی باید فکری برای حل این مسائل بکنند.
نظر شما :