رابطه با امریکای لاتین؛ از شعار تا واقعیت
دیپلماسی ایرانی: دکتر مهدی فاخری، سفیر سابق ایران در مکزیک و کارشناس مسائل امریکای لاتین در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است اگر چه یکی از اولویتهای دولت نهم و دهم در عرصه سیاست خارجی گسترش رابطه با امریکای لاتین بوده است اما آمار و ارقام نشان میدهد که ورای مسائل تبلیغاتی، کار عمده ای در این رابطه صورت نگرفته است.
آیا انگیزه ایران از گسترش روابط با کشورهای امریکای لاتین متاثر از خصومت با امریکا نیست؟
روابط و سیاست خارجی کشورها بیش از آن که بر مبنای خصومت با کشور دیگری تنظیم شود، برای گسترش روابط با همان کشور است. در دنیایی که بحث جهانی شدن مطرح است بسیار بعید به نظر میرسد که کشوری بخواهد از خیر رابطه با کشور مشخصی بگذرد یا احیانا به جای این که به دلیل مطلوبیت رابطه با یک کشور با آن کشور رابطه برقرار کند، به خاطر خصومت با کشور دیگری، رابطه خود را با یک کشور توسعه دهد. البته بعضی اوقات این اتفاق میافتد اما در شرایط عادی و تحت تاثیر روند جهانی شدن، همه کشورها خواهان آن هستند که با یکدیگر رابطه سازنده ای داشته باشند. ایران هم رابطه خود را با کشورهای امریکای لاتین بر همین اساس تنظیم میکند و نه بر اساس خصومت با امریکا.
یکی از مقامات ارشد نظامی امریکا با اشاره به این که تعداد سفارتخانههای ایران در امریکای لاتین بین سالهای 2005 تا 2010 دو برابر شده است، از گسترش نفوذ ایران در امریکای لاتین اظهار نگرانی کرده است. آیا گسترش روابط ایران و امریکای لاتین به آن سطح رسیده است که موجب نگرانی امریکا شود؟
تعداد سفارتخانههای یک کشور دلیل بر وجود یا عدم وجود رابطه نیست. اگر چنین باشد باید کشوری مانند تایوان با توجه به تعداد سفارتخانههای این کشور در کشورهای دیگر رابطه کمی با دنیا داشته باشد، اما میبینیم که با همه کشورها از جمله ایران رابطه تجاری بسیار گسترده ای دارد. تایوان سالانه پنج میلیارد دلار با ایران مبادله تجاری دارد. بنابراین وجود یا عدم وجود سفارتخانه هیچ وقت دلیل روابط کاملا گسترده یا روابط کاملا محدود نیست. سفارتخانههای یک ابزار در اختیار دولتها هستند.
لذا برای صحبت این فرمانده امریکایی نمیتوان چندان بار علمی قائل شد. به این دلیل که بسیاری از کشورها هستند که سفارتخانهها و نمایندگیهای دیپلماتیک بسیار زیادی دارند اما در دیپلماسی جهانی نقش چندان فعالی ندارند. عکس این مسئله هم صادق است که کشورهایی وجود دارند که با تعداد سفارتخانههای کم، در سطح جهانی بسیار فعال هستند. بنابراین تعداد سفارتخانهها ملاک چندان درستی برای ارزیابی روابط نیست.
وقتی درباره روابط کشورها بحث میکنیم باید این روابط را در بعد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در نظر بگیریم. روابط اقتصادی ایران با امریکای لاتین علیرغم تبلیغاتی که در مورد کشورهایی مانند ونزوئلا، اکوادور و بولیوی صورت میگیرد، محدود به روابط اقتصادی با برزیل و آرژانتین است. رابطه اقتصادی ایران با امریکای لاتین به رقمی حدود دو میلیارد دلار در سال میرسد که از این دو میلیارد دلار تقریبا یک و دو دهم آن مربوط به مراوده تجاری با برزیل است و حدود ششصد تا هفتصد میلیون دلار از این رقم نیز به رابطه تجاری با آرژانتین مربوط میشود و همه این رقم مربوط به اقلام کشاورزی است که ایران از این دو کشور میخرد.
حداقل آمار و ارقام نشان میدهد که رابطه ایران با باقی کشورهای امریکای لاتین چندان گسترده نیست. بنابراین اگر ملاکهای علمی را برای ارزیابی در نظر بگیریم میبینیم که مطالب مطرح شده بیشتر در جهت جوسازی و تبلیغات است وگرنه آمار و ارقام سازمانهای بین المللی که تجارت جهانی را تحت نظر دارند، چنین مسئله ای را تایید نمیکنند.
یعنی تنها دلیل مطرح شدن این مسائل جوسازی رسانه ای و فضا سازی تبلیغاتی است؟
بله؛ امریکا میتواند از بسیاری از مسائل نگران باشد اما به هر حال وقتی چنین ادعایی را مطرح میکند باید نشان دهد که میان امریکای لاتین و ایران چه مقدار مبادله وجود دارد؟ چه مقدار توریست رفت و آمد میکنند؟ چه مقدار تجارت انجام میشود؟ چند دانشگاه با یکدیگر همکاری دارند؟ چه تعداد بورس ارائه میشود؟ سرمایه گذاریهای دو طرف در چه وضعیتی است؟ تعداد هیئتهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی مبادله شده در چه حد است؟
در دنیای دیپلماسی باید با آمار و شاخص صحبت کرد. مضاف بر این که حتی اگر رابطه مناسبی هم میان ایران و امریکای لاتین وجود دارد، چه ربطی به امریکا دارد؟ حال این که اگر شاخصهای روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران و امریکای لاتین را بررسی کنیم، تاسف خواهیم خورد که در حالی که امریکای لاتین یکی از اولویتهای سیاست خارجی دولت نهم و دهم بوده است، روابط آن گونه که باید و شاید گسترش پیدا نکرده و متنوع نشده است.
شاید عامل نگرانی امریکاییها رابطه سیاسی ایران با کشورهایی مانند ونزوئلا است. آیا رابطه سیاسی ایران با کشورهای امریکای لاتین آن قدر گسترش یافته که برای امریکا نگران کننده باشد؟
رفت و آمدهای دیپلماتیک باید نتیجه ای هم داشته باشد تا بتوان گفت که رابطه سیاسی موثری میان دو کشور در جریان است. این رفت و آمدها باید منتج به روابط سیاسی، فرهنگی، تکنولوژیک شود، که هیچ کدام از اینها را در این مورد نمیبینیم.
سفرهای مقامات و گشایش سفارت تنها وسائلی برای نهادینه کردن روابط هستند و بعد هم باید در سطح کلان بررسی شوند. روابط ایران و امریکای لاتین محدود به ونزوئلا نمیشود. بیشترین رابطه ایران در امریکای لاتین با برزیل در جریان است. رابطه با آرژانتین روابط سیاسی گسترده ای نیست اما روابط اقتصادی همان طور که گفته شد گسترده است.
با کشورهای حوزه کارائیب اساسا چه از نظر اقتصادی، چه از نظر فرهنگی و چه از نظر سیاسی رابطه ای وجود ندارد. با بعضی از کشورهای امریکای لاتین که با امریکا قرارداد تجارت آزاد دارند، متاسفانه رابطه گسترده ای نداریم. بنابراین باید رابطه با کل منطقه را در نظر گرفت و بعد هم توجه کرد که این روابط آیا سازنده است یا نگران کننده.
نظر شما :