آیا مصر در خطر است؟
نویسنده خبر:
فهمى هویدى
مقاله اختصاصی فهمى هويدى برای دیپلماسی ایرانی
اصلا قابل تصور نيست که شاهد باشيم مصر در حال افول و سقوط باشد در حالى که دائما مورد تهديد خطرات متعدد و دائمى جغرافيايى و سياسى قرار گرفته است.
دکتر حامد ربيع استاد علوم سياسى و دکتر جمال حمدان استاد جغرافياى سياسى که هر دو از پژوهشگران و استراتژيستهاى مشهور در تاريخ مصر هستند، نگرانى و وحشت خود را از خطرات دائمى که هميشه اطراف مصر وجود داشته، اعلام کردهاند.
هر کدام از آنها در چارچوب علوم و دانش خود تهديدهايى که متوجه مصر است را لمس کردهاند. هر دو آنها معتقدند مصر بواسطه موقعيت استراتژيکىاش مجبور است مالياتهاى کلانى [امتيازهاى بسيارى] را هم از لحاظ سياسى و هم از لحاظ ژئپوليک بپردازد.
در اين جا به نظريه امنيت قومى - عربى دکتر «حامد ربيع» در کتابش به همين نام اشاره مىکنم.
وى مىگويد:"مصر ما را به ياد قلب دنياى قديم مىاندازد. کشورى که نقطه تلاقى سه قاره آفريقا، آسيا و اروپا است. کشورى که روز به روز بر اهميتش افزوده مىشود. بويژه پس از ملى شدن کانال سوئز که اهميت مصر به شدت افزايش يافت به گونهاى که آن را محور اتصال نظام جهانى قرار داد.
اهميت مصر پس از دو جنگ جهانى خصوصا جنگ جهانى دوم بازهم افزايش يافت. به گونهاى که بريتانيا مقامى درحد يک وزير براى مصر در نظر گرفت و وى را در قاهره مستقر کرد، موضوعى که آلمان آن را در نيافت و باعث شد در موازنه جنگ کشتارهاى بيشترى را متحمل شود و توازن سياسى و نظامى خود را در آفريقا از دست دهد.
با وجود اين کانال سوئز همواره محل نزاع و بحرانهاى سياسى ميان دولتمردان بزرگ جهانى بوده است. کانالى که اقيانوس هند را به درياى مديترانه با کشورهاى قدرتمند حاشيه آن وصل مىکند. اين کانال با تمام تلاشهاى عبدالناصر براى ملى شدنش همچنان با چالش مشروعيت سياسى امنيتى برخوردار است و کشمکشها بر سر آن همچنان ادامه دارد."
اين نوشته را در اين جا يادآور شدم تا خوانندگان بدانند مصر از چه اهميتى در منطقه برخوردار است. همين موضوع دليلى است بر اين که بگوييم مصر بايد همچنان استقلال سياسى خود را حفظ کند و نبايد اهميت ماندگار و بسيار خود را بويژه در دنياى عرب ناديده بگيرد.
اهميتى که از ابتداى تاريخ تا کنون 40 مملکت بر سر آن جنگيدند و آن را به تصرف خود در آوردند. اما با اين وجود در طول 3300 سال تاريخ حياتش مستقل زندگى کرده است. گرچه اين را هم نبايد فراموش کنم که مصر 2000 سال ديگر حيات خود را در اشغال و تصرف ديگر کشورها به سر برده است.
مقصود چيست؟
با وجود اهميتى که مصر از آن برخوردار است اما يک خلاء مرگ بار در آن ديده مىشود. به قول دکتر «حامد ربيع» مصراز شمال به دريا ختم مىشود و از شرق به صحرا. اگر مرورى به تاريخ بياندازيم، مىبينيم تمام خطرهايى که متوجه مصر شده از سوى همين دو ناحيه بوده است. از درياى گسترده در شمال، اسکندر مقدونى و قيصر پادشاه روم و ناپلئون به مصر حمله کردند و از شرق نيز هکسوس به مصر حمله کرد و تا پنج قرن مصر را ضميمه خاک خود کرد.
در همين حال اسرائيل در بيخ گوش مصر کاشته شده تا براى هميشه تهديدى براى مصر باقى بماند.
اما با همين احوال و با وجود مخاطرات متعددى که در اطراف مصر موجود است، اين کشور راه کبريايى خود را پيموده و همواره با صبر و تلاش بر پاى خود ايستاده است. گرچه در تمام اين مدت تنها و بىياور بوده است.
از اين رو بايد بگويم ازعصر فراعنه تا به امروز موضوع امنيت ملى اهميت خاصى براى مصر داشته و دغدغه هميشگى آن بوده است. بازهم به قول حامد ربيع، مصر در طول تاريخ فقط مىخواسته بر پاى خود بايستد.
در کل دوران تاريخيش حتى در زمان فراعنه که مصرىها بيشتر آفريقايى بودند تا آسيايى کمتر دورانى بوده که مصرىها قصد حمله به کشور يا منطقهاى را داشته باشند. بلکه بر عکس تمام تلاششان اين بوده که خاک خود را حفظ کنند و مرزهاى خود را بويژه مرزهاى شرقى را از حمله دشمنان در امان نگه دارند.
اين سياست مصر همواره تا زمان محمد على پاشا بر قرار بود و هيچ گاه تغيير نيافت. پس از اين دوران نيروى مصر به دو سمت متمايل شد. يک قسمت از نيرويش متوجه بلاد شام بطور کل و خصوصا فلسطين شد و يک قسمت نيز به سمت غرب شبه جزيره عربى در حجاز و يمن تمايل يافت که اين نيرو سپس شامل مغرب و ديگر مناطق جنوبى مصر نيز شد.
سناريوى جنگهاى مصرازهمين جا آغاز شد. بويژه در شام که تحولات بعدى اعصار مصر را نيز شامل شد. به گونهاى که مىتوان گفت، مصر و شام در بيشتر مواقع يک کشور يکپارچه بودهاند.
دايره دوم از اين نيز گستردهتر بوده است. ارتش مصر در اين مرحله به فرات و ارمنستان و حتى آناتولى نيز رسيدند و در جنوب نيز توانستند مصر را شامل خاک خود کنند. مصرىها پس از آن با تصرف سومالى توانستند قلمرو خود را تا خط استوا نيز برسانند.
يادآورى اين نکات لازم بود زيرا به ما نشان مىداد، نقاط تدافعى منطقه عربى شامل چه مناطقى است. بدين ترتيب مىتوانيم بگوييم، مناطق دفاعى عرب شامل سه منطقه شمال شام (کوههاى طوروس)، منطقه جنوبي که همان اراضى فلسطينى و صحراى سينا مىشود که اين خط تدافعى اخير امروزه بر کانال سوئر متمرکز است.
آيا ديگر اين بحثها امروزه که به دوران جهانى شدن و عصر ارتباطات معروف شده به عنوان يک استراتژى ملى – امنيتى مطرح است؟
در دو بخش گذشته بوضوح اهميت مصر را دريافتيم. فهميديم، به چه دليل کشورهاى غربى تلاش داشتند، محمد على پاشا را در قرن نوزدهم به زانو در بياورند تا مصر را به تصرف در آورده و از طريق آن نفوذ خود را به منطقه عربى سهل و آسان کنند. همچنين بدين ترتيب دانستيم که تلاش عبدالناصر براى اجراى طرحهايش چه توجيهاتى در بر داشت.
مصر نخستين کشور آفريقايى است که استعمار آن را به تصاحب خود در آورد. همچنين نخستين کشورى است که از در دوستى با اسرائيل در آمد و اختلافهاى خود را با آن حل و فصل کرد و از دايره درگيرىهاى عربى- اسرائيى با هدف ايجاد تمهيداتى براى حل اختلافهاى فلسطين و اسرائيل خارج شد.
به همين دليل است که «منير شفيق» کارشناس استراتژيست فلسطينى همواره يادآورى مىکند، «ضربه زدن به مصر و به انقياد در آوردن آن هميشه مقدمتر از تصرف فلسطين بوده است. زيرا فلسطين قرار است به هر حال از نظر صهيونيستها و غربىها محل سکونت يهودى باشد. از همين رو غربىها و اسرائيلىها معتقدند با مهار مصر مىتوان هم هيمنه سياسى کل منطقه عربى را بدست آورد و هم اين که راه سکنى يهوديان در مناطق فلسطينى را هموار ساخت.
يعنى با يک سنگ دو نشان مىزنند. حرفهايى که يهودىها از سرزمين موعود مىزنند در حقيقت با هدف رسيدن به اين دو مقصود بيان مىشود. زيرا اين را همه مىدانند که يهودىها چندان آدمهاى مذهبى نيستند و اعتقادى به چنين مباحث دينىاى ندارند و شعارهايى مانند سرزمين موعود ياوهاى براى دستآويز قرار دادن براى رسيدن به اين اهداف است.»
مشابه اين نظريه را دکتر حسن مکى مدير مرکز مطالعات آفريقا نيز دارد. به اعتقاد وى جنگ سودان به اين دليل در گرفته است تا مصررا در اصل به انقياد خود در آورند. به همين دليل بايد گفت، سودان نيز مىخواهد به سرنوشت فلسطين دچار شود زيرا قرار است مصر به محاصره قدرتهاى بزرگ درآيد.
به همين دليل است که مصرىها تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند که از بحرانهاى سياسى پيرامون خود دور شوند و در مقابل نيروى نظامى خود را تقويت کرده، قراردادهاى کلان نظامى ببندند تا زيرساختهاى امنيت ملى خود را تقويت کنند.
آيا اين رفتارها و استراتژىها باعث تقويت امنيت ملى مصر مىشود؟
در اين جا يک نکته را نتوانستم درک کنم و آن اين که با وجود تحولاتى که در پيرامون مصر مىگذرد، استراتژى قاهره به کدام سمت و سو متمايل است. اکنون شاهديم که درعراق بحث تجزيه و تقسيم مطرح شده و در لبنان نيز به عنوان يک کشور بلاد شام تحولات سياسى عميقى در حال رخ دادن است. همانطور که در فلسطين شاهد تشکيل يک مربع اسرائيلى براى تصفيه حساب با برادرنمان در غزه هستيم. موضوعى که نه تنها فلسطين بلکه کل بلاد شام را تهديد مىکند.
در همين حال کشورهاى عربى به سمت مصالحه با اسرائيل حرکت مىکنند و اکنون به جايى رسيدهاند که خود التماس به اسرائيل براى رسيدن به صلح التماس مىکنند و اسرائيل به خواهش آنها اعتنايى نمىکند و دائما با بهانههاى مختلف زمان صلح را به وقت ديگرى موکول مىکند.
درحالى که ايالات متحده آمريکا سلطه خود را از کرانه تا کرانه بسط داده و و پايگاههاى نظامى خود را در تمام مناطق مختلف جهان بر پا کرده است. چگونه مىتوانيم صحبت از يک استراتژى ساده براى حفظ طولانى مدت امنيت ملى مصر باشيم.
آيا پژوهشگران و استراتژيستهاى عرب مىتوانند به پرسشهايى که در آخر هرکدام از بحثها آوردم پاسخ دهند. آيا آنها مىتوانند بگويند پاسخ اين پرسش که استراتژى منطقه در برابر آمريکا و غرب که تلاش مىکند با ايجاد اتحادى ميان معتدلان و اسرائيلىها به جنگ و رو دررويى با ايران برود، چيست؟
استراتژى عربى در برابر تلاش براى استقلال خواهى جنوب سودان چيست؟ مصرىها تمام دنيا را رها کردهاند و به سينا چسبيدهاند گويى که کمى آن طرفتر اسرائيل نمىتواند به قوه بمبهاى اتمى خود صحراى سينا و کنترل بر تنگه سوئز را از آنها بگيرد.
مصر تا کنون در برابر اين تحولات سکوت اختيار کرده زيرا با ديدن سلاحهاى هستهاى اسرائيل جرات پاسخ دادن و موضع گرفتن در برابر تهديدهاى منطقهاى را ندارد. به همين دليل ترجيح مىدهد از خير منطقه عربى بگذرد و خود را معطوف امنيت ملى خود و مصر کند.
مصر هر اندازه هم زهنگهاى خطر به صدا در آيد، نمىتواند در برابر تحولات منطقه گوش فرا دهد زيرا به هر ترتيب امنيت قومى آن بسيار مهمتر از امنيت عربى است. اين يک حقيقت است.
نظر شما :