تکرار بازی قبرس این بار در شمال عراق

۱۱ آذر ۱۳۸۶ | ۱۸:۱۲ کد : ۱۱۲۵ اخبار اصلی
ترکیه با یک دیپلماسی سازنده توانست در بازی شمال عراق برنده شود، هرچند هنوز نیروهای نظامی این کشور وارد شمال عراق نشده اند اما دیپلماسی ترکیه به گونه ای بوده است که در صورت حمله تمام کشورهای جهان از این کشور حمایت خواهند کرد و حادثه قبرس برای ترکیه تکرار نخواهد شد.
تکرار بازی قبرس این بار در شمال عراق

بزرگترین دغدغه سیاستگذاران نظامی-غیر نظامی در آنکارا در خصوص سیاست های مربوط به عراق این است که حادثه قبرس در شمال عراق تکرار نشود.

 

این روزها با هر کسی  در ترکیه در خصوص موضوع شمال عراق صحبت می کنیم این جمله را می شنویم که "حادثه قبرس نباید در شمال عراق تکرار شود".

 

معنای این جمله به خوبی قابل درک است. در مداخله در قبرس حق با ما (ترک ها) بود و جامعه بین المللی بر علیه ما.   

 

اما، اشتباهات دیپلماتیک و نظامی ما باعث شد که با وجود آنکه حق با ما بود، در دام بیافتیم.

 

آنچه در پس حوادث قبرس برای ترکیه باقی ماند این جملات بود که ترکها جزیره ای کوچک و بی دفاع را اشغال کرده اند. سپس به گردنمان کلمه " بربر" را آویزان نمودند.

 

این وصله ها دست و پای ترکیه را برای انجام هر کاری در جوامع بین المللی بست. مدتی بعد قبرس مانند کوهانی بر پشتمان سوار شد و به دردی لاعلاج برای ترکیه تبدیل شد. دردی که هنوز نتوانسته ایم درمانی برایش پیدا کنیم.   

 

حتی امروز با گذشت زمان نتوانسته ایم خودمان را از دام قبرس نجات دهیم. این زخم هنوز بهبود نیافته است و از لحاظ مادی و معنوی ترکیه را تحت تاثیر قرار داده است.

 

امروز به این نقطه رسیده ایم. چرا که با صدای بلند محق بودنمان را اعلام نکردیم و از ارتش خود درست و به موقع استفاده نکردیم.

 

اگر در آن زمان به جای دو حرکت با یک حرکت محکم و به موقع کار را تمام می کردیم امروز با بحران کمتری رو به رو بودیم. یکی دیگر از دلایلی که ترکیه را در خصوص مسئله قبرس گناهکار جلوه می دهد این است که ترکیه نتوانست برای اقدامات نظامی خود در حقوق بین المللی یک راه حل دیپلماتیک پیدا کند.

 

وزیر امور خارجه بریتانیا در سال 1974 در مصاحبه ای که با من داشت گفت در ابتدا قبرس زندانی ارتش ترکیه بود اما امروز این ترکیه است که در زندان قبرس به سر می برد.

 

با وجود این تفاسیر امروز بزرگترین وحشت سیاستمداران آنکارا این است که حادثه قبرس در شمال عراق تکرار شود، ترکیه زندانی شمال عراق شود و در منجلاب این منطقه گرفتار گردد.

 

فراموش نکنیم که لشگر کشی به شمال عراق کار چندان دشواری نیست اما خروج این نظامیان از منطقه بسیار سخت خواهد بود.

 

برای اینکه از یک سوراخ دوبار گزیده نشویم بهترین راه حل این است که سیاستمدارانمان در مقابل تمامی مخالفت ها ایستادگی و صبر کنند و جبهه ای مشترک از موافقان تشکیل دهند.

 

بهتر است نگاهی به حوادث ماه های اخیر بیاندازیم:

 

1- در ابتدا تمامی هدف ما این بود که بتوانیم آمریکا را برای اجازه حمله ارتش ترکیه به شمال عراق متقاعد کنیم و حمله را آغاز کنیم. اگر در تاریخ 5 نوامبر جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا در دیدار خود با رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه اعلام می کرد که " مشکل تروریسم در داخل ترکیه است. شما بهتر است ابتدا مشکلات خود با کردها را حل کنید بعد از آن ما حزب کارگران کرد در شمال عراق را از بین خواهم برد". ترکیه دراین معامله شکست خورده بود. اما واشنگتن با اعلام اینکه حزب کارگران کرد دشمن مشترک ما است این بحث را خاتمه داد و درست پس از آن چرخها به چرخیدن ادامه دادند.

 

 

2- شرایط موجود با تمام جزئیات به خوبی برای اتحادیه اروپا روشن شد. اتحادیه اروپا نیز برای اولین بار برای یک حمله محدود به شمال عراق توسط ارتش ترکیه چراغ سبز نشان داد و برای اولین بار اعلام کرد که حزب کارگران کرد در شمال عراق تشکیلات تروریستی است و از حزب دموکرات ترکیه خواست تا خود را از حزب کارگران کرد جدا کند.

 

3- دنیای عرب توسط یک برنامه بی سابقه از ماجرا مطلع شدند و آنکارا بدون وقفه میزبان مهمانان کشورهای عربی شد. رئیس جمهور سوریه، پادشاه عربستان و 17 وزیر امور خارجه جهان به ترکیه سفر کردند و علی باباجان، وزیر امور خارجه ترکیه نیز در دیدارهای مختلف به این کشورها سفر کرد و در طی این سفرها جزئیات کامل تری را در این ترافیک سفری به گوش مقامات کشورهای جهان رساند.   

 

4- در این دوره، دیدارهای مختلفی با مقامات عراقی در عراق برقرار شد و وضعیت شمال عراق با تمام جزئیات آن به گوش رئیس جمهور و وزیر امور خارجه عراق رسید.

 

5- به کردهای شمال عراق اعلام شد که هدف تنها حزب کارگران کرد است و ترکیه کردهای این منطقه را از اعضای حزب کارگران کرد تفکیک کرده است.

 

با وجود این برنامه، راه ترکیه باز شد و محق بودن خود را به اثبات رساند و جلوی هرگونه واکنش منفی جهان عرب و غرب را نسبت به این مسئله گرفت. ترکیه با به اجرا گذاشتن این دیپلماسی توانست یک جبهه موافق را در اطراف خود جمع آوری کند و امنیت خود را تضمین شده بداند و پیش از آنکه در منجلاب قبرس گرفتار شود نجات پیدا کرد.

 

دیپلماسی که در بالا برشمردیم بعلاوه اقدامات به موقع و صحیح ارتش موجب شد تا ترکیه بتواند به این نقطه برسد. ترکیه برای بار اول توانست بازی را درست بازی کند. نتیجه این بازی درست این است که ترکیه حتی اگر به شمال عراق حمله کند و حزب کارگران کرد را نابود سازد دیگر به دم به تله های قدیمی نخواهد داد.

 

شمال عراق برای همکاری نظامیان و غیر نظامیان با یکدیگر فوایدی را در بر داشت. مجلس ترکیه برای ورود ارتش این کشور به شمال عراق اجازه صادر کرد. موضوعی که باعث مشاجره بین نخست وزیر و رئیس ستاد ارتش ترکیه بود.

 

رئیس ستاد ارتش در این دوره اعلام کرد که برای آغاز حملات به شمال عراق نیازمند اجازه مجلس هستیم و نخست وزیر گفت که در صورتی موضوع را به مجلس ارجاء خواهد داد که نیاز آن را حس کند.

 

این مشاجره مدت زمانی طولانی ادامه داشت.

 

اما اگر امروز به اوضاع داخلی ترکیه نگاهی بی اندازیم متوجه می شویم که دیگر از این مباحث در میان دولت و ارتش و یا نظامیان و غیر نظامیان خبری نیست.

 

بلکه هدفی مشترک وجود دارد. چند دستگی میان نخست وزیر و رئیس ستاد ارتش و سیاست خارجی اکنون به یک همبستگی در پشت درهای بسته تبدیل شده است.

 

چنین شرایطی جامعه را خشنود می سازد و از آن مهم تر اینکه اعتبار ترکیه را در مقابل جامعه جهانی بالا می برد و به کشور قدرتی بازدارنده می بخشد.

 

و در انتها به ما یادآور می شود که چقدر به چنین رابطه ای نیازمند بوده ایم...

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

این مقاله توسط محمد علی بیراند، روزنامه نگار ترک در روزنامه حریت ترکیه چاپ شده است. این مقاله همچنین در روزنامه های پوستا، ملیت و به زبان انگلیسی در سایت اینترنتی دیلی نیوز منتشر شده است.


نظر شما :