راه متفاوت اسد در سوریه
دیپلماسی ایرانی: تحولات اخیر در سوریه بر خلاف آن چه برخی فکر میکردند محدود و به صورت ناچیز بوده و قابل کنترل است، به نظر تحولات جدی و تهدید کننده ای علیه حکومت آقای بشار اسد است. دلیل آن هم فضای امنیتی چهل و هشت ساله در داخل سوریه است که به هر دلیل شرایط خفقانی بسیار سنگینی را به وجود آورده است و مانع بسیاری از آزادیهای سیاسی و اجتماعی در این کشور بوده است. این وضعیت باعث شده تا مردم با اولین جرقه وارد صحنه شوند و مطالبات خود را مانند بسیاری از حوزههای پیرامونی مطرح کردند.
فارغ از اسباب و علل شکل گیری این تحول در سوریه و آن هم در این مقطع زمانی خاص، که میتواند ناشی از موج تحولات دیگر کشورهای عربی باشد و حتی ممکن است برخی طرفهای عربی همسایه سوریه ضد حکومت فعلی سوریه به این تحولات دامن زده باشند، اما گذشته از این علل و اسباب که اکنون قصد بررسی آن را نداریم، واقعیت امر این است که سوریه الان وارد ماجرای به هم پیوسته خیزش مردمیدر کشورهای عربی شده است.
البته ناگفته نماند که تاکنون ممکن بود که برخی از تحلیلها در مورد خیزشهای اخیر و تحولات مربوط به حوزههای خاورمیانه و شمال افریقا به این سمت و سو باشد که این موج و گردباد موجود دامن تنها کشورهای عربی نزدیک به غرب یا دوست ایلات متحده امریکا را بگیرد اما امروز با ورود سوریه عدم صحت این تحلیل به اثبات رسیده و باید گفت که تحلیل برتر خواست و اراده مردم برای کسب حقوق فراموش شده است، چه در مصر و تونس باشد و چه در سوریه و لیبی.
در همه این حوزهها شاهد ماهیت استبدادی و برخورد سرکوبگرانه و طولانی مدت این حکومتها هستیم که نوعا با فساد مالی و سیاسی توام شده است و به این جا رسیده که تقریبا خواستههای تمامی مردم در این حوزهها به هم شباهت دارد.
بعد از اتفاقات جمعه گذشته، شرایط پیچیده و شکننده ای برای حاکمیت در سوریه به وجود آمده است. مضاف بر این که تعداد کشته شدگان هم افزایش پیدا کرده تا جایی که آقای بشار اسد خود را مجبور به پاسخگویی و سخن گفتن با مردم میداند.
البته این اتفاقات به این معنا نیست که همه چیز در سوریه تمام شده باشد. وضعیت سوریه در عین حال با دیگر کشورهای عربی متفاوت است. اولا باید به این نکته اشاره کرد که بشار اسد طرفدارانی را در بین نسل جوان دارد که این طرفداران معتقدند که او یک فرد روشنفکر میانه رو است و توانسته در خلال این یازده سالی که قدرت را در دست داشته است هم ثبات داخلی را حفظ کند و هم نقش منطقه ای سوریه را ارتقا دهد و نقش سوریه را به عنوان یک بازیگر مهم در خاورمیانه حفظ کند. آقای بشار اسد بحرانهای زیادی را پشت سر گذاشته است، از جمله ترور رفیق حریری و توانسته است نوعی بهبود در روابط سوریه با امریکا و فرانسه ایجاد کند. بشار سرمایه گذاریهای زیادی را به ویژه از حوزه خلیج فارس جذب کرده و اینها باعث شده است که هم چنان طرفدارانی در بین نسل جوان داشته باشد.
نکته بعد این است که نوعی کمک گرفتن از بقیه طوایف هم در چند سال گذشته در دستور کار بشار بوده است. یعنی علی رغم این اعتقاد که سلطه علویان بر نظام حاکم بر سوریه سلطه ای فراگیر است، اما باید گفت که آقای بشار اسد اگر چه در نظام امنیتی سوریه از علویان استفاده کرده است اما همیشه تلاش داشته که توازن طایفه ای را به شکلی حفظ کند. یعنی از اهل سنت و مسیحیها در بخشهای سیاسی و اقتصادی و بخشی از ارتش استفاده کرده و اینها تا حدودی بحث طایفه گرایی صرف را که در گذشته در مورد حافظ اسد مطرح میشد، کاهش داده است.
نکته سوم در این مورد این است که مردم سوریه از تجربه عراق و لیبی چندان راضی نیستند و از عراقی شدند سوریه نگران هستند. یعنی فکر میکنند که اگر کار گره بخورد و درگیریهای نظامیدر سوریه آغاز شود، دخالت خارجی قطعا بی ثباتی را در بر خواهد داشت.
نکته دیگری که در این زمینه میتوان به آن، به عنوان برگه ای که آقای بشار اسد در حال حاضر در اختیار دارد اشاره کرد، مواضع دولتهای خارجی است که هنوز فشار جدی علیه سوریه وارد نکرده اند. یعنی امریکاییها هنوز بشار را اصلاح گرا و میانه رو و منطقی میدانند که حضور او میتواند در راستای ثبات منطقه موثر باشد. معنای آن این است که تغییر نظام در سوریه امریکا را در منطقه به خطر میاندازد. فرانسویها هم موضع سوریه را دنبال میکنند و آن را مهم میدانند. آنها بیشتر در پی هماهنگی با سوریه هستند. به این دلیل که معتقدند آقای بشار اسد میتواند ثبات حوزههای پیرامونی سوریه مانند لبنان را به خوبی حفظ کند. مواضع دیگر کشورها مانند ترکیه و برخی کشورهای عربی همچنان در راستای حمایت از آقای بشار اسد است.
اما اسرائیلیها نسبت به مسائلی که در سوریه در حال وقوع است تا حدی نگران اند. البته زمانی که درباره اسرائیل صحبت میکنیم باید به جناح بندیهای درونی اسرائیل هم توجه داشته باشیم. در داخل اسرائیل دو جریان وجود دارد: تندروها و میانه روها. جریانات تندرو و افرادی مانند لیبرمن ممکن است که از وضعیتی که در سوریه در حال ایجاد است خوشحال باشند، ولی جریانات چپگرا در اسرائیل از این وضعیت نگرانند. به این دلیل که از آینده مبهمیکه بعد از تحولات احتمالی در سوریه ایجاد خواهد شد بیم دارند و نمیدانند که وضعیت طرفداران مقاومت که در کنار سوریه بودند، مثل فلسطینیها، جریان حماس و حزب الله لبنان چگونه خواهد شد. تحلیلهای آنها بیشتر به این سمت است که اگر تحولی در سوریه ایجاد شود منطقه به طور کلی در اختیار حماس و حزب الله قرار خواهد گرفت و از این بابت هم ابراز نگرانی کرده اند. بنابراین اسرائیلیها هم به نحوی مایل نیستند که ثبات سوریه به هم بریزد و تحت تاثیر قرار بگیرد.
آقای بشار اسد محبوبیتی نسبی هم به دلیل همین مواضع مقاومتی که به آنها اشاره شد، در درون افکار عمومیجهان عرب دارد. این مواضع وجهه ایشان را نسبت به سایر رهبران عرب تا حدی متمایز میکند. همه میدانیم که سوریه در لبنان و فلسطین نفوذ دارد و ارتباط نزدیکی با حماس و حزب الله دارد که این ها برگههای خارجی بشار اسد را برای این موضوع تقویت میکند.
تا به حال تحولاتی که در دنیای عرب در حال وقوع بود به سود جمهوری اسلامی پیش میرفت. اما با وارد شدن سوریه به این تحولات تا حدی وضعیت به هم خورده است. سوریه علاوه بر روابط استراتژیکی که با ایران داشته، همیشه دروازه ورود جمهوری اسلامیبه دنیای عرب بوده است و ما درباره یک سری معادلات منطقه ای در محورهای لبنانی و فلسطینی همواره با سوریه هماهنگی میکردیم. تحولات سوریه میتواند همه این معادلات را هم به لحاظ توانایی و هم به لحاظ قدرت مانور سیاسی که این محورها در لبنان و فلسطین میتوانستند ایفا کنند، تحت تاثیر قرار دهد.
اما درباره اصلاحات باید گفت که با ورود سوریه به این مرحله و بعد از هجده مارس سال جاری، به نظر میرسد که غیر ممکن است شرایط به قبل از این تاریخ در سوریه بازگردد و خواسته مردم هم خواسته زیادی نیست، بنابراین نظام آقای بشار اسد ناگزیر است که به خواستههای مردم پاسخ دهد. این فرصت خوبی است که بشار بتواند تهدیدهایی که در داخل علیه حکومت او به وجود آمده به فرصت تبدیل کند و به دنبال مصالحه ملی باشد و از روشهایی که در مصر و تونس جواب نداده و میبینیم که الان در لیبی و یمن و خیلی جاهای دیگر پاسخ نمیدهد، پرهیز کند و آنها را به کار نگیرد.
خواسته اصلی مردم لغو فوری حالت شرایط اضطراری است که بیش از چهل و هشت سال است که در سوریه حاکم است. مردم از این وضعیت ناراحت هستند. من تصور میکنم با لغو چنین قانونی مشکل خاصی در سوریه برای آقای بشار اسد به وجود نخواهد آمد و این که تا کنون این قانون همچنان حفظ شده است بیشتر به دلیل اوضاع امنیتی داخلی سوریه بوده است. الان که شرایط به این جا رسیده است، هر چه زود تر این قانون لغو شود، به مطالبات بخش عمده ای از مردم پاسخ مثبت داده شده و میتواند در استمرار قدرت بشار در داخل تاثیرگذار باشد و به این مسئله کمک کند.
به دلیل این که روابط ایران و سوریه در حد روابط استراتژیک است، به نظر میرسد جمهوری اسلامیهم مایل باشد که فضای داخلی سوریه به سمت و سویی رود که مردم در آن نقش داشته باشند. جمهوری اسلامیایران معتقد است که مردم پایههای اصلی حکومت هستند و اگر نقش مردم چه در سوریه و چه در هر جای دیگر نادیده گرفته شود، ثبات در آن دوام زیادی نخواهد داشت و پایههای حکومت، پایههای محکمینخواهد بود. بنابراین هر چه مردم بیشتر در حکومتها و مدیریت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور نقش داشته باشند، ثبات در آن کشور بیشتر خواهد بود و این طبیعتا به نفع استمرار رابطه ایران و سوریه خواهد بود.
نظر شما :