بحرين و ضرورت تعقل
دیپلماسی ایرانی: جمهورى اسلامى ايران به فرمايش دوستان و برادران عرب، هيچ نوع طموحات ارضى نسبت به هيچ يک از کشورهاى منطقه نداشته و ندارد و پرچم ملى کشور بحرين را به رسميت شناخته و مىشناسد.
در خلال سالهاى اخير کشورهاى عربى به دو شیوه دخالت کردهاند:
1. دخالت نظامى در يمن در ماجراى حوثیها که بايد دانست شرايط کنونى يمن ناشى از آن دخالت بوده است.
2. دخالت سياسى – امنيتى در لبنان که در هر دو مورد، اين دخالت با ناکامى مواجه بوده؛ تأملى در اين مداخلهها، افق روشنى را از پيامدهاى اقدام اخير برخى از کشورهاى عربى (اعزام نيرو به بحرين) ترسيم مىکند.
دولتهاى عربى منطقه در دههها و سالهاى اخير اقداماتى را جهت امنيت سازى و تأمين امنيت انجامدادهاند:
1. انجام خريدهاى نظامى براى مقابله با تهديدهاى خارجى که حمله عراق به کويت و اشغال اين کشور در حداقل زمان ممکن، حکايت از ناکارآمدى اين روش دارد.
2. انجام عمليات آزادسازى در جريان اشغال کويت از سوى عراق که با ناکامى آن، در نهايت آمريکا و ساير متفقين عمليات آزاد سازى را انجام دادند.
در جريان بحران اخير بحرين، کشورهاى شوراى همکارى خليج فارس، اقدامى انفعالى و با تأخيرى را انجام دادند و آن تأسيس صندوق کمک به بحرين و عمان (با 20 ميليارد دلار سرمايه) است که گامى در مسير درست تلقى مىشود. تداوم اين اقدامها، مىتواند امنيت مبتنى بر رضايتمندى را برقرار کند.
درباره تصميم شوراى همکارى خليج فارس براى اعزام نيروى نظامى به بحرين چند نکته حائز اهميت است:
1. اين تصميم پس از سفر مقامهاى نظامى آمريکا (مولن و گيتس) به بحرين انجام مىشود.
2. اين نيروها به کشورى اعزام مىشوند که محل استقرار ناوگان پنجم آمريکا در منطقه است.
3. اين نيروها زمانى اعزام مىشوند که پس از تصميمگيرى براى اعزام، وزير خارجه رژيم صهيونيستى، وقوع جنگى منطقهاى بين مسلمانان را پيشبينى مى کند.
اين دلايل حکايت از اشتباه بودن، اعزام اين نيروها دارد. اين اقدامى دشمنشاد کن است و جمهورى اسلامى ايران هرگز مطابق خواست دشمن بازى نمىکند. جمهورى اسلامى ايران، آگاه است که در تمامى سناريوهاى منطقهاى رژيم صهيونيستى همواره وقوع جنگى بين ايران و کشورهاى عربى منطقه، از اصول اساسى است. دولتمردان ايران با آگاهى از اين موضوع – هشيارانه اقدامهاى خود را انجام مىدهند.
دولتمردان کشورهاى شوراى همکارى، حداقل به نصايح آشکار و نه رهنمودهاى گیتس توجه کنند. گيتس ژستی ژورناليستى، مدعى است که از مردم معترض منطقه حمايت مىکند و اختلافها بايد با گفتوگو حل شود. هرچند به طور پنهانى، نظراتى خلاف اين موارد را توصيه نموده است.
از سوى ديگر اعزام اين نيروها مؤيد آن است که مطرح نشدن بحث جزاير سه گانه در نشست وزراى خارجه کشورهاى شوراى همکارى خليج فارس، يک تاکتيک است.
دولتمردان بحرين، مطالبات مردم خود را "مطالباتى خارجى" معرفى مىکنند. اين امر، ناشى از دو دليل است:
1. دروغ پردازى: در اين رابطه به گفتههاى خانم کلينتون، وزير خارجه آمريکا، اشاره مىشود که گفته است ايران در مصر و بحرين، دخالت داشته و دارد. البته با توجه به اينکه اسناد و دلايلى ارائه نمىدهد، بنابراين، نوعى فرار به جلو تلقى مىشود؛ چرا که پيشتر در مورد عراق و افغانستان نيز اين مباحث را مطرح مىکردند.
2. کم اطلاعى: در اينباره به وجود تصاويرى از رهبر معظم انقلاب اسلامى (حضرت آيت الله خامنهاى) در دست برخى از معترضان بحرينى اشاره مىشود. براى افراد که با بحث "مرجعيت و مرجع تقليد" آگاه هستند اين موضوع به خوبى روشن است که مسلمانان در مسائل دينى خود از يک عالم دينى به نام "مرجع تقليد" تبعيت مىکنند.
لذا اين بحث بيش از آنکه موضوعى سياسى باشد، بحثى اعتقادى و دينى است و نشانى از وابستگى سياسى و يا دخالت ندارد. البته، لازم به يادآورى است که در بحرين تصاويرى از سه مرجع تقليد ايرانى و غيرايرانى وجود دارد که به نظر مىرسد بيش از آنکه موجب نگرانى دولتمردان بحرين باشد مىتواند به نوعى براى آنها فرصت تلقى شود.
در پايان درخصوص اعزام نيروهاى عربى به بحرين سه پرسش اصلى و اساسى قابل طرح است:
1. نيروى سپر جزيره، آيا يک نيرويى براى مقابله با تهديد خارجى است يا عليه بخشى از مردم و ساکنان بومى آن که در رقابتهاى داخلى به کار گرفته خواهند شد؟
2. آيا اعزام اين نيروها مورد توافق همه کشورهاى عضو شوراى همکارى خليج فارس مىباشد يا با درخواست حکومت بحرين يا مردم بحرين انجام شده است؟
3. ترکيب نيروى اعزامى آيا مربوط به همه کشورهاى عضو شوراى همکارى است يا تنها متشکل از نيروى برخى از کشورها (مانند عربستان و امارات) است؟
هر پاسخى به اين سه پرسش، نکاتى جدى را فراروى امروز و آينده مردم منطقه مىگشايد که شتابزدگى در اجرا برخلاف خواست مصلحان و اکثريت مردم منطقه و آيندهانديشان، تأمين کننده مصالح منطقهاى حتى براى کسانى که جريان نفت ارزان را از منافع حياتى خويش مىبينند، در دراز مدت نخواهد بود.
در انتها بايد گفت که به جاى متهم سازى رسانهاى و اعزام نيرو بايد اصل مشکل را که به زبان اکثريت ساکنان بحرينی جارى شده است، به شکل مسالمت آميز (که به دنبال حوادث تونس ومصر رخداده و نه دخالت ديگران) به طور دقيق بررسى نموده و بستهاى رضايتبرانگيز ارائه داد؛ چرا که روش در پيش گرفته شده، بدتر از روش معمر قذافى است که شما خواهان برکنارى او از حکومت شده و او را فاقد مشروعيت دانستهايد.
نظر شما :