بازی مشترک عربستان - امریکا در منطقه
ديپلماسى ايرانى: ديکتاتورىها در کشورهاى عربى نيز منحصر به فرد است. براى نخستين بار در تاريخ انقلابهاى منطقه مىشنويم که ارتشى براى دفاع از حکومت کشورى ديگر به طور رسمى نيروى نظامى به آن کشور مىفرستد تا تظاهرکنندگان آن کشور را سرکوب کند. ارتش عربستان براى سرکوب قيام مردم بحرين يک هزار نيرو در قالب نيروهاى شوراى همکارى خليج فارس به اين کشور فرستاده است. در اين ارسال نيرو امارات متحده عربى نيز همکارى داشته است.
اين نخستين بار در انقلابهاى عربى است که يک کشور عربى براى کمک به کشور عربى ديگر وارد عمل مىشود، نيرو مىفرستد و به آن کشور کمک مىکند که با قدرت مخالفانش را سرکوب کند.
حرکت نيروهاى عربستانى و اماراتى به خاک بحرين بازتاب گستردهاى در رسانههاى مختلف جهان داشته است. تا قبل از اين شبکههاى عربى به واسطه بستر شيعى انقلاب بحرين تلاش مىکردند که اهميت چندانى به اين حرکت مردمى ندهند. حتى پيوستن سنىها و ليبرالها به جمع تظاهرکنندگان نيز باعث نشد تا اهميت بحرين براى رسانهها پررنگ شود. اما حرکت ديروز ارتش عربستان همه چيز را به هم زد. ديگر مجالى براى لاپوشانى وجود نداشت. حتى العربيه که وابسته به دولت عربستان است نيز چارهاى نديد جز اين که ورود نيروهاى عربستانى و اماراتى به بحرين را پوشش دهد. العربيه حتى رسما گفت که هدف از ورود اين نيروها به بحرين سرکوب معترضان شيعى است.
همه رسانهها بر يک نکته تاکيد داشتند که ورود نيروهاى عربستانى به بحرين زير پا گذاشتن خطوط قرمز در انقلابهاى مردمى منطقه است. سىانان، اين حرکت عربستان را دهن کجى به توصيه مقامات امريکايى که خواستار حل مسالمتآميز اعتراضهاى مردمى بحرين بودند، توصيف کرد. اين شبکه به سفر اخير رابرت گيتس وزير دفاع ايالات متحده به بحرين اشاره کرد و گزارش داد که در آن سفر وزير دفاع امريکا از بحرين خواست که بحران مشروعيت جارى در اين کشور به گونهاى حل شود که بهانه به دست هيچ کشورى براى مداخله ندهد. البته وزير دفاع امريکا در اين توصيه خود به روشنى گفت که منظورش از کشور خارجى ايران است ولى بسيار روشن است که ورود نيروهاى عربستانى به بحرين نيز مورد انتظار امريکايىها نبوده است.
اين که چرا عربستان سعودى دست به چنين کارى زد، دلايل روشنى دارد. ورود نيروهاى عربستانى به بحرين در حقيقت تلاشى براى مهار تظاهرات در خاک عربستان است. عربستان نزديک به دو هفته است که شراره انقلابهاى مردمى را در گوشه و کنار خاک خود برافروخته مىبيند. به خصوص در استانهاى الشرقيه و قطيف که دو جمعه اعتراضى را پشت سر گذاشتند و رسما عليه پادشاه و نظام حاکم شعار دادند. عربستانىها براى نخستين بار طى 30 سال گذشته خطر را احساس کردند. فهميدند که اگر به صداى اقليت مسلمان گوش ندهند و نخواهند مطالبات مردم را اجابت کنند چارهاى جز مشاهده تظاهراتى از اين دست ندارند. شايد اگر مردم استانهاى الشرقيه و قطيف دست به تظاهرات نمىزدند دولت عربستان به خود جرات نمىداد که براى سرکوب تظاهرکنندگان بحرينى نيروى نظامى به اين کشور بفرستد.
از سويى، غالب کارشناسان بر اين اعتقادند که بحرين دومينوى سقوط هيئت حاکمه کشورهاى عرب حاشيه خليج فارس است. به اعتقاد آنها اگر بحران بحرين مهار نشود و در نهايت مردم و تظاهرکنندگان در اين کشور به موفقيت برسند، دامنه تظاهرات قطعا به کشورهاى ديگر منطقه خواهد رسيد و تمامى آنها دچار دگرگونى خواهند شد. مسئله زمانى جديت پيدا کرد که در کنار بحرين، عمان نيز تظاهرات گستردهاى به خود ديد تا آنجا که سلطان قابوس دستور به اصلاحات گسترده داد و چند وزير را از کار بر کنار کرد.
از سوى ديگر، بسيار روشن است که با شروع انقلابهاى عربى، اقليت شيعى نيز بيدار شده است. نگاهى به کشورهاى عرب حاشيه خليج فارس که مىاندازيم به خوبى در مىيابيم که در تمامى اين کشورها شيعيان يا در اقليت بودهاند و مورد ستم قرار گرفتهاند يا اگر هم اکثريت را شامل مىشدند اقليتى بر آنها حکومت کرده که به شدت آنها را سرکوب کرده و آنها را از سادهترين حقوقشان هم محروم ساخته است. اين بيدارى براى منطقهاى که هنوز با رنگ و بوى طايفهاى امور را مىگذراند، قابل تحمل نيست.
موضع ايران
در اکثر رسانههاى عربى ورود نيروهاى عربستانى و اماراتى به خاک بحرين را در کنار واکنش قاطع ايران بررسى کردهاند. روزنامههاى القدس العربى، النهار و السفير هر سه به نقل از على اکبر صالحى، وزير امور خارجه ايران نوشتهاند که ايران ورود نيروهاى عربستان به خاک بحرين را محکوم کرده و گفته است که دست بسته نمىنشينيم و نظارهگر شويم که نيروهاى عربستان شيعيان را سرکوب کنند.
بىشک اقدام عربستان حرکتى بسيار خطرناک در معادلات سياسى محسوب مىشود. پس از اين حرکت عربستانىها نبايد انتظار داشته باشند که نيروهاى خارجى وارد کشورهاى ديگر نشوند. مثلا بر سر ليبى نبايد توقع داشته باشند که کشورى خارجى براى دفاع از منافعشان نيروى نظامى نفرستند.
در حال حاضر ايران نيز مىتواند به خود جرات دهد که براى دفاع از منافع خود دست به اقدامات سختافزارى بزند. به هر صورت ايران در تمامى کشورهاى عرب حاشيه خليج فارس، منافعى دارد که مىتواند بگويد براى دفاع از منافعش مىتواند اقدامات لازم را انجام دهد. البته هنوز مشخص نيست که در مرحله بعدى ايران دست به چه کارى خواهد زد يا اقدام ايران براى دفاع از منافع شيعيانى که خود را از لحاظ معنوى متمايل به آن مىدانند چه خواهد بود.
موضع امريکا
بحرين موضوعى ويژه است که عربستانىها نمىتوانند به راحتى بر سر آن به توصيههاى امريکايىها گوش دهند. آنها بحرين را به مثابه ايالتى وابسته به خود مىدانند که براى حفظ آن حاضرند دست به هر کارى بزنند. از اين رو زير بار فشار امريکايىها به اين راحتىها نمىروند. به خصوص اين که وابستگى نفتى امريکا به عربستان براى همه روشن است و اين مىتواند ابزارى براى عربستانىها براى دفاع از منافعشان در برابر امريکا و فشار به آن باشد.
امريکايىها از اين که ايران در منطقه نفوذ کرده و بحرين و به طبع آن ديگر کشورهاى عربى حاشيه خليج فارس را يک به يک به زمره دوستان خود تبديل کند، به شدت نگرانند. در حال حاضر هم از اين که قطر و عمان با ايران پيمان امنيتى امضا کردهاند به شدت ناخرسندند و معتقدند که اين اقدام هر گونه حرکت ايذايى عليه ايران را با چالش مواجه مىکند و در عين حال دامنه نفوذ ايران يا بهتر بگوييم سکوى پرتاب ايران به ديگر نقاط عربى را مهيا مىسازد. قطر در پرونده لبنان و فلسطين با ايران همکارى کرد که اين موضوع به مذاق امريکايىها به هيچ وجه خوش نيامد.
از سويى امريکايىها نگرانى ديگرى نيز دارند، آن هم افزايش شکافها در شوراى همکارى خليج فارس با دستاويز قرار دادن بحرين توسط ايران است. دلايل وجود اين نگرانى روشن است. عمان با امارات متحده عربى اختلاف نظر دارد، اتفاق ديروز مىتواند، اين کشور را بيش از پيش به ايران نزديک کند و اين عامل مىتواند يک شکاف در شوراى همکارى خليج فارس به وجود آورد. از سويى قطر نيز در رقابت تنگاتنگ منطقهاى با عربستان سعودى به سر مىبرد، حرکت ديروز عربستان مىتواند دستاويزى تازه براى مانور سياسى قطر عليه عربستان شود و همين موضوع زمينههاى نزديکى قطر به ايران براى ضربه زدن به عربستان را فراهم آورد.
نظر شما :