تا دیر نشده، چاوز را محکوم کنیم

۲۲ اسفند ۱۳۸۹ | ۱۹:۱۱ کد : ۱۰۶۸۲ آسیا و آفریقا
نویسنده خبر: سرکیس نعوم
اگر پادشاه عربستان و یا راس و رئیس خاندان سلطنتی بحرین یک دهم حمایت کنونی چاوز از قذافی را نثار دیکتاتور دیوانه لیبی می‌­ساخت، بی تردید مسئولین دستگاه سیاست خارجی ایران شدیدترین موضع سیاسی را علیه او اتخاذ می‌کردند. حال چه شده است که...

ديپلماسى ايرانى: در جهان اسلام، در حال حاضر سه تحلیل متفاوت درباره جنبش‌های انقلابی و اصلاح‌طلبانه مردم کشورهای خاورمیانه وجود دارد. تحلیل نخست، جنبش‌های پدید آمده در خاورمیانه را برآمده از بیداری اسلامی می‌داند. تحلیل دوم، این جنبش‌ها را جنبش‌هایی دموکراتیک می‌داند و تحلیل سوم نیز جنبش‌های شکل گرفته در جهان عرب را در مجموع جنبش‌هایی خرابکارانه، فرقه‌گرایانه و شبه طالبانی قلمداد می‌کند. مهمترین منادی تحلیل نخست، جمهوری اسلامی ایران است.

شاید بتوان ترکیه را مهمترین منادی تحلیل دوم قلمداد کرد؛ ترکیه ای که خود واجد نظام سیاسی دموکراتیک و مشتاق پیوستن به قاره سبز و دموکراتیک اروپا است. پرچمدار اصلی تحلیل سوم نیز رژیم‌های سیاسی کشورهای عربی‌ای هستند که جنبش‌های اعتراضی پدیدآمده در جهان اسلام، بلای جان و قاتق نانشان شده­اند.

مقامات کشورهای عربی مواجه با این جنبش‌ها، غالباً تلاش می‌کنند با ترسیم تصویری نامطلوب از جنبش‌های شکل گرفته در کشورشان، این جنبش‌ها را نه تنها خطری برای حاکیت خود بلکه خطری برای منطقه خاورمیانه و حتی تهدیدی برای کل جهان وانمود کنند. چنانکه قذافی جنبش مردم لیبی را زیر سر طالبان می‌داند؛ گروهی که حتی شنیدن نامش نیز هراس در دل جهان غرب می‌افکند. همچنین مقامات بحرینی نیز تلاش می‌کنند که با تحلیلی فرقه‌گرایانه و برجسته ­کردن خطر شیعیان و تاکید بر اینکه این جنبش نهایتاً در پی تشکیل حکومتی شیعی و غرب‌ستیز است، مجوز بین المللی سرکوب مردم بحرین را از جهان غرب و بویژه ایالات متحده آمریکا اخذ کنند.

فارغ از اینکه کدام یک از سه تحلیل فوق بیشتر مقرون به صحت است، باید گفت که پرچمداران دو تحلیل نخست، علی القاعده نمی‌توانند به سرکوب مردم معترض کشورهای عربی و نیز به حامیان این سرکوب روی خوش نشان دهند. بنابراین، دولتمردان ایران و ترکیه، به رغم اختلاف نظرشان در خصوص ماهیت جنبش‌های شکل گرفته در جهان عرب، باید در نقطه مقابل دولتمردان عرب و غیرعرب قائل به سرکوب این جنبش‌ها قرار بگیرند. اما علی‌رغم مواضع سرکوب­ ستیزانه مقامات ترکیه در قبال حوادث مصر و تونس، دستگاه سیاست خارجی این کشور، به دلیل منافع خاص خود در لیبی، در برابر حامیان اصلی سرکوب مردم لیبی، سکوت کرده است.

نقد شیوه موضع­ گیری دولت ترکیه در خصوص حوادث لیبی، وظیفه ­ای است که بیش از هر چیز بر عهده روزنامه ­نگاران و روشنفکران دموکرات این کشور است. آنچه در این یادداشت مطمح نظر است، نقد موضع مصلحت­ اندیشانه و توام با سکوت دولت ایران در قبال حامیان خارجی معمر قذافی است. در حال حاضر تنها حامی آشکار سرهنگ قذافی در میان سران کشورهای جهان، کسی نیست جز هوگو چاوز ونزوئلایی؛ مردی که در چند سال اخیر، بارها به ایران سفر کرده و یکی از مهمترین دوستان دولت ایران در جهان امروز است. 

وقاحت چاوز در حمایت از جنایت آشکار قذافی در لیبی به گونه ای است که بی تردید در تاریخ معاصر جهان اسلام به یادگار خواهد ماند. قذافی اینک در آستانه سرنگونی است و با اینکه مقامات کشورهایی چون عربستان، اردن، یمن و بحرین کمابیش در وضعی مشابه او هستند و حال و روز او را، تقریباً یا دقیقاً، درک می‌کنند، ولی هیچ یک از دولتمردان این کشورها، چونان چاوز به حمایت از اقدامات جنایتکارانه قذافی برنخاسته ­اند.

اگر پادشاه عربستان و یا راس و رئیس خاندان سلطنتی بحرین یک دهم حمایت کنونی چاوز از قذافی را نثار دیکتاتور دیوانه لیبی می‌­ساخت، بی تردید مسئولین دستگاه سیاست خارجی ایران شدیدترین موضع سیاسی را علیه او اتخاذ می‌کردند. حال چه شده است که وزارت خارجه ایران حمایت آشکار و بی پروای چاوز از سرکوب مردم لیبی را می‌بیند، ولی موضع جنایت‌پسندانه هوگو چاوز را محکوم نمی‌کند؟ مگر نه اینکه دولت ایران تحولات لیبی را محصول بیداری اسلامی و بالطبع و به تبع، مردم لیبی را مسلمانان بیدار شده می­داند؟ و مگر نه اینکه رئیس جمهور ایران سرکوب مردم لیبی را محکوم کرده است؟ پس چگونه است که وزارت خارجه ایران در برابر موضع­ گیری غیرانسانی بی‌­پرواترین حامی کشتار "مسلمین بیدار شده لیبی" انگشتی به اعتراض بلند نمی‌کند؟

حوادث امروز لیبی دیر یا زود به پایان می‌رسد و معمر قذافی، خواه ناخواه، زنده یا مرده، از سریر قدرت به زمین ذلت افکنده خواهد شد. هوگو چاوز نیز با حمایت سفت و سختش از حاکم جنایتکار لیبی، بر نام خود ننگی پررنگ نهاده است که خاطره ­اش از خاطر مردم لیبی پاک نخواهد شد. در این میان سکوت وزارت خارجه ایران در برابر حمایت چاوز از قذافی، سکوتی است که از یک سو با تحلیل نظام جمهوری اسلامی ایران از ماهیت تحولات جهان عرب و از سوی دیگر با موضع­ گیری جمهوری اسلامی در قبال این تحولات همسویی ندارد.

اگر دولت ایران معتقد بود که جنبش‌های پدیدآمده در کشورهای عربی، جنبش‌هایی غرب‌گرا و وابسته به ایالات متحده آمریکا هستند، شاید باید بر سکوت دستگاه سیاست خارجی ایران در برابر موضع‌گیری اخیر هوگو چاوز مهر تایید می‌زدیم و یا لااقل از کنار آن با اغماض می‌گذشتیم، اما اکنون که دولت ایران این جنبش‌ها را محصول بیداری اسلامی می‌داند، چنین سکوتی بی‌تردید ناروا است. امروز در افکار عمومی جهان، نام هوگو چاوز به عنوان هم‌پیمانی همسو با دولت ایران ثبت شده و هوگو چاوز، خواه ناخواه، بسیاری را به یاد ایران می‌اندازد. قذافی رفتنی است و چاوز شایسته نکوهش. تا دیر نشده، می‌بایست بر طومار حمایت چاوز از قذافی، مهر محکومیت کوبید.      

سرکیس نعوم

نویسنده خبر

سركيس نعوم، نويسنده و روزنامه نگار مشهور لبناني ويكي از ستون نويسان روزنامه النهار است. وی در سال 2011 جایزه جهانی جبران خلیل جبران را در استرالیا دریافت کرد. ...

اطلاعات بیشتر


نظر شما :