سکوت چین را چگونه تعبیر کنیم؟

۱۶ اسفند ۱۳۸۹ | ۰۰:۰۲ کد : ۱۰۵۷۹ آسیا و آفریقا
در سیل خروشان حوادث خاورمیانه همه کشورها، خواه با حکومت‌های دموکراتیک و خواه با دولت‌های نه چندان مردمی، خود را موظف به حمایت از خواسته‌های مردم کشورهای عربی دانستند. در این میان وضعیت چین و روسیه تا حدی متفاوت بود. گفت‌وگو با محسن شریعتی نیا، متخصص مسائل چین.

دیپلماسی ایرانی: در سیل خروشان حوادث خاورمیانه همه کشورها، خواه با حکومت‌های دموکراتیک و خواه با دولت‌های نه چندان مردمی، خود را موظف به حمایت از خواسته‌های مردم کشورهای عربی دانستند. در این میان وضعیت چین و روسیه تا حدی متفاوت بود. این دو کشور تاکنون سعی کرده اند که با رویکردی محافظه کارانه نسبت به اتفاقات در کشورهای عربی واکنش نشان دهند. دیپلماسی ایرانی این مسئله را در گفت‌وگو با محسن شریعتی نیا، پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک و متخصص مسائل چین بررسی کرده است.

موضع چین نسبت به تحولات اخیر خاورمیانه چیست؟

براى تبيين موضع چين نسبت به تحولات اخير خاورميانه بايد به دو نکته توجه داشت. يکى اين که اين تحولات غافگير کننده بوده و هنوز در حال وقوع است. از اين رو بازيگران بين المللى همگى به نوعى دير بر سر صحنه حاضر شده اند و در حال تطبيق خود با وضعيت جديد هستند. اين امر در مورد چين نيز مصداق دارد.

افزون بر اين چين بر خلاف قدرت‌هاى غربى همواره عدم دخالت در امور داخلى ساير کشورها را يکى از اصول سياست خارجى خود دانسته و تا حد قابل توجهى نيز در رفتار خود به اين اصل وفادار بوده است.

با توجه به عوامل فوق الذکر آن چه از سياست خارجى چين در قبال اين بحران‌ها مى‌توان ديد نوعى رفتار احتياط آميز و سعى در تطبيق با واقعيات صحنه از يک سو و همراهى حداقلى با جامعه بين المللى از ديگر سو است. به بيان ديگر چين در عرصه رسانه اى و ديپلماتيک از يک سو تلاش کرده تا خود را با واقعيات دگرگون شونده صحنه داخلى کشورهاى بحران زده تطبيق دهد و از ديگر سو در نهادهاى بين المللى با سايرين براى مديريت بحران همکارى نموده است. خلاصه آن که واقعيت صحنه خاورميانه و روند غالب در جامعه بين المللى در مورد اين تحولات بر موضع چين تاثيرات مهمى‌بر جاى مى‌گذارد.

چرا چین حاضر شد که به قطعنامه 1970 شورای امنیت در مورد نقض حقوق بشر در لیبی رای مثبت دهد؟

اين موضوع در رفتار قطعنامه اى چين در شوراى امنيت سازمان ملل از 1971 يعنى زمانى که کرسى اين کشور در سازمان ملل به آن پس داده شد پديده اى جديد محسوب نمى‌شود. چين در اين دوران تنها 6 بار از حق وتوى خود در شوراى امنيت استفاده کرده است در حالى که ايالات متحده تا کنون بيش از 80 بار از اين حق بهره گرفته است. بنابراين چين در بسيارى ديگر از بحران‌هاى مهم بين المللى از جمله موضوع هسته اى ايران نيز به قطعنامه‌ها راى مثبت داده است.

در اين مورد خاص طبيعى است که دفاع از رژيمى‌با مختصات قذافى هزينه‌هاى سنگينى براى کشور حمايت کننده بويژه اگر اين کشور عضو شوراى امنيت سازمان ملل ياشد به همراه خواهد داشت. چين به هيچ روى در پى پرداخت چنين هزينه اى نيست، با وجود اينکه بيش از 30 هزار نفر از اتباع آن در قالب 75 شرکت در ليبى مشغول فعاليت اقتصادى بوده اند. به بيان بهتر هزينه‌هاى حمايت از ليبى در وضعيت فعلى بسيار بيش از منافعى است که چين از تجارت و فعاليت اقتصادى در اين کشور مى‌برد. از اين رو رفتار چين محاسبه گرانه و مبتنى بر هزينه-فايده است.

آیا رای مثبت به این قطعنامه نشان دهنده تحولی است در موضع چین نسبت به حقوق بشر یا در راستای مبادلات چین با آمریکا این رای مثبت قابل تحلیل است؟

البته رييس جمهور چين قبل از اين بحران‌ها در سفر خود به آمريکا در ابتداى 2011 براى نخستين بار از جهانشمول بودن هنجارهاى حقوق بشرى سخن گفت، اما رفتار حاکمان اين کشور با ناراضيان بويژه در مورد برنده جايزه صلح نوبل 2010 نشانه‌هايى از تغيير موضع حقوق بشرى آنان را نشان نمى‌دهد. از اين رو رفتار چين در قبال بحران‌هاى بين المللى و از جمله تحولات اخير خاورميانه بيشتر ناشى از الزامات استراتژى کلان اين کشور است. استراتژى کلان چين تا آينده اى قابل پيش بينى پيشبرد توسعه اقتصادى است. مهمترين عامل بيرونى تاثيرگذار براين اولويت ايالات متحده و به طور کلى مجموعه غرب است.

هدف اصلى چين از همراهى با غرب در چنين موضوعاتى حفظ روابط سازنده با غرب و بالنتيجه تداوم محيط بين المللى مناسب براى پيشبرد توسعه است.


نظر شما :