تظاهرات مردم عراق با تحولات خاورميانه متفاوت است

۰۴ اسفند ۱۳۸۹ | ۰۱:۱۴ کد : ۱۰۴۳۴ اخبار اصلی
در روزهايى که منطقه خاورميانه در حال تجربه تحولات مردمى است، عراق هم شاهد تظاهرات مردمى است. گفت و گوى ديپلماسى ايرانى با ناظم دباغ، نماينده اقليم کردستان عراق در ايران.
تظاهرات مردم عراق با تحولات خاورميانه متفاوت است

ديپلماسى ايرانى: در روزهايى که منطقه خاورميانه در حال تجربه تحولات مردمى است، عراق هم شاهد تظاهرات مردمى است. اما به گفته ناظم دباغ، نماينده اقليم کردستان عراق در ايران، تفاوت‌هايى ميان حرکت‌هاى مردمى عراق و تحولات خاورميانه وجود دارد. گفت و گوى ديپلماسى ايرانى با ناظم دباغ، نماينده اقليم کردستان عراق در ايران:

در روزهاى اخير که منطقه در حال تجربه حرکات مردمى و تحولات سياسى است، شاهد ناآرامى‌هايى در عراق هستيم. به نظر شما اين ناآرامى‌ها تا چه حد مى‌تواند از محيط پيرامونى و تحولات خاروميانه تاثير گرفته باشد؟

به نظر من اگر بخواهيم تحولات خاورميانه را با عراق مقايسه کنيم، تفاوت‌هايى وجود دارد. اول اين که عراق به تازگى سيستم تک حزبى و ديکتاتورى که قبلا وجود داشت را با قيامى مردمى سرنگون کرد و داراى سيستم جديدى شد که پارلمانى و دموکراتيک است. اين حکومت جديد شروع به کار کرده و برنامه ريزى کرده است تا بتواند مردم عراق را خوشبخت کند.

البته ما متاسفيم که در عراق نتوانسته ايم به اندازه کافى به خواست‌هاى مردم عراق رسيدگى کنيم. ميزان خدمات ارائه شده در مناطق مختلف يکسان نيست و ميان مناطق مختلف از لحاظ خدمت رسانى تفاوت‌هايى وجود دارد. به طور مثال خدمات ارائه شده به کردستان با مناطق مرکزى و جنوبى متفاوت است.

علاوه بر اين که در عراق به طور کلى کاستى‌هايى وجود دارد و نياز‌هاى مردم تا به حال به حد کافى تامين نشده است. به طور مثال بيکارى وجود دارد، تعداد زيادى از مردم زير خط فقر زندگى مى‌کنند. اين مردم به دنبال حقوق و درخواست‌هاى خود هستند.

در سيستم عراق هم اجازه آزادى و تظاهرات هم وجود دارد. اما متاسفيم که برخى عوامل در صددند خط عدالت خواهى مردم را تغيير دهند و شعارها و مسائل ديگرى را وارد تظاهرات مردمى کنند. سيستم ديکتاتورى، تسلط سيستم يک حزبى،‌ نبود دموکراسى، نبود آزادى، همه مسائلى است که بايد بررسى کنيم و به مطالبات مردم برسيم. به نظر من ميان شرايط خاورميانه و عراق تفاوت‌هايى وجود دارد.

آقاى ناظم دباغ؛ ما شاهد اين هستيم که در برخى مناطق تظاهرات مردمى با سرکوب مواجه مى‌شود.

ببينيد، اين سرکوب عليه تظاهرکنندگان و درخواست عادلانه مردم نيست. اين سرکوب عليه عوامل و عناصرى است که اغتشاش‌گر و شورشى هستند. در اين ميان خشک و تر با هم مى‌سوزند. در هنگامى که نيروهاى مسلح، نيروهاى پليس يا نيروهاى امنيتى از نهادهاى دولتى و مردمى مى‌کنند، مى‌بينيم که برخى جوان‌ها که سن و سالشان به هيجده سال هم نمى‌رسد، به اين نيرو‌ها آتش پرتاب مى‌کنند و به آن‌ها حمله مى‌کنند.

در اين لحظه نمى‌توان از اين نهاد‌ها حمايت کرد. اما به نظر من همان‌طور که در تظاهرات‌هاى ديگر عواملى وجود دارد، شايد بعضى وقت‌ها کسانى مسلح هم زير سايه و پوشش نيروهاى مسلح يا پليسى و يا در داخل تظاهر کنندگان شروع به شليک مى‌کنند و مردم را کشته يا زخمى مى‌کنند.

به نظر من برخورد بيشتر به اين عناصر مربوط مى‌شود و نه سرکوب مردم و خواسته‌هاى آن‌ها به صورتى که در کشورهاى ديگر شاهد آن هستيم.

در اتفاقات اخير عراق شاهد اين بوديم که دفتر آيت الله سيستانى در حمايت از مردم بيانيه اى داده اند؛ اتفاقى که قبلا کمتر شاهد آن بوديم. اين حرکت را چطور ارزيابى مى‌کنيد؟ آيا شاهد شروع پروسه جديدى در دولت و جامعه عراق نيستيم؟

مطالبات مردم، مطالبات مشروع، عادلانه است و حق مسلم آن‌هاست که برابر با مقرراتى که وجود دارد، چه به صورت کتبى، يا تجمعات يا تظاهرات مى‌توانند آن‌ها را اعلام کنند. بيانيه دفتر آيت الله العظمى سيستانى هم بر حقوق مسلم مردم تاکيد دارد و بايد همين طور هم باشد. فقط مردم نبايد اجازه دهند که اغتشاش‌گران يا شورشيان وارد تظاهرات شوند و مسير آن را عوض کنند. يعنى اهداف آن را تغيير دهند. والا اين که مردم بيان کنند از خدمت رسانى دولت ناراضى هستند، حق مسلم آن‌هاست و ما خودمان هم معتقديم به بعضى مناطق عراق خدمات کافى داده نشده است. بايد راه حل مبارزه با اين فساد و رشوه اى که در بعضى ارگان‌ها وجود دارد، پيدا کنيم و اين مسائل را از بين ببريم و بتوانيم بيشتر به مردم رسيدگى کنيم. به نظر من در حال حاضر نيازمندى‌هاى مردم بيشتر از سرعتى است که خدمات به آن‌ها ارائه مى شود.

با توجه به اين که در تحولات اخير شاهد بيشتر شدن تاثيرگذارى علماى سنى در رهبرى حرکت‌هاى مردمى هستيم، آيا مى توان حرکت آيت الله سيستانى را تلاش براى ايفاى نقش روحانيت شيعه دانست؟

به نظر من نمى‌توان نقش و سياست برجسته علماى دينى اعم از شيعه و سنى را در نظر نگيريم. ايشان در مساجد و محافل دينى و مذهبى نقش دارند و نمى‌شود از مردم دور شوند. بنابراين بايد چه از لحاظ سياسى و چه لحاظ مذهبى به مردم نزديک شوند.

اما تفاوتى احساس مى‌کنم، خصوصا در رابطه با مصر يا حتى تونس اين است که قبلا بيشتر گروه‌هاى سياسى و مذهبى رهبرى کارهاى تظاهرات و تجمعات و تحصنات را انجام مى‌دادند، اما اين بار به نظر من قيام مردمى و تظاهرات مردمى باعث شد که گروه‌هاى سياسى و اپوزيسيون و حتى گروه‌هاى مذهبى وارد جريان شوند.

اين يک پديده جديد در قيام‌هاى مردمى در دنيا و مخصوصا در خاورميانه است. بنابراين به نظر من نبايد مراجع دينى اعم از سنى و شيعى يا ديگر مراجع مذهبى و سياسى درخواست مردم را نديده بگيرند و از آن‌ها دور شوند. بايد مشارکت کنند و نقش مثبتى داشته باشند و در تظاهرات جنبه مثبتى نشان دهند.


نظر شما :