سخنگوى تازه شوراى امنيت ملى ايران کيست

۲۳ آبان ۱۳۸۶ | ۱۸:۳۰ کد : ۱۰۴۱ اخبار اصلی
آشنايى با حسام الدين آشنا
سخنگوى تازه شوراى امنيت ملى ايران کيست
طی حکمى از سوى سعيد جليلى دبير شوراى عالى امنيت ملى، حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسام الدین آشنا سخنگوى جديد اين شورا معرفى شده و بدین ترتیب جانشین حسین انتظامی می شود. 
 
 
آقای  آشنا، کارشناسى ارشد خود را با گرايش "معارف اسلامى و تبليغ" و دوره دکترا را با گرايش فرهنگ و ارتباطات با عنوان رساله "فرهنگ، ارتباطات سياست خارجى: ديپلماسى فرهنگى آمريکا در ايران" از سال هاى 1332 تا 1357 به پايان رسانده است.
 
حسام الدین آشناهمچون آقای جلیلی  فارغ التحصيلان دانشگاه امام صادق است و در حال حاضر در دانشگاه هاى امام صادق، دانشگاه عالى دفاع ملى،دانشگاه  فارابى و دانشکده هاى خبر، صداو سيما و موسسه امام خمينى تدريس مى کند.
 
آشنا عضو هيات امناى پژوهشکده مطالعات راهبردى، کميته علوم انسانى در کميسيون نشريات علمى کشور وزارت علوم، عضو کارشناس شوراى طرح و برنامه شبکه پرس تى وى، عضو شوراى تعيين خط مشى خبرگزارى جمهورى اسلامى بوده است.
 
 "از سياست تا فرهنگ"، "سياست هاى فرهنگى دولت در ايران 1304 تا 1320"، "خشونت و فرهنگ"‌، "اسناد محرمانه کشف حجاب"، "سازمان اسناد ملى ايران" و "ما روحانيون در مواجهه با ايدز چه مى توانيم بکنيم"‌ از تالیفات دکتر حسام الدین آشنا است.
 
آقای آشنا که تا چند سال پيش از لباس روحانيت استفاده مى‌کرد، اکنون از اين لباس استفاده نمى‌کند.
 
حسام الدین آشنا از مدت ها پیش در وبلاگ خود به نشانی http://ashna1343.persianblog.ir/  مقالاتی درباره مسایل دینی و تاثیر و قدرت رسانه ها که حوزه های تخصصی وی محسوب می شود منتشر می کند.
 
 رویکرد مذهبی در دیپلماسی عمومی ایران، عنوان یکی از مقالاتی است که وی در وبلاگ خود منتشر کرده است.
 
رویکرد مذهبی در دیپلماسی عمومی ایران
 
در ابتدا بايد تکليف يک موضوع را مشخص کنيم. برخی با نگرشى بدبينانه و احساس خود کم بينى به عملکرد دیپلماسی عمومی ایران نگاه مى کنندو مى گويند کارى نکرده ايم و شکست خورده ايم. من چنين نگاهى به موضوع ندارم.
 
اگر از ديد رقباى خود به موضوع نگاه کنيم در سه دهه گذشته رقيب خيلي جدى وقدرتمندى براى آنها بوده ايم و اگر پیشتر تر ازاين به تاريخچه تبليغى شيعى در دوره معاصر نگاه کنيم و مهاجرت را اصل قرار بدهيم، درسه دهه گذشته مبلغين شيعى موفقيت هاى چشمگيرى داشته اند زيرا فقط اگر يک نمونه ازآنها مثل امام موسى صدر در لبنان را مورد مطالعه جدى قرار دهيم قدرت يک مبلغ شيعى که از زاويه تبليغ وارد مى شود و بعد به يک رهبر سياسى اجتماعى بزرگ تبديل مى شود به نظر مى رسد که هيچ مبلغى در عصر شناخته شده دويست سال اخير نمى تواند ادعا کند که به چنين موفقيتى در صحنه اجتماعى دست پيدا کرده است.
 
زيرا اوکه از يک کشور( ايران) به يک کشور ديگر ( لبنان) رفته، چنان مورد احترام جامعه شيعى، سنى و مسيحى اين کشور( لبنان) قرا ر گرفته که بعد ازگذشت دودهه ازاسارت يا شهادت هنوز هم علاوه برمردم لبنان درميان اعراب به عنوان سمبل ملى لبنان شناخته مى شود .
 
اگر جلوتر بيايم و پيروزى انقلاب اسلامى را دريک نقطه عطفى در تبليغات خارج از کشور يا تبليغات بين فرهنگى شيعه به حساب آوريم، آنگاه بايد از تلاش هايى که بعد از انقلاب صورت گرفته، قدردانى کنيم.
 
کارهايى که بعد از انقلاب در زمينه تبليغات خارجى کرده ايم را مى توان به سه دسته بزرگ تقسيم بندى کرد:
 
دسته اول: حوزه دعوت از ديگران به ايران است که اين هم در دو بعد مشخص شکل گرفت:
 
دعوت از بزرگان ديگر مذاهب و فرهنگ ها به کشور است که ایران اميد داشته که آنها به مبلغان این کشور تبديل شوند . به نظر من در اين زمينه ایران موفقيت هاى جدى کسب کرده است. يعنى کارکردى که کنفرانس هاى انديشه اسلامى - کنفرانس هاى وحدت اسلامى و الان هم کنفرانس هايى در گفتگوى اديان دارد، در زمینه بهبود نگرش ديگران به ایران، به موفقيت جدى دست يافته ايم.
 
 کسانى که دراين گونه جلسات شرکت داشته اند کاملا ملاحظه کرده اند که پيش و پس از انجام اين کنفرانس ها ديدگاه هاى خارجيان مدعو نسبت به ایران قدرى تصحيح مى شود و آنها مى فهمند که تبليغات عليه ایران درخارج از کشور منفى، غير واقع بينانه و افراطى است.
 
 در واقع آنها وقتى مى بينند که ایران کمتر ازآن حدکه مى گفتيد بد هستيم درعمل يک تبليغ مثبتى به نفع ایران انجام مى شود. به عنوان مثال، گزارشى که توسط مترجم هابرماس (يکى از فيلسوفان آلمانی) که اين اواخر به کشور ایران سفر کرده بود مى خواندم و ازصحبت هاى صورت گرفته ميان مترجم و آن فيلسوف آلمانى احساس کردم که آن متفکر برجسته آلمانى که آخرين باز مانده متفکرين بزرگ آلمان است، واقعا تحت تاثير محيط طبيعى ايران و انديشمندان ما قرار گرفته است.
 
  بعد دوم:  دعوت از افرادى که از متن جوامع خارجى انتخاب شده اند و به ايران آمده اند ومحيط شيعى را ديده اند که اينها نيز دو دسته اند: اول افراد خارجى که به عنوان دانشجو وارد ايران شده اند و افراد خارجى که به عنوان طلبه واردايران شده اند.
 
پيرامون فعاليت ایران در حوزه دانشجويى هنوز زود است که ارزيابى داشته باشيم، اگر چه ارزيابى هايى که وجود دارد که در تحقيقات اخير بين المللى امام خمينى در نظر سنجى و نگرش سنجى دانشجويان خارجى انجام شده و درمجله فرهنگ و پژوهش منتشرشده است. در اين تحقيقات به نظر مى آيد که درزمينه تغيير نگرش آنها موفقيت چندانى کسب نکرده ايم؛ حتى در مواردى شکست هايى نيز داشته ايم.
 
گرچه هيچ گاه توان حوزه و توان دانشگاه در زمينه امکانات رفاهى امکانات دولتى و نظام پشتيبانى برابر نبوده اما درحوزه علميه هم در دوره مدرسه حجتيه وهم در دوره جديد مرکز جهانی علوم اسلامی ازميان کسانى که به ايران براى تحصيل در حوزه مى آيند، تربیت مذهبیون تبلیغی تقريبا به نحو مطلوبى صورت گرفته است . من بايکى از مسئولين وزارت خارجه صحبت مى کردم.
 
او مى گفت ما درهر کشورى مى رويم و مى بينيم آنجا يک روحانى هست که به کار تبليغ مى پردازد و درکارش موفق است، مى بينيم از تربيت شدگان و دانش آموختگان مدرسه حجتيه است.
 
 دسته دوم، کسانى هستند که براى تبليغ و کار فرهنگى به خارج از کشور اعزام شده اند. از يک نظر مبلغين اعزامى به خارج از کشور به چهار دسته متفاوت تقسيم مى شوند:
 
مبلغينى که از جهت معرفت و توانايى تبليغى ضعيف بودند، اما درچهارچوب روابط شخصى و دوستانه وبراى آنکه به آنها کمکى شود، به خارج از کشور اعزام گرديدند. از اينها به عنوان " شکست خوردگان تبليغى" ياد مى کنيم. اتفاقااينها بزرگترين معترضين تبليغات خارج از کشور هم هستند زيرا اينها کسانى هستند که مايل نيستند شکست خود در خارج از کشور را به خودشان نسبت بدهند و ضعف هاى خود را بپذيرند.
 
گروه دوم، گروهى هستند که به عنوان "مبلغين نوبه اى" حرفه اى شده اند اينها کسانى هستند که دريک منطقه از جهان نه به عنوان مبلغ جمهورى اسلامى بلکه صرفا براساس قابليت هاى فردى و تجربيات شخصى توانسته اند جاى پايى پيدا کنند.
 
اينها در ابتدا به جايى رفته، پذيرفته و موفق شده اند از نظر معنوى در آن منطقه صاحب نفوذ شوند و پس ازآن هر ساله يا چند سال يک بار به آنجا دعوت مى شوند. اينها به دو دسته عمده تقسيم مى شوند.
 
دسته اول مبلغينى هستند که گروه هدفشان، ايرانيان مقيم خارج از کشورهستند. عمده آقايانى که درايام تبليغى به انگليس، کانادا وازهمه نزديکتر به کشورهاى حاشيه جنوبى خليج فارس مى روند، مبلغ نيستند، بلکه منبرى هاى مهمى هستند که درايام تبليغى درطى آن دهه يا یک ماهی که منبر مى روند بسيار موفق هستند و مورد استقبال و احترام جامعه ايرانى نيز قرار مى گيرند.
 
گروه دوم، مبلغينى هستند که گروه هدفشان درخارج از کشور افراد همان جامعه است. اينها معمولادربين تشکل هاى شيعى موفق هستند. اين مبلغين درکشورهاى شيعى و همسايه در ايام تبليغى مى توانند به زبان مردم آن مناطق صحبت کنند وبرآنها تاثيرگذار باشند.
 
بيشترين موفقيت در حوزه زبان ترکى اتفاق افتاده است و مبلغين ترک زبان درکشورهايى مثل ترکيه و آذربايجان خيلى موفقيت کسب کرده اند، يعنى کسانى که مى توانند زبان ترکى خودشان را به زبان ترکى آذری یا استانبولی تبديل کنند در اين زمينه موفقيت جدى کسب مى کنند .
 
نوع سوم، مبلغين خارج از کشور، مبلغينى هستند که براى دوره هاى ميان مدت يک ساله، دوساله تا چهارساله به خارج از کشور رفته اند و درآنجا اقامت مى کنند. اين مبلغين عمدتا مبلغينى هستند که از سوى مرکز جهانى علوم اسلامى براى فعاليت هاى حوزوى اعزام مى شوند.
 
آخرين نوع مهاجر، مبلغين مهاجر هستند که به کشور هدف مهاجرت مى کنند . این مبلغین که در جامعه هدف پذیرفته شده و به عنوان شهروند مقیم فعالیت می کنند موجد عمیق ترین تاثیرات محیطی هستند. این افراد با تاسیس موسسات آموزشی و خدماتی به تربیت نسلهای باورمند می پردازند.

نظر شما :