بهترين فرصت ايران براى معامله هستهاى
ديپلماسى ايرانى: موضعگيرى کشورهاى عضو گروه 1+5 درباره چگونگى برخورد با ايران بعد از نشست استانبول، حکايت از ايجاد شکاف و به وجود آمدن دو جناح در اين گروه شده است. کشورهايى مثل انگلستان و فرانسه رايزنىها براى اعمال تحريمهاى جديد عليه ايران را شروع کرده اند در حالى که روسيه و چين مانند گذشته بر حل موضوع از طريق مجارى ديپلماتيک و مذاکره و گفت و گو تاکيد مىکنند. ديپلماسى ايرانى تحولات اخير در مسئله هستهاى ايران را در گفت و گو با دکتر على بيگدلى، استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل بين المللى بررسى کرده است.
بعد از مذاکرات استانبول به نظر مىرسد دو نگرش متفاوت در ميان کشورهاى گروه 1+5 نسبت به چگونگى برخورد با ايران ايجاد شده است. يک گرايش معتقد به تشديد تحريمهاست و ديگرى گفت و گو را تنها راه حل مسئله هستهاى ايران مىداند. در ديدار اخير لاوروف با مقامات انگليسى، اين مسئله خيلى پررنگ به چشم مىخورد. با توجه به اين اختلافات، به نظر شما رويکرد گروه 1+5 در برابر ايران چه خواهد بود؟
خانم اشتون در آخرين موضعگيرى خود گفت که راههاى مذاکره ميان گروه 1+5 مسدود شده، مگر اين که ايران پيش شرطهاى خود را تغيير دهد. اين ديدگاه به عنوان نظر رسمى گروه 1+5 اعلام شد. اما نظر مقامات روس و بعد هم چين، نظرات موردى و موقتى است. يعنى در شرايطى که اين کشورها بخواهند با اروپايىها بده بستانهايى داشته باشند که الان بحث کشيدن خط لوله گاز روسيه به اروپا مطرح است، از ابزار ايران استفاده مىکنند. يعنى ايران، خود نقشى در اين منظومه بازى نمىکند، بلکه ديگران هستند که روى ايران شرط بندى مىکنند.
کشورهايى که از تحريم اقتصادى حمايت مىکنند مثل انگلستان، فرانسه و امريکا از لحاظ اقتصادى ارتباطى با ايران ندارند. مواضع اين کشورها همان مواضع قبلى است. اما دو عضو ديگر يعنى روسيه و چين به دليل اين که با ايران ارتباطات گسترده اقتصادى دارند، با تحريمها مخالفت مىکنند. خصوصا مخالفت چين با تحريمها ناشى از همين ارتباط اقتصادى گسترده با ايران است. اما روسها اهداف ديگرى هم دنبال مىکنند و آن اين که بتوانند از اختلاف ايران با اروپا استفاده کنند و از اين طريق از هر دو طرف امتياز بگيرند. روسيه در اين ميان به نوعى بازيگرى مىکند که نتيجه کاملا به نفع منافع ملى روسيه باشد.
اما تفکر غالب در فضاى گروه 1+5، تفکرى است که خانم اشتون به آن اشاره کرده است، اما ممکن است اين نظر هم نظر چندان محکم و قاطعى نباشد.
بعد از مذاکرات استانبول، برخلاف نگاه غربىها، مقامات ايرانى نگاه مثبتترى به نتيجه اين مذاکرات دارند و در موضعگيرىهاى خود از آمادگى براى گفت و گوى بيشتر سخن گفته اند. اين موضع مثبت ايران نسبت به مذاکرات تا چه حد مىتواند بر روند مسئله هستهاى تاثيرگذار باشد؟
دو حادثه در هفتههاى اخير رخ داد که تاثيرات متفاوتى بر مسئله هستهای ايران داشت. آن چه در مصر و کشورهاى عربى رخ داد، به نفع ايران بود. به اين دليل که بخش عمده اى از فشارهاى بين المللى بر ايران را کاهش داد و توجهات و فشارها متوجه مصر شد. از طرف ديگر، حوادث داخلى اخير تا حدى دوباره ايران را در موضع ضعف قرار داد.
اما مقامات ايرانى از اعلام اين موضع گيرىها دو هدف دارند. اول اين که موضوع را ادامه دهند و دوم اين که با توجه به شرايط داخلى مقامات ايرانى نمىخواهند تبليغات غرب مبنى بر شکست مذاکرات بر مردم تاثير بگذارد. بنابراين يک وجه اين موضع گيرىها مصرف داخلى دارد.
البته آقاى احمدى نژاد در همه سخنرانىها و صحبتهاى خود بر تمايل ايران بر ادامه مذاکرات تاکيد کرده است اما هنگامى که ايران بر سر ميز مذاکره حاضر مىشود، سرعتى در مذاکرات به وجود نمىآيد و پيش رفتى حاصل نمىشود.
رسانههاى غربى خبر از ارائه پيشنهاد جديد گروه 1+5 براى مبادله سوخت در نشست استانبول به ايران داده اند. در مواضع مقامات ايرانى نيز اشارههايى به اين پيشنهاد جديد وجود دارد. به نظر شما اين پيشنهاد چه قدر براى ايران قابل بررسى است؟
پيشنهاد جديد نمونه اى به روز شده اى از پيشنهاد قبلى مبادله سوخت است که بر اساس آن بخش زيادى از اورانيوم کمتر غنى شده ايران و همچنين اروانيوم بيست درصد توليد شده در ايران نيز به روسيه انتقال پيدا مىکند و در ازاى آن سوخت رآکتور تحقيقاتى تهران تامين مىشود. علاوه بر اين چرخه غنى سازى در حد پايين مىتواند در ايران ادامه پيدا کند و اورانيوم کمتر غنى شده توليد شده در ايران به روسيه منتقل مىشود و در آن جا به سوخت مورد نياز در نيروگاه بوشهر تبديل مىشود.
شکل اوليه اين پيشنهاد اين گونه بود که سيستم غنى سازى در مثلث تهران- مسکو- پاريس انجام شود. الان با توجه به اين که توپ را در زمين روسيه قرار دارد، اروپايىها چندان به روسيه اعتمادى ندارند، به اين دليل که نقاط تضاد آنها با روسيه خيلى زياد است. اين مسئله درباره امريکا شديدتر هم هست. بنابراين آنها خيلى علاقمند نيستند که ايران را به مسکو واگذار کنند.
استراتژى مسکو بر اين است که نگاه مسکو به غرب است اما با ايران بازى مىکند. اما به دليل اين که اختلافات غرب با آنها زياد است، تمايل ندارند که مسئله ايران را به تمامى به روسيه واگذار کنند.
اين پيشنهادى است که توسط خود آنها در مذاکرات استانبول مطرح شده است.
اگر اين باشد و اختلافى ميان غرب و روسيه در اين پيشنهاد وجود نداشته باشد، اين بهترين فرصت براى ايران است که اين معامله را انجام دهد. به اين دليل که به هر حال ايران بهتر مىتواند کنار بيايد. اگرچه روسها براى ايران چندان قابل اعتماد نيستند، اما به نسبت غربىها کنار آمدن با آنها ساده تر است.
شما در صحبتهاى خود اشاره اى به تحولات خاورميانه و تاثير آن بر مسئله ايران کرديد. در ميان تحليلگران درباره تاثير اين تحولات دو نگاه وجود دارد، يک نگاه معتقد است که تحولات خاورميانه در کوتاه مدت ايران را از مرکز توجه خارج مىکند. نگاه دوم مىگويد غرب به دنبال اين تحولات سعى خواهد کرد سريعتر مسئله ايران را به سرانجام برساند. به نظر شما کدام يک از اين نگاهها به واقعيت نزديک تر است؟
مسائل سياسى، مسائل لحظه اى است. مسائل دراز مدت مسائلى است که در آن مىخواهيم ببينيم استراتژىهاى بلند مدت چيست و در طولانى مدت چه اتفاقى در دنيا رخ خواهد داد. در شرايط فعلى، سياست معمولا حکم به فعل مىکند. بنابراين آن چه که الان در خاورميانه اتفاق افتاده است، تا حد زيادى مسئله ايران را به پشت صحنه برده و آن را کمرنگ کرده است. با توجه به اين که اين مسئله در داخل کشور هم اتفاق افتاده، شايد براى ايران هم چنين شرايطى خوب باشد.
اما اين موقتى است. مسئله هستهاى ايران از همه آن چه در خاورميانه اتفاق افتاده، حتى سقوط حسنى مبارک براى غربىها مهم تر است. بنابراين ممکن است که به طور موقت توجهها نسبت به مسئله هستهاى ايران کم شود. اما مسئله هستهاى ايران هيچ وقت در طولانى مدت در حاشيه فراموشى قرار نمىگيرد.
با بالا گرفتن حوادث در خاورميانه، غربىها سعى کرده اند موجى از ايران هراسى را هم در منطقه دامن بزنند. ممکن است که معامله اى موقتى انجام شود تا از نظر غرب ايران در کوتاه مدت مهار شود؟
اتفاقات داخلى اخير، بسيار به زيان حکومت تمام شد. بحث در کميت يا کيفيت قضيه نيست. اما براى ايران در صحنه بين الملل بسيار گران تمام شد. ما گفته بوديم که اين حوادث داخلى تمام شده است و ايران آن قدر قدرتمندانه با اين مسئله برخورد کرده است که ديگر جايى براى حوادث اين چنينى نيست.
اين اتفاقات با توجه به اين که ايران اتفاقات اخير در خاورميانه را تاثير انقلاب اسلامى مىدانست، بسيار موضع ايران را تضعيف کرد و به نفع غربىها بود. اين مسئله مىتواند گزک تازه اى به دست غربىها دهد تا عليه ما استفاده کنند.
گردونههاى خاورميانه در حال سرعت گرفتن است. اما به نظر من مسئله هستهاى در جاى خود هم چنان باقى است.
عبدالله گل در سفر هفته گذشته به ايران ابراز اميدوارى کرده است که مذاکرات بعدى ايران و گروه 1+5 هم در استانبول برگزار شود. اساسا شروع مجدد مذاکرات را تا چه حد محتمل مىدانيد و نقش ترکيه را در اين مسئله چگونه مىبينيد؟
ترکها به خواب هم نمىديدند که حجم مبادلاتشان با کشورى به سى ميليارد دلار برسد. بنابراين الان از موقعيت خود بسيار مناسب استفاده مىکنند. آقاى اردوغان در نشست داووس چند ژست اسلام گرايى گرفت و اين براى ترکيه امتيازات زيادى به همراه داشت. يعنى به اروپايىها گفت که اگر ترکيه را در اتحاديه اروپا نپذيرند، ترکيه اين توانايى را دارد که بر منطقه مسلط شود. ترکها در اين زمينه بازيگرى قشنگ و ماهرانه اى داشتند.
ايران هم که در حال حاضر در محاصره اقتصادى است، علاقه زيادى به گسترش روابط با ترکيه دارد. مخصوصا اين که نشست اخير ايران و گروه 1+5 در استانبول برگزار شد. غربىها فکر مىکردند که مىتوانند از نفوذ ترکها بر ايران استفاده کنند و تصور مىکردند که ممکن است با اقدامات آنها تغييرى در رفتار ما به وجود آمده باشد. اما نتيجه اى نداشت. من تصور نمىکنم که اگر قرار باشد نشست ديگرى برگزار شود، مکان آن استانبول باشد.
نظر شما :