اندر فوايد تعاملات ايران و ترکيه
ديپلماسى ايرانى: بيشتر گمانهها حاکى از اين است که ترکيه مشغول رايزنى با ايران بر سر مساله هستهاى و نحوه پيشبرد گفتگوهاى تهران با غرب است؛ هرچند سفر عبدالله گل به ايران پيش از مذاکرات استانبول قطعى شد و بنابراين به بن بست معروفى که به نشست ايران و 1+5 نسبت مىدهند ارتباطى ندارد.
اما جايگاه امروزى ترکيه اين ظرفيت را دارد که با توجه به باز بودن گفتگوها و ناتمام ماندن مباحث هستهاى ميان ايران و غرب، همچنان به چانه زنى در اين باره پرداخته و پيشنهادها يا پيامهاى دو طرف را به ديگرى انتقال دهد و زمينههاى اشتراک نظر را ميان آنها پررنگ تر از قبل سازد.
سفر عبدالله گل به ايران سفرى پربار و رضايت بخش براى دو کشور خواهد بود و بيشتر عوايد آن جنبه اقتصادى خواهد داشت. بايد در نظر داشت که عمده تعاملات جهانى از سطوح ايدئولوژيک به سطح اقتصادى و تجارى رسيده و همين تعاملات و تبادلات است که ارتباطها را افزون و تنشها و درگيرىها را کم مىکند. برقرار بودن رابطه تجارى مستلزم آرام بودن شرايط و پرهيز از تنش زايى و جنگ آفرينى است. پيوند وثيق رشد کشورهايى نظير چين و هند و مالزى با پرهيزشان از اختلاف آفرينى و التهاب زايى در منطقه پيرامونى، کاملا روشن و محرز است. کره جنوبى و ژاپن نيز با در پيش گرفتن مسير تجارت آزاد تلاش مىکنند تا جاى ممکن از ورود به جنگ لفظى يا فيزيکى با کره شمالى بپرهيزند و بدين ترتيب از سرعت توسعه خود نکاهند.
بخش اعظم تلاشهاى ترکيه براى مراوده و گفتگوى دائمىبا ايران، نشات گرفته از همين عقيده است. ترکها بارها اعلام کرده اند که قصدشان رهبرى منطقه نيست بلکه مىخواهند فضاى پيرامونى خود را در آرامش و ثبات نگاه دارند و از هرگونه درگيرى و تشنج پيشگيرى کنند. روى همين اصل هم در مناقشات داخلى لبنان، هم تندروىهاى اسرائيل و هم تهديدآفرينى غربىها به بهانه پيشرفت دستاوردهاى هستهاى ايران، ورود مستقيم داشته و براى همگرايى و صلح و ثبات در منطقه تلاش قابل تحسينى به خرج داده است.
تاثير ترکها را بر ديپلماسى يک سال اخير ايران نمىتوان کتمان کرد. سياست خارجى کشورمان طى يکى دو سال اخير و تحت تاثير ابتکار عملهاى ترکيه، روندى آرام تر و عاقلانه تر را پشت سر گذاشته است. هر چقدر دولت نهم با عجله و سرعتى خيره کننده، سايه اعتمادى را که در دوره اصلاحات ايجاد شده بود، از سر ايران گذر داد و مناسباتى درهم ريخته و مغشوش پديد آورد، گويى دولت دهم عزم و تصميمىديگر در سر دارد.
البته بايد ابراز تاسف کرد که بسيارى از دستاوردهاى گذشته به خصوص در ديپلماسى منطقه اى با کشورهاى همسايه و اعراب خليج فارس، با گذشت يک سال از آغاز به کار دولت نهم از بين رفت و فضاى اعتمادى که با زحمت و درايت دولتهاى پيشين به وجود آمده بود، به يکباره با ابرهاى تيره بى اعتمادى پوشيده شد، ولى دست کم مىتوان اميدوار بود که سويههاى تندورانه و مخاطره آميز چهار سال نخست احمدى نژاد، رفته رفته فرونشسته و ظاهرا جاى خود را به راهبرد ديگرى داده است.
اين روند بطور حتم با انتخاب على اکبر صالحى به عنوان وزير خارجه پوياتر و نرم تر از گذشته خواهد شد. با وجودى که نگاه به ايران همچنان تحت تاثير ديپلماسى تهاجمىدولت در سالهاى 84 تا 88 و سپس وقايع داخلى ايران قرار دارد ولى اميد مىرود تقويت روابط با کشورهايى نظير ترکيه تاثيراتى بيش از گذشته بر ديپلماسى و سياست خارجى کشورمان بگذارد.
چندى است حتى محمود احمدى نژاد در گفتگو با رسانههاى خارجى و گفتگوهاى زنده تلويزيونى با مردم ايران کمتر از ادبيات تهاجمىسابق استفاده مىکند. چندى است نمايندگان ويژه او چون مشايى و بقايى دور افتاده اند و مشغول رفع سوءتفاهمات و گير و گرههاى رابطه ايران و اعراب هستند و چندى است از سخنرانىهاى جنجالى و ماجراجويانه در وصف تاريخ معاصر اروپا يا حوزه تمدنى قديم ايران خبرى نيست.
با وجودى که بايد بگوييم کليات سياست خارجى و سياستهاى هستهاى کشورمان طى يک سال و اندى اخير تغيير نکرده و بر مدار گذشته مىگردد، اما بايد اذعان کنيم که لحن و ادبيات ايران در خطاب قرار دادن ديگران نرم تر و محتاطانه تر از پيش شده و مىتوان رگههايى از اراده تعاملى و تصحيح گفتمان تهاجمىسابق را در آن يافت.
رابطه با دولتى چون ترکيه و سياستمدارانى نظير داووداوغلو و عبدالله گل و اردوغان مىتواند الگوى رفتارى معتبر و کارآمدى در سياست و تجارت پيش روى ما بگذارد. ترکيه نيز از اين تاثيرگذارى مطلع است و مىتواند ضمن افزايش مناسبات اقتصادى اش، در راستاى هدف بلندمدت خود يعنى پايدارى صلح و ثبات در منطقه گام بردارد.
نظر شما :