رسانه؛ ابزارى براى مديريت بحران
ديپلماسى ايرانى: رسانهها جمعى از راديو و تلويزيون و روزنامه گرفته که نمونههاى سنتى رسانه جمعى را تشکيل مىدهند تا نمونههاى متاخرتر اين رسانهها مانند شبکههاى اجتماعى، از گذشته تاکنون نقش مهمى را در شکل گيرى و يا تاثيرگذارى بر شدت حرکتهاى اجتماعى ايفا کردهاند. در تحولات اخير کشورهاى عربى نيز مىتوان به وضوح نقش اين رسانهها را ديد. دکتر حسن بهشتى پور عضو شوراى سياستگذارى شبکه تلويزيونى انگليسى زبان پرس تى وى، نقش رسانهها و شبکههاى اجتماعى و چگونگى تاثير آنها بر حرکتهاى مردمى در کشورهاى عربى را براى خوانندگان ديپلماسى ايرانى بررسى کرده است.
بررسى نقش رسانهها و شبکههاى اجتماعى در حرکتهاى مردمى يا تاثير آنها بر اين گونه حرکات، از طرفى نياز مند بحث مفصل و طويلى است و از طرف ديگر به اين دليل که اين تاثير و تاثر درباره حوادث اخير در کشورهاى عربى ادامه دارد و در حال جوشش و غليان است، کار سختى است. معمولا وقتى حوادث به پايان رسيده باشد تحليلگر مىتواند تحليل بهترى از موضوع ارائه کند. اما وقتى هنوز در جريان است، تحليل آن سخت است و نمىتوان نظرات دقيقى درباره آن داد.
اما تا جايى که من بر اين کار رسانهاى شاهد بودهام، اولا مىخواهم به اين نکته توجه کنيم که در گذشته هم رسانهها در قيامها، نهضتها و انقلابها نقش داشتهاند. اما امروزه نقش رسانهها در درجه اول پررنگتر شده و رسانهها تاثيرگذارتر شدهاند.
در درجه دوم، گاهى اوقات رسانهها شروع کننده اين حرکتها بودهاند. مثلا دعوت عمومى از طريق اينترنت، ايميل يا شبکههاى اجتماعى مانند توئيتر و فيس بوک، هم باعث ارتباط ميان مردم مىشود و هم گاهى شروع کننده حرکتهاى مردمى است. در مصر حرکت جوانان شش آوريل، ابتدا از طريق اينترنت حرکت خود را شروع کردند و به همين دليل بود که دولت مصر در ابتدا اينترنت را محدود کرد و سپس به کلى دسترسى به آن را قطع کرد.
در درجه سوم بايد گفت که رسانه در همه ابعاد آن در حال حاضر در مصر استفاده مىشود و تاثيرگذار است. يعنى در حال حاضر روزنامهها در مصر تعطيل نشدهاند، بنابراين روزنامه نقش خود را ايفا مىکند. تلفن همراه به عنوان يک رسانه نقش بازى مىکند. راديو و تلويزيون، ماهواره و اينترنت همه در جريان تاثيرگذارى رسانهاى بر تحولات اخير سهم گرفتهاند و هرکدام هم به نوعى کمتر يا بيشتر در حال تاثيرگذارى هستند.
در مورد تونس اين موضوع خيلى سريعتر نتيجه داد. شايد به اين دليل که بن على جاى پاى خود را محکم نمىديد و خيلى زود صحنه را خالى کرد. يعنى ظرف حدود يک ماه و نيم تا دو ماه، او مجبور شد صحنه را خالى کند، به اين دليل که پشتوانهاى نداشت و حتى متحد نزديکش ايالات متحده، او را تنها گذاشت. به نظر مىرسد دليل اصلى اين مسئله هم اين باشد که امريکايىها به دنبال آنند که چهره جديدى از خودشان در افکار عمومى مردم عرب به نمايش بگذارند. هميشه امريکايىها از ديکتاتورها پشتيبانى کردهاند و در افکار عمومى دنيا بهاى آن را پرداختهاند. اين بار به تاسى از نگاه تغييرى که آقاى اوباما مدعى آن بود، ايالات متحده خود را همگام با مردم نشان مىدهد و بحران را به سمتى هدايت مىکنند که برنامه ريزى کردهاند. امريکا مبدع بحران نيستند اما در حال مديريت بحران به سمتى هستند که خودشان مىخواهند و منافع آنها را حفظ مىکند.
يکى از ابزارهاى مهم مديريت بحران رسانهها هستند. يعنى در اين بخش رسانهها به مديريت بحران کمک مىکنند. فرضا «سى ان ان CNN»، «بى بى سى BBC World service« يا «الجزيره انگليسى»، «الجزيره عربى»، هر کدام به انحاى مختلف هم در شروع اين بحران نقش داشتهاند و هم در مديريت بحران از طريق اطلاعيهها و تنظيم اخبار نقش دارند. نمىخواهم ادعا کنم همه اين رسانهها در خدمت ايالات متحده امريکا و سياستگذاران آن است، اما مىتوانم به ضرس قاطع بگويم که ايالات متحده امريکا هم سعى مىکند از رسانه در مديريت بحران به نفع منافع ملى خود استفاده کند.
بنابراين رسانه به آن معنا که «رسانه مستقل» باشد، وجود ندارد. اما رسانهاى که متنوع خبر پخش مىکند و در سطوح مختلف و لايههاى مختلف خبر پخش مىکند، امروزه در دنيا زياد شده و اين طور نيست که مثل گذشته فقط سى ان ان در هسته اطلاع رسانى باشد و ميدان خالى باشد. الان شبکههاى متعدد ماهوارهاى وجود دارند که با يکديگر رقابت مىکنند و خبر پخش مىکنند. اما به هر حال کشورى مانند امريکا سعى دارد از طريق اين رسانهها تا حدى که مىتواند و تاثيرگذار است، ماجرا را به سمتى ببرد که بحران به صورتى که مىخواهد مديريت و هدايت کند. در مسئله مصر مىبينيم که امريکا در صدد است با استفاده از رسانهها بحران به سمتى هدايت کند که انتقال قدرت به نحو مسالمت آميزى به سمت به قدرت رسيدن عمر سليمان پيش برود.
برخى علاقمندند که سرنخ شبکه الجزيره اعم از عربى و انگليسى آن را به امريکا وصل کنند و بگويند که صحنه گردان الجزيره هم امريکا است. هم چنان که بزرگترين پايگاه نظامى امريکا در منطقه خليج فارس در قطر است. بنابراين آنها نمىخواهند باور کنند که کشورى که پايگاه نظامى امريکا در خليج فارس است، رسانهاى دارد که مستقل عمل مىکند.
به نظر من اين پارادوکس را بايد به نحو ديگرى حل کرد. ما بايد ذهن خود را از تحليلهاى کليشهاى و قالبى رها کنيم. اگر ما به تحليلهاى کليشهاى پايبند بمانيم که مىخواهند چيز ثابتى را تکرار کنند و مصداقيابى کنند، دچار تناقضات درونى مىشويم.
رسانهاى مثل الجزيره که به دنبال تاثيرگذارى و کسب اعتماد است، براى اين که بتواند موقعيت خود را بالاتر ببرد و اهداف کلان ترى را دنبال مىکند، در اين مقطع ترجيح داده است که به جاى اين که با دولتهاى عربى ارتباط برقرار کند، با کشورهاى عربى ارتباط برقرار کند. به اين دليل که مخاطب اين شبکه عرب زبان است. رسانه اى مثل الجزيره به دنبال اين است که انعکاس دهنده نگاههاى مردم اين کشورها باشد نه ديدگاههاى دولت اين کشورها. چون راديو تلويزيونهاى دولتى به اندازه کافى وجود دارد و ديدگاههاى دولتى را انعکاس مىدهند. لذا من فکر مىکنم که الجزيره انگليسى و عربى، هر دو رندانه تلاش کردند که انعکاس دهنده خواست مردم معترض به سياستهاى دولتهاى وابسته در کشورهاى عربى باشند.
در اين که چنين رويکردى در جايى با سياستهاى ايالات متحده تعارض پيدا مىکند، شکى نيست. اما بايد ديد در سطح کلان اين سياست به نفع ايالات متحده امريکا است يا به ضرر آن، که اين يک بحث کارشناسى است که هم جنبه رسانهاى دارد و هم تحليل سياسي.
اما لازم است توجه کنيم که بدون شک اگر کسى الجزيره عربى و انگليسى را در اين دوران مىديد، در مىيافت که به جاى اين که تبليغ دولت تونس را کند، سعى مىکرد که ديدگاه مردم تونس و تحليلگران و روشنفکران تونس را انعکاس دهد. درباره مصر هم جريان به همين صورت است.
در اين زمينه شکى وجود ندارد که الجزيره منافع خود را در سطح کلان در اين ديده است که در جبهه مردم باشد. چنين رسانهاى در زمانى که اعتماد مردم را کسب کرد، مىتواند در بزنگاههاى تاريخى بحران را کنترل و مديريت کند.
بنابراين رسانهها ابزارهاى خوبى براى مديريت بحران به شکلهاى مختلف هستند. کارکرد سى ان ان، الجزيره عربى، الجزيره انگليسى با هم متفاوت است. حتى الجزيره انگليسى و عربى هم با هم متفاوتند. اما در کليت جهت گيرى الجزيره انعکاس دهنده مردم کشورهاى عربى است.
نظر شما :