هرمیداس باوند در گفتگو با دیپلماسی ایرانی

مصر در مسیر دموکراسی گام برمی‌دارد

۲۲ بهمن ۱۳۸۹ | ۱۴:۰۳ کد : ۱۰۲۶۱ اخبار اصلی
هرمیداس باوند معتقد است که تحولات انقلابی در مصر و تونس، بادی است که اعراب را به بادیه دموکراسی خواهد رساند. وی برخلاف نظرات بدبینانه­ای که نسبت به نقش سیاسی اخوان­المسلمین در مصر وجود دارد، این گروه را ناگزیر از همسویی با مطالبات دموکراتیک مردم مصر و رعایت ملاحظات بین­المللی در قبال آینده این کشور می­داند.
مصر در مسیر دموکراسی گام برمی‌دارد

ديپلماسى ايرانى: هرمیداس باوند معتقد است که تحولات انقلابی در مصر و تونس، بادی است که اعراب را به بادیه دموکراسی خواهد رساند. وی برخلاف نظرات بدبینانه‌ای که نسبت به نقش سیاسی اخوان‌المسلمین در مصر وجود دارد، این گروه را ناگزیر از همسویی با مطالبات دموکراتیک مردم مصر و رعایت ملاحظات بین­ المللی در قبال آینده این کشور می­ داند. هم از این رو، او بیش از آنکه نگران نقش­ آفرینی اخوان‌المسلمین در وقایع جاری مصر باشد، نگران طولانی­شدن مذاکرات دولت مصر با گروههای مخالف و بقای دولت حسنی مبارک تا سپتامبر سال 2011 است. باوند بر این نکته تاکید می کند که درافتادن مذاکرات گذار به دموکراسی در مصر به روندی درازمدت و فرسایشی، می­تواند زمینه­ ساز شکاف و اختلاف بین مخالفان دولت و به خالی ­شدن خیابان­های مصر از حضور مردم معترض باشد.

آیا تحولات اخیر در جهان عرب را باید نشانه‌ای از گذار به دموکراسی در کشورهای عربی دانست؟

بله، این امر گریزناپذیر است. برخی از این کشورها سال­ها تحت­ الحمایه کشورهای غربی بوده‌اند. مثلاً تونس از 1881 تا 1956 تحت ­الحمایه فرانسه بوده است. برخی هم  پس از جنگ جهانی دوم مستقل شدند. بنابراین دوران استقلالشان کوتاه بوده است. حکومت خیلی از این کشورها جمهوری است ولی روسای جمهور سی ساله داشته‌اند. یعنی عملا نوعی جمهوری استبدادی در این کشورها برقرار بوده است. وقتی که بحران اقتصادی و بیکاری در کشور تونس - که از نظر باسوادی مردم در بالاترین سطح در میان کشورهای عربی است و کمابیش جامعه­ ای سکولار به شمار می‌رود- به عدم چرخش نخبگان سیاسی اضافه شد، چالش مردم تونس با وضع موجود در این جامعه را به بار آورد. بن علی مدعی بود که برای تغییر وضع موجود در جامعه تونس کودتا کرده است اما حکومت استبدادی او 22 سال به درازا کشید و مشکلات سیاسی و اقتصادی تونس پا بر جا ماند و همین امر موجب شد مردم تونس به چالش با این وضع برخیزند.

علت اصلی انقلاب مردم تونس بیداری اسلامی است یا نارضایتی­ های اقتصادی و یا مطالبات آزادی خواهانه؟

این حرکت محصول یک بیداری کلی است. ما الان در دوره انقلاب ارتباطات و اطلاعات به سر می‌بریم. این امر زمینه­ ساز حرکتی تدریجی به سوی یک جامعه مدنی جهانی است. یعنی یک رویداد بزرگ در گوشه‌ای از جهان بازتاب خودش را دیگر نقاط عالم پیدا می‌کند. در چنین شرایطی تداوم عمر نظام ­های استبدادی، آن هم نظام ­هایی که ظاهراً جمهوری­ اند ولی عملاً به استبداد فردی بدل شده ­اند، روز به روز دشواتر می‌شود. تونس توانست از این وضعیت خارج شود و سایر کشورهای عربی نیز بالقوه آمادگی خروج از این وضع را دارند؛ یعنی مابقی کشورهای عربی نیز اگر روزنه­ ای برای ابراز مخالفت با وضعیت استبدادی حاکم بر جامعه­ شان بدست آورند، به چالش با حکومت­های استبدادی خود برخواهند خواست. در مصر نیز حسنی مبارک حکومتی درازمدت داشت و حتی پیش بینی می‌شد که پسر خود را بر جای خود بنشاند. موضع ­گیری­ های مبارک در مسائل خاورمیانه به ویژه مساله اعراب و فلسطین، بازتابی منفی در میان مردم مصر داشت. مجموعه این مشکلات، یعنی استقرار نظام استبدادی و اتخاذ سیاست خارجی مغایر با نظر اکثریت مردم مصر، چنین شرایطی را در مصر رقم زده است.

به نظر شما مطالبات مردم مصر زمینه­ ساز تاسیس یک نظام سیاسی دموکراتیک در این کشور می‌شود؟

من فکر می‌کنم این مطالبات در راستای نیل به یک نظام دموکراتیک است.

بسیاری وجود اخوان‌المسلمین را مانعی در مسیر دموکراتیک­ شدن این جنبش و نیز نظام سیاسی آینده مصر می‌دانند. نظر شما در این‌باره چیست؟

این نظر وجود دارد که نیروهایی که بر مبانی ارزشی مذهبی یا متافیزیکی تاکید می‌کنند، با دموکراسی سازگاری ندارند. اما احزاب و گروه‌ها در پرتو حوادث سیاسی در آراء و مواضع تجدیدنظر می‌کنند. گروه اخوان‌المسلمین مدت زیادی محدودیت سیاسی را تحمل کرده­ و اکنون در حال دستیابی به فضایی باز و مساعد است. حوادث و فضای سیاسی حاکم بر جهان می‌تواند مواضع اخوان‌المسلمین را هم تعدیل کند. اخوان‌المسلمین به خوبی به جایگاه و نقش مصر در جهان عرب و اهمیت روابط این کشور با اروپا، آمریکا و اسرائیل واقف است. این گروه با در نظرگرفتن مجموعه این شرایط، لااقل در این مقطع زمانی خواستار در دست­ گرفتن حکومت نیست.

برخی هم معتقدند تاکید اخوان‌المسلمین بر اسلامی ­نبودن انقلاب مصر، واجد خصلت تاکتیکی و در راستای تحقق این هدف استراتژیک است که این جنبش انقلابی کماکان پیشرفت کند و دست این گروه به عنوان یک کنشگر سیاسی مهم در مصر، بسته نشود.

در این شکی نیست. این­ها در حال خانه ­تکانی هستند. یعنی گروه اخوان‌المسلمین مشغول ارزیابی و مهیاکردن فضای سیاسی مصر برای فعالیت خودش در آینده است.

پس آنها مشغول خانه­ تکانی فکری نیستند بلکه فعلا صلاح خودشان را در تاکید بر اسلامی ­نبودن انقلاب مردم مصر می‌دانند.

من یک مثال می‌زنم. بعد از جنگ جهانی دوم، هدف اولیه احزاب کمونیست این بود که حکومت­ های سرمایه ­داری را سرنگون کنند و قدرت را در دست بگیرند. اما آنها به تدریج به این نتیجه رسیدند که این شیوه چالش­ گری افراطی راه به جایی نمی‌برد. بنابراین تصمیم گرفتند که در چارچوب اساسی موجود در کشورهای سرمایه ­داری عمل کنند؛ یعنی در انتخابات شرکت کنند تا اکثریت آراء را بدست آورند و حتی وارد حکومت­ های ائتلافی بشوند. احزاب کمونیست در ایتالیا و فرانسه چنین رویه­ ای را در پیش گرفتند. حتی دولت اول میتران از طریق ائتلاف با کمونیست­ ها به قدرت رسید.

شما فکر می‌کنید که اخوان‌المسلمین مصر نیز چنین سیری را طی می‌کند؟

به نظر من اخوان‌المسلمین بر این باورند که اگر فضا مساعد و باز شود، آنها بهتر می‌توانند توسعه یابند و حتی دولت را در دست بگیرند.

اگر دولت را در دست بگیرند، آیا خطری برای دموکراسی در مصر خواهند بود؟

ممکن است دولت آنها دولت ائتلافی باشد. یعنی ممکن است آنها صلاح خودشان را در ائتلاف با سایر احزاب، مثلاً حزب بعث، ببینند و به سمت تشکیل دولت ائتلافی حرکت کنند.

در مجموع شما اخوان‌المسلمین را گروهی واجد مطالبات دموکراتیک می‌دانید یا نه؟

آنها می‌خواهند با استفاده از ساز و کارهای دموکراتیک، جایگاه رفیعی در نظام سیاسی آینده مصر بدست آورند.

این جایگاه رفیع را برای تحقق چه هدفی می‌خواهند؟ در الجزایر هم اسلامگرایان رادیکال، انتخابات را ابزار دستیابی به قدرت می‌دانستند.

مصری­ ها، چه به لحاظ سایکولوژیک و چه به لحاظ فرهنگی، مردم جنگ­ طلبی نیستند و گرایش­ های رادیکال ندارند. آنها مردمی هستند که بیش از هر چیز خواهان آرامش و صلح ­اند. بنابراین با مردم شمال آفریقا فرق دارند. به طور کلی آرامش و سازش از مقتضیات فرهنگ مردم مصر است. با اینکه اخوان المسلمین از مصر برخاسته و در اردن و سایر کشورهای عربی نیز نفوذ دارند، ولی من فکر می‌کنم که در شرایط موجود موضع این گروه موضعی تاکتیکی است و آنها مایل هستند که در نظام سیاسی آینده مصر جایگاه مطلوبی بدست آورند.

تجدیدنظر اخوان‌المسلمین در مساله مذاکره با دولت و نشستن آنها بر سر میز مذاکره را هم ناشی از ملاحظات تاکتیکی این گروه می‌دانید؟

دقیقاً همین طور است. اخوان‌المسلمین الان منطقی ­تر فکر می‌کنند و به همین دلیل وارد مذاکره با دولت شده­ اند. در حالی که سایر گروه‌ها تمایل چندانی به مذاکره ندارند.

با در نظرگرفتن نمایندگان نیروهای اجتماعی در مصر، به نظر شما کدام گروه‌های سیاسی می‌توانند بر سر میز مذاکره با دولت مصر بنشینند؟

یکی حزب بعث است. بعث حزبی قدیمی و ریشه دار است که در استقلال مصر نقش مهمی داشت. البته حزب بعث الان کوچک شده و در مقایسه با گذشته تحلیل رفته است. نیروهای دیگر عبارتند از حزب ترقی­ خواه ملی، حزب تجمع (که متشل از گروه‌های چپ است)، ناصریست­ ها، جنبش جوانان ششم آوریل و جنبش ملی برای تغییر را می‌توان نام برد.

حزب ترقی­­خواه ملی یک حزب سکولار راستگرا است؟

بله.

البرادعی هم یک سکولار لیبرال است؟

بله، کسانی که در سازمان­ های بین المللی کار می‌کنند، غالباً این گونه ­اند. اگر دولت مصر با مخالفان خود به توافقی دست نیابد، جهان غرب ترجیح می‌دهد که البرادعی رئیس­جمهمور آینده مصر باشد.

گرایش سیاسی جنبش جوانان مصر چیست؟

این جنبش قبلاً برای کسب آزادی خیزشی کرد و سرکوب شد.

چپگرا هستند یا راستگرا؟

این­ جنبش هنوز تشکل و سازماندهی چندانی پیدا نکرده است و برنامه سیاسی - اجتماعی مشخصی هم ندارد ولی در مجموع خواهان آزادی و دموکراسی است.

جهت ­گیری کلی­اش لیبرال دموکراتیک است؟

بله.

به نظر شما مذاکرات دولت و گروه‌های مخالف در مصر در چه صورت می‌تواند موفقیت­ آمیز باشد؟

در صورتی که مبارک هر چه زودتر از قدرت کناره­ گیری کند. اگر دولت مصر اصرار داشته باشد انتخابات در ماه سپتامبر برگزار شود، شانس موفقیت مذاکرات کاهش می‌یابد. به نفع مصر است که مبارک هر چه زوتر کنار برود و نمایندگان احزاب حضور جدی و موثر در اداره امور داشته باشند.

الان حضور نیروهای اجتماعی معترض در خیابان­ های مصر، موازنه قوایی را بین اپوزیسیون و دولت ایجاد کرده­ است. اگر مذاکرات به درازا بکشد و مردم به خانه ­هایشان برگردند، در صورت شکست احتمالی مذاکرات، ممکن است فضا از دست اپوزیسیون و مردم معترض خارج شود و رژیم دوباره بر اوضاع مسلط شود؟

اگر دولت مصر بتواند مذاکرات را طولانی کند، با توجه به اینکه مردم هم باید به دنبال کسب و کارشان بروند، بدون تردید دیگر بازگشت به شرایط کنونی، یعنی حضور دوباره مردم در خیابان ­ها، بسیار دشوار می‌شود. شاید هم دولت بتواند بین گروه‌های مخالف حاضر در مذاکرات اختلاف بیندازد. ممکن است دولت مصر با اخوان‌المسلمین سازگاری بیشتری نشان دهد و سایر گروه‌ها را نادیده بگیرد. اگر دولت چنین تاکتیکی را اتخاذ کند، مذاکرات نافرجام می‌ماند. اما اگر گروه‌های مخالف وحدت نظر خودشان را حفظ کنند، می‌توانند به نتیجه برسند.

شما فکر می‌کنید گروه‌های مخالف در این دام احتمالی دولت مصر گرفتار می‌شوند؟

منطق اقتضا می‌کند که مذاکرات کوتاه باشد. اما الان نشانه‌ای برای پاسخ دادن به این سئوال شما وجود ندارد. یعنی شواهد و قرائن کافی در دست نیست تا بتوان گفت که گروه‌های مخالف در این دام گرفتار می­ شوند یا نه.

به نظر شما اگر آمریکا و اتحادیه اروپا در نهایت مجبور شوند بین دو گزینه "تفوق اخوان‌المسلمین در فضای سیاسی مصر" و "بقای حسنی مبارک" یکی را انتخاب کنند، کدام گزینه را انتخاب می‌کنند؟  

اگر بخواهند مبارک را حفظ کنند، متحمل ضربه بزرگی می‌شوند. بعد از موضع گیری‌هایی که اوباما و اتحادیه اروپا علیه مبارک کردند، تلاش برای حفظ مبارک به قیمت سرکوب مخالفین اشتباه بزرگی است. مثلا نخست­وزیر بریتانیا مبارک را " مهره سوخته " نامید. الان به نظر می‌رسد که حکومت مصر بیشتر مایل به جلب و تامین نظر اخوان‌المسلمین و به حاشیه راندن گروه‌های دیگر است.

چرا؟

زیرا می­ داند اخوان المسلمین گروه سازمان یافته ­ای است و پایگاه اجتماعی قابل توجهی دارد. 

چرا رژیم بن علی به سرعت فروپاشید ولی رژیم مبارک با اینکه با اعتراضات گسترده­ تری مواجه شد، هنوز هم دوام آورده است؟

به طور کلی تونس از نظر تاریخی، ژئوپولیتیک و ژئواکونومی با مصر فرق دارد. منهای الجزایر و لیبی، کشورهای شمال آفریقا به طور کلی کشورهایی­ اند که در مسائل خاورمیانه از ابتدا خط مشی متفاوتی از دیگر کشورهای عربی در پیش گرفتند. مثلاً تونس به صورت دوفاکتو تعاملاتی با اسرائیل داشت. بنابراین تونس سرنوشت سیاسی خودش را به تحولات "هلال حاصل­خیز" خاورمیانه گره نزد. البته مصر هم جزو هلال حاصل­خیز نیست ولی کانونی مهم در جهان عرب است. علاوه بر این، عمر سیاسی کشور تونس از 1956 شروع شده است. تونس در کل دوران استقلال خود بیش از دو رئیس جمهور نداشته است. اما مصر عمر بسیار درازتری نسبت به تونس داشته است. هر چند که در این دو کشور حوادثی به موازات هم به وقوع پیوست و وقایع سیاسی یکی بر دیگری اثر گذاشت ولی به طور کلی اوضاع و احوال تونس بسیار متفاوت از مصر است. مثلاً هر حکومتی که در تونس بر سر کار بیاید، این امر تاثیری در اوضاع خاورمیانه ندارد ولی تغییر نظام سیاسی در مصر اثر گریزناپذیری بر مسائل خاورمیانه و جهان عرب دارد.

به نظر شما در مصر نهایتاً رژیم مبارک سرنگون می‌شود یا اینکه فقط خودش کنار می‌رود؟

فرقی نمی کند. منافع مصر و قدرت­ های ذی­ نفع در مصر اقتضا می کند که مبارک کنار برود. حالا اگر خودش کنار برود، مصر را از بسیاری از مشکلات نجات می‌دهد. اما اگر مبارک بخواهد ایستادگی کند و تا ماه سپتامبر در قدرت باقی بماند، جامعه مصر را با مشکلات زیادی مواجه می‌کند. 

این سئوال را این طور هم می‌توان پرسید که آیا در آینده، ساختار سکولار قدرت در مصر تغییر می‌کند؟

ممکن است تعدیلاتی حادث شود. یعنی در آینده پاره­ای تعدیلات در سیاست خارجی مصر گریزناپذیری خواهد بود. بنابراین مواضعی که حسنی مبارک در مسائل خاورمیانه اتخاذ می‌کرد، اگر نگوییم تغییر اساسی می‌کند، بدون تردید تعدیل خواهد شد.


نظر شما :