سردرگمىهاى حريرى کار دست لبنان مىدهد
ديپلماسى ايرانى: لبنان از ديگر کشورهاى منطقه خاورميانه است که در سايه تحولات مصر و تونس به نوعى ديگر با بحرانهاى داخلى خود دست و پنجه نرم مىکند. پس از سقوط کابينه حريرى و کشمکشهايى که پس از آن شاهدش بوديم، انتخاب نجيب ميقاتى يکى از رهبران بارز جريان 14 مارس از سوى جريان 8 مارس براى نخستوزيرى تحولى شگرف در تحولات سياسى لبنان محسوب مىشود. در حالى که قبل از انتخاب ميقاتى همه سخن از انتخاب عمر کرامى به عنوان نخستوزير جديد لبنان مىزدند، انتخاب ميقاتى حتى جريان 14 مارس را نيز شوکه کرد. در همين رابطه ديپلماسى ايرانى گفتوگوى اختصاصىاى با عمر کرامى، انجام داده که در زير مىخوانيد:
نظر شما درباره تحولات اخير لبنان چيست؟
حقيقت اين است که فضا ملتهب است. آقاى ميقاتى و آقاى ميشل سليمان، رئيس جمهورى کشور تلاش بسيارى مىکنند که راه حلى براى بحرانهاى جارى در کشور پيدا کنند اما متاسفانه دوستان ما در جريان 14 مارس فکرى براى حل بحران نمىکنند. متاسفانه شاهديم که عدهاى بيش از اين که دنبال آرامش باشند به دنبال بحرانند. ما هر راه حلى که مىگذاريم آنها خلافش را مطرح مىکنند و شرايط خاص خودشان را بيان مىکنند. شرايطى که مشخص است فقط براى ايجاد بحران مطرح مىشود. هيچ مشخص نيست که آنها واقعا چه برنامهاى دارند. تحرکات سياسىشان همگى نشان از تلاش براى تداوم بحران و ايجاد بىثباتى در کشور است. البته کاملا هم روشن است که در سياستهاى خود نوعى سر در گمى دارند.
فکر مىکنيد که بحران سياسى دقيقا از کجا آغاز شد؟
بحران وجود داشت. دقيقا از زمانى که سعد حريرى نزد سيد حسن نصرالله آمد و گفت که تعدادى از افراد وابسته به حزب الله متهم به دست داشتن در ترور پدرش هستند، بحران شروع شد. او متهم مىکرد، به سيد حسن هم ديکته مىکرد که اتهام را بپذيرد و بعدا لازم شد موضع خلافش را مىگيرد. ولى دقيقا همه انتظار داشتند با تلاشهاى سوريه و عربستان سعودى مشکلات فروکش کند ولى عملا ديديم که با سفر حريرى به واشنگتن تمامى اين تلاشها بر باد رفت. در لبنان دوستان خود آقاى حريرى به او گفتند که به امريکا نرو آنها مجبورت مىکنند که تصميمت را عوض کنى ولى او رفت. حتى وليد جنبلاط در ديدارى که با من پس از سقوط دولت حريرى داشت به من گفت که چقدر حريرى را نصحيت کردم که به امريکا نرو ولى گوش نکرد. حريرى مجبور شد دستورات امريکايىها را اجابت کند و لبنان را بيش از پيش در بحران فرو ببرد. اگر چه همه مىدانيم خودش تمايلى به اين روند ندارد ولى امريکايىها او را مجبور کردهاند که وارد اين روند شود. پس از آن هم که ديديد وضعيت چگونه ادامه پيدا کرد.
جريان حريرى و 14 مارس با آقاى ميقاتى هم به مشکل بر خوردهاند. چرا؟ ميقاتى که مورد حمايت آنها بود؟
بله دقيقا. آنها ميقاتى را متهم به خيانت مىکنند در حالى که ميقاتى تا 48 ساعت قبل از انتخابش به سمت نخستوزيرى مورد حمايت جريان 14 مارس بود. ميقاتى کم براى آنها نگذاشت. ميقاتى همه جا صحبت از آنها مىکرد. ولى ناگهان مىبينيم همين فرد خودى آنها متهم به خيانت مىشود. چرا؟ براى اين که فکر مىکردند ميقاتى هم بايد مثل آنها فکر کند. متاسفانه جريان 14 مارس همه چيز را شخصى مىبيند. خيال مىکند که لبنان يعنى 14 مارس. براى همين هم اگر چيزى باب ميلشان نباشد بحران ايجاد مىکنند. برعکس نجيب ميقاتي. ميقاتى با من ديدار داشت. قبل از اين که مشورتهايش را با گروههاى سياسى آغاز کند نزد من آمد و با من صحبت کرد. ميقاتى همچنان انديشههايش نزديک به حريرى و جريان 14 مارس است. البته بر سر مقاومت استثنائاتى قائل است که بسيار جاى تقدير دارد. آنچه براى او اهميت دارد، ثبات و استقرار کشور است. لبنان بيش از هر چيز نياز به ثبات و استقرار دارد. اين موضوع را ميقاتى خوب مىداند. بارها به من گفت که حريرى در قلب من جا دارد. ولى براى من مهم ثبات و امنيت کشور است. جريان 14 مارس اين حقيقت را باور ندارد. نتيجه اين مىشود که مىبينيم ميقاتى را خائن مىدانند و عملا شرايطى براى او مىگذارند که راههاى همکارى را مىبندد.
شرايط آنها دقيقا چيست؟
آنها مىخواهند ميقاتى را بين دو راهى قرار دهند. به اين معنا که يا کلا 14 مارس را انتخاب کند يا کلا 8 مارس. آنها راه وسط را قبول ندارند. ميقاتى اصرار دارد خود را نامزدى فرا جناحى معرفى کند. ولى آنها نمىپذيرند.
چرا نمىپذيرند؟
براى اين که در اين فضا فقط به فکر تضعيف مقاومتند. آنها مىخواهند با حزب الله و مقاومت به طور کل تصفيه حساب کنند. آنها در حالى در چنين فضايى حرف از سلاح حزب الله و لزوم بر توقف مسلح شدن حزب الله مىزنند که مذاکرات 2006 را فراموش کردهاند. در آنجا ما به کلى از توافقات دست يافتيم که منوط به ادامه مذاکرات بود. ولى مشکلاتى که بعدا پيش آمد از جمله حمله دشمن صهيونيستى به لبنان اين مذاکرات را متوقف کرد. آنها همچنين شرط دادگاه ترور بينالمللى رفيق حريرى را مطرح کردهاند. آنها از ميقاتى مىخواهند که دادگاه را بر اساس اصول ايالات متحده به رسميت بشناسد. ميقاتى هم نمىپذيرد.
آيا حزب الله با دادگاه بينالمللى ترور رفيق حريرى مخالف است؟
خير به هيچ وجه. ما با روند دادگاه مخالفيم. آقايان نشستهاند و حرفهاى يک جريان خاص را شنيدهاند و آن طور که خودشان دوست دارند، مىخواهند حکم صادر کنند. حرف ما اين است که آيا ما لبنانى هستيم يا نه. آيا جزئى از حرکت و جنبش سياسى لبنان محسوب مىشويم يا خير. اگر مىشويم حرف ما را هم بشنويد. بحث شاهدان الزور را مطرح کردند، عدهاى را به زندان انداختند بعد ديدند دروغ است آزادشان کردند بدون اين که از آنها عذرخواهى کنند يا دلجويى کنند يا حداقل اشتباهشان را بپذيرند. به جمال السيد چقدر توهين کردند ولى از او کوچکترين دلجويىاى نکردند. يا مثلا سيد حسن نصرالله به دادگاه اسناد ارائه داد و گفت من ثابت مىکنم که در ترور رفيق حريرى اسرائيل دست داشته است. چند تا سند هم ارائه داد ولى هيچ کس به او توجه نکرد. ما مىگوييم چرا دادگاه يک جانبه نگاه مىکند. چرا فقط حرف يک نفر ملاک قرار مىگيرد و حکم صادر مىشود. به اعتقاد ما بدين ترتيب حقيقت کشف نخواهد شد. فقط عدالت سلاخى مىشود.
چه شد نجيب ميقاتى انتخاب شد ولى شما انتخاب نشديد؟ در حالى که جريان 8 مارس شما را نامزد خود مىدانست؟
کل ماجرا از اين قرار است که همه بر من نظر مثبت داشتند به جز برخى از اعضاى جريان 14 مارس. جريانى که اکثريت پارلمان را در اختيار دارد. بر اساس بررسى که انجام شد به اين نتيجه رسيديم که من نامزد نشوم بهتر است و به سراغ کسى برويم که بيشتر مورد قبول باشد. با من آقاى نبيه برى، رئيس پارلمان تماس گرفت و گفت در چنين شرايطى اگر کسى که نزد جريان 14 مارس هم جايگاهى دارد انتخاب شود، بهتر است. همان موقع بود که ميقاتى را مطرح کرد...
دقيقا کى بود؟
تقريبا 10 روز قبل از اين که ميقاتى رسما نامزد جريان 8 مارس شود. من هم با ميقاتى تماس گرفتم و نظر او را جويا شدم. بعد از آن جلسهاى با هم گذاشتيم و درباره نامزدىاش با يکديگر مشورت کرديم. البته اين را بگويم که در ابتدا ميقاتى نامزدىاش را رد مىکرد و مىگفت تا زمانى که سعد حريرى مطرح است نامزد نمىشود. در اين ميان وليد جنبلاط نقش مهمى ايفا کرد. جنبلاط توانست ميقاتى را راضى کند که نامزد شود. جنبلاط با برى و جريان 8 مارس کاملا هماهنگ بود. پس از آن ميقاتى نامزد شد.
بسيارى شما را به دليل نزديکى به سوريه مورد انتقاد قرار مىدهند؟
اگر منظور جريان 14 مارس است قبل از هر چيز بايد از آنها پرسيد که چرا رئيسشان نزد بشار اسد رفت و با او عکس يادگارى گرفت. من با سوريه رابطه بسيار خوبى دارم. اين رابطه هم بر اساس تعريف با مقاومت است. سوريه نقشى اساسى در ثبات لبنان داشته و دارد. در ميان کشورهاى عربى اين تنها سوريه است که از مقاومت حمايت قاطع مىکند و در مواقع حساس به ما کمک کرده. به نظر من حفظ رابطه سياسى با سوريه براى لبنانىها حياتى است.
آينده را چگونه مىبينيد؟ آيا گمان مىکنيد تحولات مصر بر لبنان اثر سوء بگذارد؟
تا کنون برداشتهاى مختلفى را از تحولات مصر شاهديم. مصر کشور بزرگى است و آن را مادر فکر و انديشه جهان عرب مىدانند. مصر حتى بر انديشههاى جهان اسلام تاثيرات شگرفى گذاشته است. بىشک هر تحولى در آن بر آينده نه تنها لبنان بلکه کل منطقه خاورميانه و به خصوص دنياى عرب تاثير مىگذارد. بىشک بر ما نيز اثر خواهد گذاشت. اين ما هستيم که بايد مواظب خودمان باشيم مبادا که ثبات و استقرار کشورمان از بين برود. لبنانىها بايد به هوش باشند که دشمن به خصوص رژيم صهيونيستى در کمين است و مىخواهد ثبات امنيت ما را نابود کند. بايد بسيار سنجيده عمل کنيم تا ثبات کشور از بين نرود. چه بخواهيم چه نخواهيم اکنون روى خط آتش حرکت مىکنيم. يک لحظه غفلت مىتواند کل لبنان را به آتش بکشد.
نظر شما :