اسرائیل نگران مذاکرات است نه دوستدار مبارک
دیپلماسی ایرانی: محمد فرازمند، سفیر سابق ایران در بحرین و کارشناس مسائل عربی در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به بررسی وضعیت جنبش اعتراضی مردم مصر پرداخته است:
جانشینی مبارک و تغییر مواضع امریکا
تحولات در جهان عرب با سرعت بسیار زیادی در حال وقوع است. هر روز که میگذرد شاهد مواضع جدیدی در بین بازیگران مختلف منطقهای، فرامنطقهای، احزاب معارض و مردم مصر هستیم. تا جایی که میتوان ادعا کرد که وضعیت و آینده این کشور به خبر اول رسانهها و محافل سیاسی دنیا طی دو هفته گذشته تبدیل شده است. توجه جامعه جهانی و کشورهای منطقهای به مصر به دلیل جایگاهی است که این کشور در خاورمیانه و در استراتژیهای بینالمللی ادرد.
مصر طی سه دهه گذشته به ویژه پس از امضای قرارداد کمپدیوید در سال 1979 تاکنون به عنوان ستون فقرات کشورهاى معروف به محور اعتدال مطرح بوده و رهبرى مذاکرت صلح صلح اعراب و اسراییل را در دست داشته است.
احتمال جایگزینی یک رژیم دموکراتیک به جای رژیم مبارک، طرفهای بینالمللی را به وحشت انداخته و اسراییلیها را نسبت به آينده مذاکرات صلح نگران کرده است. اسراييل طی سه دهه گذشته به کمک مصر مذاکرت را به پیش برده و سنگر به سنگر مواضع عربی را فتح کرده است. وضعیتی را که امروز در خاورميانه عربى شاهد هستيم تا حدود زيادى متکى به رژيم مبارک است.
این وضعيت را به طور خلاصه میتوان اینگونه تعریف کرد: کشورهای عربی طی سه دهه گذشته اقدام به عادیسازی روابط با اسرائیل کردند. در حال حاضر هیچکدام از کشورهای عربی به جز کشور سوریه مخالف مذاکرات صلح نیستند. فسلطینیها نیز به دو دسته تقسیم شدهاند، یک دسته در غزه به رهبری حماس در محاصره قرار گرفته اند و دسته دیگر در کرانه باختری به رهبری محمودعباس و سازمان آزادیبخش فلسطین با اسراييلىها بر سر منافع حداقلى مذاکره مىکنند. در مجموع نسبت به سنوات گذشته بايد گفت وضعیت فلسطینیها عقبگرد داشته است.
تمامی این تحولات در سایه نقشی بوده که مصر در منطقه ایفا کرده است. درحال حاضر نگرانیها نسبت به تحولات مصر باعث شده که جامعه بینالمللی تحولات مصر را زیر ذرهبین بگذارد. از سوى ديگر حتى خانم کلينتون هم اعتراف دارد که پس از تحولات مصر ساير کشورهاى عربى نيز اگر اصلاحات را فورأ شروع نکنند، در امان نخواهند بود.
اگر ما به مواضع امریکا طى دو هفته گذشته نگاه کنیم به طور مشخص میتوان استنباط کرد که تحولات مصر برای امریکاییها غیرمترقبه بوده است. در اولین برخوردی که خانم کلینتون با اجتماع میلیونی مردم در 25 ژانویه داشت، حاکمیت مصر را با ثبات خواند، به فاصله چند روز که جنبش مردم مصر گسترش پیدا کرد، امریکاییها مواضع خود را تعدیل کرده و خواستار عدم به کارگيرى خشونت عليه مردم شدند و نهايتأ اوباما خواستار انتقال سریع و مسالمتآمیز قدرت در مصر شد، تا جاییکه گفته میشود امریکاییها خواستار خروج مبارک هستند و او در مقابل این خواسته مقاومت میکند.
در مورد آینده مصر و جریان جایگزینی، هنوز تصویر واضح و روشنی وجود ندارد که چه سیستمی قرار است روی کار بیاید اما قدر مسلم این است که هر گونه تغییری در حاکمیت مصر تاثیرات ژئوپولیتیک بسیار عمیقی خواهد داشت.
لذا هم احزاب معارض و هم مردم و هم کشورهایی که سعی دارند بحران را کنترل کنند همانند اتحادیه اروپا و امریکاییها، تلاش دارند که با کمترین خسارت این جابجایی صورت بگیرد. احزاب معارض و مردم مصر متوجه نقش بسیار مهم این کشور در منطقه خاورمیانه هستند به همین دلیل از دادن هر گونه شعار افراطی در مرحله کنونی خودداری کرده و درباره آینده روابط مصر و اسراییل بسیار محتاطانه موضعگيرى مىکنند. از طرف دیگر امریکاییها تلاش دارند از آنچه که در ساختار نظامی و امنیتی مصر قابل حفظ کردن است، به عنوان تضمین آینده روابط مصر و اسراییل و همچنین مذاکرات صلح اعراب و اسراییل محافظت کنند.
به طور مشخص امریکاییها آخرین سنگر را ارتش مصر میدانند، به ویژه در مقابله با مردم مصر بر این باورند که به هیچوجه ارتش مداخله نکند و در دفاع از حاکمیت با مردم مصر روبهرو نشود چرا که در صورت تغییر حاکمیت در مصر تنها نیرویی که میتواند مواضع حاکمیت مصر را تعدیل کند، ارتش مصر است.
طی سنوات گذشته ارتش با توجه به کمکهایی که از امریکاییها دریافت میکرده، کاملا ساختار امریکایی پیدا کرده و در ورای فرماندهی داخلى، افسران و جریانات داخل ارتش مستقیما با امریکاییها در ارتباط هستند. با توجه به این دلایل نقش ارتش در انتقال قدرت و در آینده مصر بسیار حساس خواهد بود.
پس از تظاهرات 25 ژانویه اکثر تحلیلگران و ناظران مسائل خاورمیانه کار مبارک را تمام شده مىدانند و معتقدند که اکنون در فضای مصر پس از مبارک به سر میبریم. اما مبارک علیرغم تمام فشارهایی که از داخل و خارج به او وارد شده، مقاومت کرده است و در مراحل مختلف امتیازات خاصی را به مردم و معارضین مصری داده تا بر سر قدرت باقی بماند؛ به طور مثال در دو سخنرانی که پس از 25 ژانویه کرده، پذیرفته است که دیگر نه خودش و نه فرزندش وارد رقابتهای انتخاباتی نشوند. همچنین قول داده است اصول 76 و 77 قانون اساسی مصر را ملغى کند، به موجب اين اصول عملا تنها کاندیدای حزب حاکم شانس پيروزى در انتخابات را داشته و براى دورههاى نامحدود مىتوانست زمام امور را در دست داشته باشد. به علاوه او پذیرفته است که قضات مصری و قوه قضاییه بر انتخابات نظارت کنند و در مورد انتخابات پارلمانی که در سال گذشته با تقلب بسیار گستردهای اتفاق افتاد قضات مصر به شکایاتی مربوط به آن انتخابات رسیدگی کند.
همچنین دولت را تغيير داد و برای نخستین بار پس از سی سال پست خالی معاون رییس جمهوری را به عمر سلیمان واگذار کرد.
اما این عقب نشينىها هیچکدام تامين کننده کف مطالبات معترضین که خواستار رفتن حسنی مبارک هستند، نیست. کماکان مردم مصر اصرار دارند که مبارک باید برود.
هرچه که میگذرد و مقاومت مبارک برای رها کردن پست ریاست جمهوری بیشتر میشود، سازماندهی و هماهنگی احزاب معارض نيز بیشتر میشود. به طوری که در حال حاضر میتوان گفت، احزاب معارض مصری از جمله اخوانالمسلین، حزب الوفد و جریان تغییر به رهبری البرادعی و جریان الکفایه و حزب الغد (فردا) به رهبری ایمن نور بر یک نقطه اتفاق نظر دارند که مبارک بايد برود و جايگزين او نه از درون نظام فعلى، بلکه کسى باشد که بتواند براى يک دوره انتقالى مصر را به سوى دمکراسى واقعى و انتخابات آزاد هدايت کند.
نقش اسلامگرایان در جنبش مصر
در برجسته کردن نقش اسلامگرایان در جنبش مصر باید بسیار با احتیاط برخورد کنیم. خود اسلامگرایان مصری که اخوانالمسلمین محور اصلی آنهاست بسیار با احتیاط در این مورد عمل میکنند و دائما در مصاحبههای خود تاکید دارند که این انقلاب، انقلاب مردم مصر، اعم از مسيحى و مسلمان و انقلاب جوانان است و خواسته آنها آزادى، دمکراسى و عدالت است. اخوان به خوبی میدانند که هرگونه برجستهکردن نقش آنها ممکن است به مقاومت جامعه جهانی در مقابل پيروزى مردم منجر شود.
آقای مبارک از همین موضوع استفاده کرد و در مصاحبه با شبکه ABCبه طور صریح گفت، اگر حاکمیت فعلی مصر تغییر کند، جانشین او اخوانالمسلمین خواهد بود. اسراييلىها نیز بر همین نکته تاکید دارند که رفتن مبارک به منزله به قدرت رسیدن اسلامگرایان در مصر خواهد بود. به عبارت دیگر مبارک و کسانی که میخواهند او بر سر کار بماند از جریان اسلامهراسی که منطقه و جو بینالمللی را فراگرفته، استفاده و یا سوءاستفاده میکنند برای اینکه این تغییر را به تاخیر بیندازند.
اخوانالمسلمین، البرادعی را برای دوره انتقالی حمایت کرده در حالیکه او به هیچ وجه به عنوان یک چهره اسلامگرا شناخته نمى شود. در جريان تظاهرات مردم مصر نيز شعارى که حاکى از طرفدارى از ايجاد يک نظام مذهبى باشد به گوش نمىرسد.
تاثیر تحولات مصر بر جهان عرب
باید توجه داشت هر گونه تغییری که در حاکمیت مصر رخ دهد، دیگر خاورمیانه پیش از این تحولات با خاورمیانه پس از این تحولات یکسان نخواهد بود و مختصات استراتژیک جدیدی خواهد داشت. از هم اکنون میتوانیم برخی از قرائن را که حاکی از تاثیر انقلاب مصر بر دیگر کشورهای عربی است، مشاهده کنيم.
به عنوان مثال در یمن پس از اعتراضهای مردمی که در این کشور صورت گرفت آقای عبدالله صالح پیشدستی کرد و قبل ازاینکه اعتراضها به اوج خود برسد، اعلام کرد که در انتخابات دوره بعد شرکت نخواهد کرد و بحث وراثتی شدن حاکمیت را نیز نفی کرد.
در اردن شاهد هستیم که دولت تغییر کرد و مردم نخستوزیر را نيز جدید که پادشاه معرفی کرده نپذيرفته اند و در روز جمعه گذشته تظاهراتی علیه نخستوزیر جدید صورت گرفت. در الجزاير، سوريه و حتى کشورهاى نسبتأ با ثبات خليج فارس شاهديم که جنگ سايبرى بين مخالفان و مدافعان نظامهاى فعلى در شبکههاى اجتماعى آغاز شده است.
حتی اگر تحولات در نقطه کنونی متوقف شود بازهم میتوان پیشبینی کرد که ما وضعیت جدیدی را در منطقه شاهد خواهیم بود. فراموش نکنیم که تا دو هفته قبل مبارک یا فرزند وی و يا حداکثر عمر سليمان به عنوان قویترین کاندیدای ریاست جمهوری در انتخابات بعدى در سبتامبر 2011 مطرح بودند، در حالیکه امروز حداقل این نکته روشن شده است که مبارک و فرزند او دیگر در مصر جایی نخواهد داشت، و خود او نيز اصرار دارد که فقط تا سپتامبر در قدرت باشد. اما مردم هم اصرار دارند که او هم اکنون از قدرت کنارهگیری کند. این درخواست مردم مصر هم مورد حمایت وسيع جامعه جهانی قرار گرفته است.
نظر شما :