سوغاتىهاى پادشاه پس از بازگشت از اروپا
سفر ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودى به پايان خود نزديک مىشود. وى که اکنون در آخرين مرحله سفر خود در ترکيه به سر مىبرد، به نظر مىرسد نتايج بسيار خوبى را از سفر تقريبا ده روزه خود به اروپا برده باشد. ترکيه آخرين مکانى است که پادشاه عربستان اميدوار است بتواند، نهايت استفاده را از آن برده و با دست پر به کشورش بازگردد.
همانطور که پيشبينى مىشد، پرونده هستهاى ايران، انتخابات رياستجمهورى لبنان، مسئله صلح اعراب و اسرائيل و چگونگى دستيابى به انرژى صلحآميز هستهاى محور مذاکرات پادشاه عربستان در اين تور سياسى بود. سفرى که در نهايت پادشاه را به سر منزل مقصود يعنى مطرح کردن نام خود و کشورش در عرصه سياست بينالمللى آن هم در سطح عالى رساند.
اما دستاوردهاى اين سفر طولانى که در طول اين مدت در صدر اخبار رسانههاى جهان بود، چيست؟
پرونده هستهاى ايران
عربستانىها نيز مانند ديگر کشورهاى عربى از افزايش تهديدها عليه ايران بيمناکند. آنها از اين که غرب و در راس آنها ايالات متحده آمريکا دائما تهديدهاى خود را عليه ايران افزايش مىدهند و حتى به مرحله تهديد نظامى رسيدهاند، بسيار هراسان هستند. انتقال اين نگرانى بخش عمده مذاکرات پادشاه عربستان با سران کشورهاى اروپايى بويژه بريتانيا بوده است. پادشاه در بريتانيا توانست از مقامهاى عالىرتبه بريتانيا تضمين بگيرد که حملهاى عليه ايران صورت نگيرد. از جمله «گوردون بروان» نخست وزير انگليس که بر يافتن راه حل ديپلماتيک براى پايان دادن به بحران هستهاى ايران تاکيد کرد.
اما انگليسىها تاکيد کردند، از تشديد تحريمها در راستاى تضعيف دولت ايران و افزايش فشارها عليه آن براى جلوگيرى از دستيابى ايران به انرژى هستهاى به هيچ وجه دريغ نخواهند کرد. البته بايد در اين جا يادآور شد، اين اظهارات مقامهاى بريتانيايى تا زمانى قابل قبول است که انگليسىها احساس کنند، هنوز زمان جنگ با ايران برايشان زود باشد. زيرا تجربه عراق ثابت کرده که گزينه نظامى براى آنها همانند ديگر کشورهاى قدرتمند جهان هنوز مطرح است و از اذهانشان پاک نشده است.
اما در اين ميان عربستان ضمن مطرح کردن دغدغههاى خود درباره پرونده هستهاى ايران و بحث و گفت و گو درباره آن موقعيت تازهاى نيز براى خود دست و پا کرد. بدين ترتيب که با مطرح شدن طرح عربستان براى حل بحران هستهاى ايران، آنها نيز رسما وارد کارزار سياست هستهاى و سياسى ايران شدند. همواره عربستانىها از اين که هيچ نقشى در اين مسئله نداشتند، دلآزرده بوده و به دنبال بهانهاى براى وارد شدن به مسئله هستهاى ايران بودند. اين طرح به آنها فرصت داد که آنها نيز خود را وارد کارزار کنند تا شايد اين بار به عنوان کدخدا و ريش سفيد اعراب دخالت کرده و جهان عرب را از گزندهاى آن دور سازند.
گرچه طرح عربستان سعودى براى تامين سوخت لازم براى انرژى هستهاى کشورهاى خاورميانه در منطقهاى خارج از منطقه از سوى ايران رد شد اما فرصتى ايجاد کرد که همانند دخالت در امور فلسطين و لبنان به نقشآفرينى در مسئله هستهاى ايران نيز بپردازند. تقاضاى مجدد پادشاه عربستان در ساعاتى پايانى حضورش در ايتاليا براى پذيرش طرح پيشنهادىاش از سوى ايران دليل روشنى بر اين ادعا است.
علاوه بر آن عربستانىها که به نظر مىرسد اکنون به سمتى مىروند که نماينده اعراب در مذاکرات هستهاى با ايران شوند، بدين ترتيب امتيازهاى تازهاى را براى خود به دست مىآورند. نخست جايگاه خود را در نظام ديپلماسى جهانى تحکيم مىکنند. دوم جايگاه سياسى خود در داخل عربستان را تقويت خواهند کرد و سوم جايگاه خود را به عنوان رهبر دينى و سياسى کشورهاى عربى مستحکم مىسازند. به معناى ديگر جاى مصر رقيب ديرينه خود را گرفته و خود رهبر اعراب مىشوند. موضوعى که به يک نگرانى ملى براى مصرىها تبديل شده است.
در اين ميان عربستان امتياز ديگرى نيز به دست آورد و آن اين که به بهانه هستهاى شدن ايران و لزوم تقويت جايگاهش در خاورميانه تا حدودى توانسته مقامهاى اروپايى را مجاب کند که از هستهاى شدنش حمايت کنند.
از اين به بعد عربستانىها با خيال آسودهترى به سراغ ساخت رآکتورهاى هستهاى مىروند. گرچه اعلام مخالفت اسرائيل با اين نيت عربستانىها سد تازهاى را در برابر آنها براى رسيدن به اين هدف ايجاد کرده است. مىتوان گفت، اين سد به اندازه اى جدى است که عربستانىها اگر بخواهند به انرژى هستهاى دست يابند، بايد امتيازهاى بزرگى را به اسرائيلىها بدهند يا حداقل اين که از در سازش با آنها درآيند.
مسئله هستهاى با مقامهاى عالىرتبه ايتاليايى نيز مطرح شده است. عربستانىها احتمال قوى در مذاکراتشان با ايتاليايىها از آنها خواستهاند که با جامعه جهانى براى اعمال تحريمهاى بيشتر عليه ايران همپيمان شوند.
خريد تسليحات و حل موضوع اختلاس امير بندر بن سلطان بر سر جريان خريد اسلحه از انگليس نيز از ديگر موضوعاتى بود که در اين مذاکرات مطرح شد.
به نظر مىرسد پرونده اختلاس امير بندر بن سلطان ديگر مختومه شده باشد. بنا به گزارشها دولتمردان بريتانيا به پادشاه عربستان قول مساعد دادهاند که فعلا اين پرونده را مختومه اعلام کرده و آن را ديگر مطرح نکنند. گرچه پادشاه عربستان بايد فراموش نکند که قدرت در بريتانيا در حال تغيير است و چنين تضمينهايى مقطعى هستند.
مسئله صلح اعراب و اسرائيل
مسئله صلح اعراب و اسرائيل و در راس آن مسئله صلح فلسطينيان با اسرائيلىها در راس مذاکرات پادشاه عربستان با مقامهاى اروپايى بوده است. موضوعى که طبيعتا با سران بريتانيا بيش از ديگر سران کشورهاى اروپايى مطرح شده است.
پادشاه عربستان در ميان کشورهاى عربى به يک شخصيت پانعربيست قوم گرا مشهور است. شخصيتى که اتحاد عربى را براى حفظ هويت عربى مىخواهد. پادشاه عربستان نيز مانند ديگر سران کشورهاى عربى نسبت به مسئله بيتالمقدس بسيار نگران است. وى در مذاکرات خود با سران بريتانيا اعلام کرد، مسئله بيتالمقدس براى ما بسيار مقدس و موضوع فلسطين يک موضوع حيثيتى است. از اين رو به هيچ وجه اجازه نمىدهيم حقى از اعراب در اين مذاکرات ضايع شود.
وى همچنين در مذاکراتش با گوردون بروان تاکيد کرد، ما اسرائيلىها را مصر در برقرارى صلح با اعراب نمىدانيم. آنها اگر واقعا خواهان صلح هستند حسن نيت نشان داده و حداقل از بخشى از سرزمينهاى اشغالى خارج شوند.
وى هنگامى که براون از وى پرسيد اسرائيلىها چرا بايد به شما که چندان تمايلى به از سرگيرى مذاکرات صلح از خود نشان نمىدهيد، حسن نيت نشان دهند، گفت:«چون اسرائيلىها سرزمينهاى عربى را اشغال کردهاند و اين وظيفه آنها است که به ما ثابت کنند، به راستى به دنبال صلح واقعى هستند. ثانيا ما پيشنهاد طرح صلح خود را دادهايم اما آنها نپذيرفتهاند، چرا؟»
اما با وجود اين گفت و گوى صريح پادشاه عربستان سعودى قول مساعد داد که کشورش در کنفرانس صلح پاييزه که قرار است در شهر آناپوليس در ايالات متحده برگزار شود، بسيار مجدانه و فعال حضور يابد. البته دليل آن بسيار واضح است که چرا عربستان به حضور فعال در اين کنفرانس تاکيد دارد. دليل آن همان طور که بارها گفته شده امتيازگيرى و ايفاى نقش به عنوان کدخداى اعراب است.
اما در اين جا دو نکته سئوال برانگيز است. نخستين سئوال اين است که آيا واقعا عربستان به دنبال صلح با اسرائيل است؟ در پاسخ به اين سئوال تاکنون مطالب بسيارى نوشته شده است. بايد گفت دولتمردان عربستانى در اين برهه زمانى بيشتر به دنبال دريافت امتياز هستند تا صلح واقعى با اسرائيل. آنها اگر بخواهند با اسرائيل به صلح برسند، ديگر مشروعيت بسيارى از انديشهها و شعارهايشان را نخواهند داشت و طبيعتا مانند بسيارى از کشورهاى عربى مشروعيتشان زير سئوال رفته و چه بسا بقايشان نيز شکبرانگيز شود.
پرسش دوم اين است که عربستان چرا با مبتکر کنفرانس صلح پاييزه به مذاکره ننشسته است؟ در پاسخ اين سئوال بايد گفت، روابط عربستان و آمريکا بر خلاف آنچه تصور مىشود و در رسانهها انعکاس مىيابد، چندان هم حسنه نيست.
اگر نگاهى به شعارهاى انتخاباتى نامزدهاى رياستجمهورى آمريکا بياندازيم و از سوى ديگر به محتواى مذاکرات بى پرده سران آمريکا با مقامهاى عربستانى نيز نظر بياندازيم، به وضوح مىبينيم که روابط عربستان و آمريکا همانند سابق از روابط دوستانهاى برخوردار نيستند. رد دعوت شام در کاخ سفيد در ماه مارس از سوى پادشاه عربستان و نامه تند و تيز وى براى رد آن ضيافت و مذاکرات صريح و بىپرده «ديکچنى» معاون رئيسجمهورى آمريکا با مقامهاى عالىرتبه عربستانى در ماه مارس که در ساعات اوليه نيمه شب انجام شد و مقامهاى عربستانى آن را توهينآميز و تحکممآبانه توصيف کردند، دليلى بر اين ادعا است.
بحران لبنان
يکى از مهمترين بخش مذاکرات پادشاه عربستان در ايتاليا موضوع بحران لبنان بود. موضوعى که به مرحله بسيار حساسى نزديک شده و به گواه شاهدان سياسى هر آن بيم آن مىرود که بحران بزرگى را در منطقه ايجاد کند.
پادشاه در ايتاليا با سران اين کشور درباره موضوع لبنان مذاکرات مفصلى انجام داد. بويژه اين که وزير امورخارجه ايتاليا نيز چندى پيش لبنان بود و از نزديک با سران احزاب و گروههاى سياسى لبنانى براى انتخاب رئيسجمهورى جديد مذاکره کرده است.
به نظر مىرسد ملک عبدالله به سران اروپا اطمينان داده باشد که مذاکره با ايران براى انتخاب رئيسجمهورى منتخب را خود بر عهده گيرد. موضوعى که به طور يقين در سفر محمود احمدىنژاد رئيسجمهورى ايران به عربستان سعودى که در اواخر ماه جارى ميلادى انجام خواهد شد، مورد بحث قرار خواهد گرفت.
با اين حال آنچه مسلم است، اين است که بحران انتخاب رئيسجمهورى لبنان رفته رفته به سمتى مىرود که تبديل به يک بحران فراگير سياسى تا مرز جنگ داخلى شود. شايد پادشاه عربستان از طرفهاى اروپايى خود خواسته است که فشارهاى خود به طرفهاى ديگر در بحران انتخابات رياستجمهورى لبنان را بيش از پيش افزايش دهند تا شايد بتوانند، گام موثرى در حل اين بحران بردارند.
قرار است جلسه مجلس لبنان براى انتخاب رئيسجمهورى روز دوشنبه 12 نوامبر انجام شود. اما در حالى که تنها دو روز به زمان برگزارى جلسه پارلمانى باقى مانده زمزمههاى تعويق اين بار اين جلسه نيز باز هم به گوش مىرسد. شايد بحران لبنان قصد ندارد به اين زودىها به پايان برسد.
نظر شما :