نشست استانبول و دو پيش فرض متناقض

۰۶ بهمن ۱۳۸۹ | ۱۶:۳۵ کد : ۱۰۱۲۳ اخبار اصلی
مذاکرات ايران با پنج به علاوه يک در استانبول در حالى شکست خورد که قبل از آن که ديدار دو طرف آغاز شود، بسيارى از ناظران شکست آن را نويد داده بودند.
نشست استانبول و دو پيش فرض متناقض

ديپلماسى ايرانى: به اعتقاد بسيارى از کارشناسان تحولات خاورميانه همگى با هم مرتبطند. به خصوص اين که در حال حاضر در منطقه قدرت‌هاى تازه‌اى شکل گرفته‌اند که مى‌توانند معادلات جارى در منطقه را بر خلاف ميل غرب به نفع خود رقم بزنند. مذاکرات هسته‌اى ايران در استانبول و شکستى که در نهايت از آن حاصل شد به اعتقاد بسيارى از کارشناسان پيام‌هاى بسيارى در بر دارد.

روزنامه الحيات چاپ لندن، در يادداشتى به قلم جورج سمعان، روزنامه‌نگار لبنانى در اين باره نوشته است: مذاکرات ايران با پنج به علاوه يک در استانبول در حالى شکست خورد که قبل از آن که ديدار دو طرف آغاز شود، بسيارى از ناظران شکست آن را نويد داده بودند. حتى دو طرف زمانى را براى از سرگيرى مذاکرات تعيين نکرده‌اند، به گونه‌اى که کاترين آشتون، وزير امور خارجه اتحاديه اروپا اعلام کرد، هيچ زمانى براى ادامه مذاکرات تعيين نشده است. يعنى ممکن است همانند اجلاس وين که مذاکرات بعدى آن يک سال و نيم بعد در ژنو و پس از آن در استانبول انجام شد، اين بار نيز يک سال شايد هم بيشتر طول بکشد تا دو طرف به ميز مذاکره بازگردند.

وى در ادامه مى‌نويسد: ايران قبل از آغاز مذاکرات استانبول از سفراى خارجى مورد اعتماد خود خواسته بود که به تهران بيايند و از نزديک از مراکز هسته‌اى ايران ديدن کنند، هدف ايران اين بود که با اين کار بر صلح‌آميز بودن برنامه‌هاى هسته‌اى‌اش صحه بگذارد. اما کشورهاى عضو شوراى امنيت به اين حرکت صلح‌طلبانه ايران اعتنايى نکردند و گفتند که وظيفه بازرسى از تاسيسات هسته‌اى ايران بر عهده آژانس است. در حقيقت تهران بر گفته‌هاى هيلارى کلينتون، وزير امور خارجه ايالات متحده امريکا که گفته بود اگر ايران بتواند اعتماد جامعه جهانى را بر سر صلح‌آميز بودن برنامه‌هاى هسته‌اى‌اش به دست آورد مى‌تواند به غنى‌سازى در خاک خود ادامه دهد، حساب کرده بود. ايران با اين پيش‌فرض وارد استانبول شده بود ولى با تعجب ديد خواست اساسى طرف‌هاى مذاکره‌کننده همچنان توقف غنى‌سازى است.

جورج سمعان سپس مى‌نويسد: مواضع احمدى‌نژاد، رئيس جمهورى ايران کاملا طبيعى بود. مواضع وى همانند گذشته تهديد غرب بدين ترتيب بود که اگر تحريم‌ها ادامه يابد برنامه هسته‌اى‌ ايران نيز سرعت بيشترى به خود خواهد گرفت. البته تاکيد هم کرد که تحريم‌هاى وضع شده تا کنون هيچ تاثيرى بر کشورش نگذاشته است. او همچنين گفت که غرب بايد تحريم‌هاى ايران را لغو کند و ايران را به عنوان مهم‌ترين کشور خاورميانه بزرگ که بيشترين تاثير را بر امنيت، اقتصاد و مصالح نظامى منطقه مى‌گذارد به رسميت بشناسد. البته اظهارات او ما را به ياد دوران جنگ سرد و درگيرى‌هاى لفظى اتحاد جماهير شوروى با امريکا مى‌اندازد.

وى سپس مى‌نويسد: کاملا مشخص بود که قرار نيست غرب در مذاکرات استانبول به اين راحتى‌ها و به طور رايگان حق غنى‌سازى اورانيوم را به ايران  "هديه‌" دهند. از اين رو نمايندگان غرب با اين پيش فرض قدم به خاک استانبول گذاشتند که ايران را به توقف غنى‌سازى وادار کنند و البته قصد هم داشتند بسته‌هاى تشويقى اقتصادى و سياسى خود را که يک بار در سال 2008 به ايران پيشنهاد داده بودند، اين بار هم پيشنهاد دهند. به رغم اين که مذاکرات متوقف شده اما دو طرف مى‌گويند همچنان به ادامه مذاکرات پايبندند اگر چه نه زمان و نه مکان آن مشخص شده است.

سمعان سپس به سياست‌هاى ايالات متحده در قبال پرونده هسته‌اى ايران مى‌پردازد و مى‌نويسد: اگر چه برخى ديپلمات‌هاى غربى همچنان مى‌گويند گزينه نظامى عليه ايران مطرح است ولى ايالات متحده امريکا بر اين باور است که هزينه‌هاى پيگيرى پرونده هسته‌اى ايران از طريق ديپلماسى ارزان‌تر از گزينه نظامى است اگر چه در اين مدت دائما ادعا کرده که ايران به دنبال رسيدن به بمب هسته‌اى است. امريکا بر اين اعتقاد است که تحريم‌هايى که عليه ايران اعمال کرده توانسته بر ايران فشارهاى لازم را بياورد و اميدوار است که با آغاز حذف يارانه‌ها در ايران تحريم‌ها بيش از پيش اثرات خود را بگذارند. به همين دليل مى‌گويد به زودى ايران پاى ميز مذاکره باز مى‌گردد و اين بار حاضر به پرداخت امتياز نيز خواهد بود. اما واقعيت چيز ديگرى را بيان مى‌کند. جنبش اعتراضى‌اى که پس از انتخابات سال 2009 در ايران آغاز شده بود، بر خلاف آنچه انتظار غرب بود، فراموش شده و به جزئى از خاطرات ايرانى‌ها تبديل شده است. برنامه‌هاى اقتصادى احمدى‌نژاد نيز ملت را به شورش نکشانده و اعمال تحريم‌ها نيز اوضاع را در ايران بدتر از گذشته نکرده است. با تکيه بر همين دستاوردها است که ايران سياست خارجى خود را همچنان به خوبى دنبال مى‌کند و به دنبال جذب متحدان تازه در شرق و غرب دنيا است. از اين رو وقتى هم پاى ميز مذاکره مى‌نشيند مثل کسى است که از موضع قدرت نشسته و برگه‌هاى برنده‌اش بسيارند. ايرانى‌ها مى‌گويند ما بمب هسته‌اى نداريم و نمى‌خواهيم هم داشته باشيم ولى همين سلاح‌هايى که در اختيار داريم به خصوص سامانه‌هاى موشکى، توانسته براى ما موازنه قدرت در منطقه به ارمغان بياورد.

نويسنده از اين جاى يادداشت به بعد به برگه‌هاى برنده ايران در خاورميانه اشاره مى‌کند و مى‌نويسد: در حقيقت ايران از شکست‌هاى باراک اوباما در خاورميانه به خوبى استفاده مى‌کند. در مسئله مذاکرات و فلسطين و اسرائيل که بنيامين نتانياهو را در تنگنا قرار داده به گونه‌اى که ايهود باراک را از کحزبش بيرون کشيده و رهبر حزب ليکود را در برابر امريکا قرار داده، نهايت استفاده را مى‌برد. در موضوع عراق، اين ايران بود که برنده مناقشات سياسى در اين کشور بوده است. در مسئله افغانستان نيز که امريکا و متحدانش در آن گرفتار شده‌اند، چاره‌اى ندارند که باز هم دست به دامن ايران شوند. در لبنان اين ايران است که حرف آخر را مى‌زند. حزب الله لبنان که در سال 2006 اسرائيل نه تنها نتوانست از پس آن بر آيد بلکه به قدرت روز افزون آن نيز افزود، اکنون به چنان قدرتى دست يافته که ظرف چند ساعت مى‌تواند کل بيروت را در اختيار بگيرد و حکومت تشکيل دهد.

وى در نهايت مى‌نويسد: آنچه امروز در لبنان شاهديم و اين کشور را به سمتى مى‌برد که تمامى معادلات سياسى در آن را به هم بزند نشان مى‌دهد که تغييرات عمده‌اى در هم‌پيمانى‌ها و همکارى‌هاى کشورهاى منطقه در شرف شکل‌گيرى است. ايران، سوريه، ترکيه، عربستان سعودى و مصر کشورهايى هستند که بى‌شک در آينده‌اى نه چندان دور به قدرت‌هاى نخست‌ منطقه تبديل مى‌شوند و مى‌توانند معادلات جارى در خاورميانه را خود تعريف کرده و تحولات آتى را خود رقم بزنند و همه امور را خود به تنهايى در اختيار داشته باشند. از اين رو چرا بايد ايران براى رسيدن به توافق مورد نياز و باب ميل غرب عجله به خرج دهد در حالى که مى‌تواند در بيروت و استانبول و هر جاى ديگرى از اين منطقه تلافى شکست‌هاى تحميلى غرب را در آورد؟    


نظر شما :