بزرگترين بازنده نشست استانبول
کنفرانس بينالمللى همسايگان عراق به همراه نمايندگان 8 کشور صنعتى جهان و اتحاديه اروپا در استانبول در ترکيه به کار خود پايان داد. موضوع پ.ک.ک و چگونگى برخورد با آنها همان طور که پيش از اين نيز در مقالههاى مختلف به آن اشاره شد، محور اصلى مذاکرات اين نشست بود.
اين نشست همان طور که بارها به آن اشاره شده، يک پيروز اصلى داشت. آن هم هيچ کس جز کشور ميزبان يعنى ترکيه نبود. کارشناسان جملگى تاکيد داردند که آنکارا برنده نهايى اين نشست بود. البته پيروزى متفاوت با آنچه رسانهها تلاش در القاى آن دارند. پيروزى که قطعا طعم شيرين آن از حمله نظامى که پيش از اين بسيارى احتمال آن را از سوى ترکيه مىدادند و اکنون تقريبا منتفى شده، بسيار بيشتر است.
در اين جا پيروزى شيعيان و دولت شيعى عراق از نتيجه اين نشست را نيز نبايد ناديده گرفت. موضوعى که بعدا بهتر مىتوان درباره آن بحث کرد.
اما اين نشست يک بازنده هم داشت. بازندهاى که مىتوان گفت اکنون تا اندازهاى از اعتبارش کاسته شده و احتمالا در آيندهاى نه چندان دور علاوه بر تاوان بايد امتيازهاى بزرگى را نيز بدهد. و آن کسى نيست جز «مسعود بارزانى» رهبر حزب دموکراتيک کردستان و رهبر اقليم کردستان در شمال عراق.
روياى کرکوک در کردستان
از ابتداى سال جارى ميلادى اختلاف ترکيه و کردستان رو به شدت گذاشت. طرفداران حزب دموکراتيک کردستان اعتقاد داشتند، کرکوک به هر قيمتى بايد به کردستان ملحق شود. مسعود بارزانى رسما مىگفت، کرکوک بايد به هر قيمتى به اقليم کردستان بپيوندد.
کردها به تاريخ نزديک به هشتاد سال پيش کردستان استناد مىکردند و مىگفتند، قبل از سال 1921 کرکوک جزئى از کردستان بوده و علاوه بر آن اهميت بسيارى از همان زمان براى کردها داشته است. اهميتى که البته با وجود نفت و موقعيت استراتژيک آن در برابر سنيان عرب طبيعتا از اهميت دو چندانى برخوردار شده است.
در اين ميان ترکها و سنيان نسبت به الحاق کرکوک به کردستان بسيار حساسيت دارند. سنيان که در دهه هشتاد با حمايت رژيم بعث صدام حسين فوج فوج به اين شهر کوچ داده شدند اکنون ديگر مايل نيستند، اين شهر را ترک کنند. آنها معتقدند که ديگر جزئى از کرکوک هستند و اين شهر را ميهن اصلى خود مىدادند، بنابراين دليلى ندارد آن شهر را ترک کنند.
ترکها به دليل اين که با الحاق کرکوک به کردستان عراق قدرت کردها به شدت افزايش مىيابد، راضى به الحاق آن به کردستان نيستند. از همين رو تهديد کردند، اگر کرکوک به کردستان ملحق شود، آنها کل کردستان را به تصرف خود در مىآورند يا حداقل موصل را تصرف مىکنند.
اما با تمام اين تفاصيل کردها راضى نشدند به راحتى از کنار کرکوک بگذرند. از همين رو در ابتداى سال جارى يعنى در اواخر ماه مارس، مسعود بارزانى تهديد کرد، اگر ترکيه با الحاق کرکوک به کردستان مخالفت کند، آنها نيز از پ.ک.ک – يعنى خار چشم ترکيه – حمايت خواهند کرد. اين تهديد بارزانى با واکنش بسيار تند ترکيه مواجه شد به گونهاى که نخستوزير ترکيه رسما گفت: «بارزانى بايد تاوان گفتههاى خود را بدهد.»
اما کردها اهميتى به اين موضوع نمىدادند و با اصرار تلاش داشتند، به هر ترتيبى شده به خواسته خود جامه عمل بپوشانند. با اين تفاوت که چون عجله داشتند راه حل ديپلماتيک را کنار گذاشته و ابزار تهديد و عمل را بيش از گذشته مد نظر قرار دادند. به گونهاى که پ.ک.ک اقدام به گشايش دفاتر حزبى در شهرهاى مختلف کردستان کرد و آزادانه عليه ترکيه دست به فعاليت زد. بدون اين که به کسى جوابگو باشد.
دولت مرکزى نيز از آنجا که از قوت و قدرت کافى برخوردار نبود، توانايى رو در رويى با اين سياست تازه کردها را نداشت و چون با مسائل متعددى از جمله ناامنى در بغداد و تروريسم دست و پنجه نرم مىکرد، فرصت نمىيافت به حل اختلافهاى جارى ميان کردستان و ترکيه بپردازد.
البته نسبت به اظهارات بارزانى واکنش نشان مىداد، اما چون بارزانى و نمايندگان حزب دموکراتيک کردستان از ضعف کنونى دولت عراق آگاه بودند، از اين فرصت استفاده کرده و اهمتى به هشدارهاى بغداد نمىدادند.
اما دشمنتراشى کردها به همين جا ختم نشد. حزب دموکراتيک کردستان وقتى ديد، دولت مرکزى از قدرت کافى براى ايجاد زمینه براى بازگرداندن کرکوک به اقليم کردستان برخوردار نيست، خود شخصا وارد عمل شد و در شهرهاى موصل و کرکوک اقدام به کشتار خانوادههاى سنى کرد. موضوعى که بيش از پيش موجب خشم اعراب سنى شد.
در همين حال دشمنتراشى خود با ترکمنها را نيز گسترش دادند. کردها چون ترکمنها نه از مذهب سنى تبعيت مىکنند، چون غالبا شيعه هستند و چون در حقيقت کرد نيستند، بلکه ترک هستند آنها را چندان از خود نمىدانند و با آنها همچون شهروندان درجه دو رفتار مىکنند.
بر اساس گزارشهاى غير رسمى کردهاى حزب کارگر کردستان با هدف تغيير دموگرافی یا جغرافیای انسانی کرکوک و موصل دست به نسل کشى و کشتار وسيع غير کردها در آن مناطق زدند تا در نهايت جمعيت کردها افزايش يافته و آسانتر به خواستهشان يعنى الحاق کرکوک به کردستان برسند.
بهانههاى داخلى کردها براى خودسرى رفته رفته افزايش يافت. در ماه ژوئيه مسعود بارزانى دستور داد، پرچم عراق از تمام مناطق کردستان به پايين کشيده شود و تنها پرچم کردستان بر افراشته بماند. موضوعى که جنجالهاى بسيارى را در عراق به پا کرد که همچنان نيز ادامه دارد.
مسعود در جواب اين اعتراضها تنها مىگفت جنايات رژيم بعث در زير اين پرچم انجام شده و چون بنا بوده پرچم تغيير کند اما نکرده ما نيز آن را به رسميت نمىشناسيم. موضوعى که به شدت باعث ناراحتى تمام احزاب سياسى عراقى شد. سرخوردگى که تا کنون نيز به قوت خود موجود است.
همچنين هنگامى که فشار ترکيه براى حل موضوع پ.ک.ک بيشتر شد، کردها از دعوت دولت بغداد براى مذاکره در اين باره براى يافتن راه حلى در جهت حل مناقشه به طور مرتب سر باز زدند و حاضر به حل قضيه نشدند.
آنها پى در پى اعلام مىکردند، ترکيه جرات حمله به کردستان را ندارد و دليلى نيست ما با دولت بغداد بر سر موضوع بىارزشى که تنها براى ترکها که دشمن ما هستند و ما را به رسميت نمىشناسند، اهميت دارد مذاکره کنيم. علاوه بر آن دائما نيز نيروهاى پيش مرگ خود را به رخ ترکها مىکشيدند.
به عبارت ديگر مسعود بارزانى و کردها پس از سقوط رژيم بعث و افزايش ناباورانه قدرتشان از خود بىخود شده و رفته رفته سياستهاى خود را از دولت مرکزى عراق جدا کردند. رفتارى که علاوه بر به وجود آوردن دشمنىهاى خارجى دلخورىهاى داخلى بسيارى نيز به وجود آورد. يعنى اين که هم ترکها از کردها خشمگين شدند و هم احزاب سياسى داخلى عراق را از خود رنجاندند.
بارزانى که باخت
هنگامى که بحران ترکيه با کردها به شدت افزايش يافت و تهديد ترکها عليه کردها رسما جدى شد. هنگامى که صد هزار نيروى ترک در مرزها مستقر شدند و مرزهاى شمال تقريبا به طور کامل تحت کنترل ترکها در آمد، کردها تازه متوجه شدند که خطر نزديکتر از آن چيزى است که گمان مىکردند. در آن موقع بود که گروههاى کرد دائما به بغداد مىآمدند و با مقامهاى عراقى مذاکره مىکردند تا شايد بتوانند بحران پيش آمده را از سر رفع کنند.
مسعود بارزانى هنگامى متوجه شد، کاملا شکست خورده و حتى همکيش قديمىاش جلال طالبانى نيز نمىتواند کارى برايش انجام دهد که تقاضاى مذاکرهاش با ترکها مرتب رد مىشد و ترکها علنا مىگفتند، وى را به رسميت نمىشناسند.
موضوعى که بارزانى با خشم آن را با «غسان بن جدو» خبرنگار الجزيره در ميان گذاشت و گفت: «من نمىدانم چرا ترکها با من اين گونه رفتار مىکنند. چرا از ما رسما نمىخواهند که مشکلشان را حل کنيم؟ چرا دائما تهديد مىکنند؟» مصاحبهاى که نزديک به يک ساعت به طول انجاميد و بارزانى کمتر در آن خنديد.
شنبه گذشته هنگامى که فرستادههاى دولت عراق به شهرهاى سليمانيه، اربيل، دهوک و غيره اقدام به بستن تمام دفترها، موسسهها و مکانهايى که گمان مىرفت به نوعى با پ.ک.ک تماس داشته باشند کردند، مسعود بارزانى رسما طعم تلخ شکست را حس کرد. شکستى که شايد سالها تلخى آن را نچشيده بود.
طبيعتا اين شکست دستاوردهاى ناخوشايندى براى بارزانى در پى خواهد داشت. نخست اين که ديگر نمىتواند تا مدتها حرف از الحاق کرکوک به کردستان بزند زيرا اکنون که قائله پ.ک.ک ختم شده ديگر برگ برندهاى براى مطرح کردن اين پرونده در برابر ترکها ندارد. يعنى اين که حداقل تا مدتى امتياز بزرگى را به ترکها در مورد کرکوک يعنى شهر آرمانيشان داده است.
از سوى ديگر و در داخل نيز مجبور به امتيازدهى به شيعيان شد. زيرا فاصله وى از آنها در اين شکست تلخ موثر بود. وى مجبور است براى بازگشت مجدد همپيمانيش با آنها که البته راهى هم جز اين ندارد، ناگزير امتيازهاى تازهاى بدهد. همچنين مجبور است به ترکمنها که مدتها آنها را به چشم وصله ناچسب مىديد و حتى آنها را متهم به جاسوسى براى ترکها مىکرد، امتياز دهد. زيرا به واسطه مشترکات زبانى و قومى دولت ترکيه نسبت به آنها نيز حساس است.
قومى که براى شيعيان نيز از اهميت ويژهاى برخوردار است و به واسطه اکثريت مذهب شيعه در ميان آنها براى شيعيان نيز اهميت ويژهاى دارند. در برابر سنيان نيز سر خم کرد، زيرا بر سر مسئله کرکوک و موصل حداقل تا مدتى نمىتواند، حرفى از الحاق آنها به کردستان بزند.
اکنون شايد مسعود بارزانى که به مردى با رفتارهاى غير ديلماتيک، خشن و عصبى در ميان مقامهاى عراقى مشهور است، مجبور شود در رفتار خود تجديد نظر کند. آنچه بسيارى از کارشناسان به بارزانى خرده مىگيرند، اين است که وى اهميت چندانى به اصول ديپلماسى سياسى نمىدهد. اگر وى بخواهد به اين شيوه خود ادامه دهد معلوم نيست دنياى پرتنش سياسى که نيازمند يک سياستمدار ريزبين است، چه آيندهاى براى حزب دموکراتيک کردستان رقم بزند.
نظر شما :