به پاکستان کورتون تزریق نکنید
امروز نبض تاریخ از زیر پوست ما ایرانیها میگذرد. تحولات بزرگ دنیای امروز در حواشی زندگی ما رنگ میگیرد. عراق و افغانستان هر کدام بخشی از تاریخ را رقم زدهاند، هرچند هنوز تصور آینده روشنی برای آنها دشوار است اما میتوان به طور تقریبی تخمین زد که چه مسیری را طی خواهند کرد.
اما آنچه بیش از افغانستان و عراق این روزها در صحنه سیاسی جهان حضور دارد، همسایه دیگری است که حتی اگر سایهاش بر سرمان سنگینی نکند، تصور آیندهای بهتر و آرامتر برایش دشوار است.
پاکستان امروز آبستن فاجعهای است که حتی تصور آن میتواند خواب را از چشم هر انسانی دور کند.
این روزها آنچه در منطقه سوات در پاکستان میگذرد قدم گذاشتن در بیراههای است که میتواند منطقه و حتی جهانی را با خود به نابودی بکشد.
طالبان یا همان جریان افراط که جهان را به مبارزه طلبیده است، امروز سرزمینی دارد که در آن حکمرانی میکند. مدارس دخترانه را نابود میکند و قوانین خود را که نام شریعت بر آن نهاده است در کوچه و بازار به اجرا میگذارد.
پاکستان این شرایط را میپذیرد و توجیه میکند که امروز بهجز پذیرش این جریان راه دیگری برای مقابله با آن نیست. این تنها حرف پاکستان نیست. جهان نیز در مقابل این مسئله سکوت میکند. فرید زکریا روزنامهنگار امریکایی نیز تاکید میکند که امروز باید جریان افراط را پذیرفت. اما کسی اشاره نمیکند که هزینه آن را در آینده چه کسی و چگونه باید بپردازد. البته درست است که راه های نظامی در مقابله با این جریان تا به امروز کارساز نبوده و حتی نتیجه منفی به همراه داشته است، اما به نظر نمی رسد که توافق و پذیرش این مسئله در ابعادی که امروز پاکستان به آن تن داده است نیز موثر واقع شود. امروز دیگر زمان آزمون و خطا نیست. نمیتوان جان انسانهای بیشمار دیگری را گرفت، سرزمینهای بیشماری را نابود کرد و پس از آن دوباره به این نتیجه رسید که مذاکره و پذیرش و سازش نیز پاسخ این مسئله پیچیده نیست.
شاید مذاکره با جریان افراط به شیوهای که پاکستان در پیش گرفته باشد برای مدتی کارساز باشد اما بیشتر شبیه داروی کورتونی است که تنها دردهای بیمار را میپوشاند و در بهبود او نقش موثری ندارد. بیمار کورتون زده خوشحال است اما بیماری زیر پوست او به تخریب سلولهای سالم ادامه میدهد و بیمار را از پا میاندازد.
مسلما افغانستان ناآرام و بیثبات بر روی همسایههای خود نیز تاثیر میگذارد. پاکستان به عنوان همسایه افغانستان، هم پیمان امریکا و کشوری نه چندان آرام بیش از سایرین از این مسئله رنج میبرد و بیماری است که برای تسکین درد خود به هر دری میزند. اما به نظر نمیرسد که درمان این مسئله در منطقه سوات نهفته باشد. حتی به نظر من کمکهای میلیارد دلاری جهانی برای پاکستان دردی از این بیمار رو به مرگ دوا نخواهد کرد. مشکل جای دیگری نهفته است. پاکستان با وضعیت نابسامان سیاسی و دولت مرکزی که قدرت کافی برای مبارزه و مقابله با خواستههای داخلی و خارجی ندارد به سادگی نمیتواند از زیر بار این بیماری تن سالم به در برد.
نمیخواهم بدبینانه به مسئله افراطیگری در پاکستان و افغانستان نگاه کنم اما سوالی که هر لحظه ذهنم را مشغول میکند این است که آینده پاکستان هستهای با حضور افراطیون تمامیتخواه چه خواهد بود؟
ایران همسایه پاکستان، احساس میکند که نبض تاریخ پاکستان منظم نمیتپد. پاکستان ناآرام در دست افراطیون نه تنها برای افغانستان و ایران دردسرساز است بلکه خطری جدی برای تمام جهان محسوب میشود. تا دیر نشده باید چارهای اندیشید، جدیتر از هر کمک مالی و بخشش هر بخشی از خاک پاکستان به دست افراط گرایی. تا دیر نشده باید جان جهان را نجات داد.
نظر شما :