به پاکستان کورتون تزریق نکنید

۳۱ فروردین ۱۳۸۸ | ۱۶:۲۳ کد : ۴۳۹۵ اخبار اصلی
نمی­خواهم بدبینانه به مسئله افراطی­گری در پاکستان و افغانستان نگاه کنم اما سوالی که هر لحظه ذهنم را مشغول می­کند این است که آینده پاکستان هسته­ای با حضور افراطیون تمامیت­خواه چه خواهد بود؟ تا دیر نشده باید چاره‌ای اندیشید، جدی­تر از هر کمک مالی و بخشش هر بخشی از خاک پاکستان به دست افراط گرایی. تا دیر نشده باید جان جهان را نجات داد.
به پاکستان کورتون تزریق نکنید

امروز نبض تاریخ از زیر پوست ما ایرانی­ها می­گذرد. تحولات بزرگ دنیای امروز در حواشی زندگی ما رنگ می­گیرد. عراق و افغانستان هر کدام بخشی از تاریخ را رقم زده­اند، هرچند هنوز تصور آینده روشنی برای آنها دشوار است اما می­توان به طور تقریبی تخمین زد که چه مسیری را طی خواهند کرد.

اما آنچه بیش از افغانستان و عراق این روزها در صحنه سیاسی جهان حضور دارد، همسایه دیگری است که حتی اگر سایه­اش بر سرمان سنگینی نکند، تصور آینده­ای بهتر و آرام­تر برایش دشوار است.

پاکستان امروز آبستن فاجعه­ای است که حتی تصور آن می­تواند خواب را از چشم هر انسانی دور کند.
این روزها آنچه در منطقه سوات در پاکستان می­گذرد قدم گذاشتن در بیراهه­ای است که می­تواند منطقه و حتی جهانی را با خود به نابودی بکشد.

طالبان یا همان جریان افراط که جهان را به مبارزه طلبیده است، امروز سرزمینی دارد که در آن حکمرانی می­کند. مدارس دخترانه را نابود می­کند و قوانین خود را که نام شریعت بر آن نهاده است در کوچه و بازار به اجرا می­گذارد.

پاکستان این شرایط را می­پذیرد و توجیه می­کند که امروز به­جز پذیرش این جریان راه دیگری برای مقابله با آن نیست. این تنها حرف پاکستان نیست. جهان نیز در مقابل این مسئله سکوت می­کند. فرید زکریا روزنامه­نگار امریکایی نیز تاکید می­کند که امروز باید جریان افراط را پذیرفت. اما کسی اشاره نمی­کند که هزینه آن را در آینده چه کسی و چگونه باید بپردازد. البته درست است که راه های نظامی در مقابله با این جریان تا به امروز کارساز نبوده و حتی نتیجه منفی به همراه داشته است، اما به نظر نمی رسد که توافق و پذیرش این مسئله در ابعادی که امروز پاکستان به آن تن داده است نیز موثر واقع شود. امروز دیگر زمان آزمون و خطا نیست. نمی­توان جان انسان­های بیشمار دیگری را گرفت، سرزمین­های بیشماری را نابود کرد و پس از آن دوباره به این نتیجه رسید که مذاکره و پذیرش و سازش نیز پاسخ این مسئله پیچیده نیست.

شاید مذاکره با جریان افراط به شیوه­ای که پاکستان در پیش گرفته باشد برای مدتی کار­ساز باشد اما بیشتر شبیه داروی کورتونی است که تنها دردهای بیمار را می­پوشاند و در بهبود او نقش موثری ندارد. بیمار کورتون زده خوشحال است اما بیماری زیر پوست او به تخریب سلول­های سالم ادامه می­دهد و بیمار را از پا می­اندازد.

مسلما افغانستان ناآرام و بی­ثبات بر روی همسایه­های خود نیز تاثیر می­گذارد. پاکستان به عنوان همسایه افغانستان، هم پیمان امریکا و کشوری نه چندان آرام بیش از سایرین از این مسئله رنج می­برد و بیماری است که برای تسکین درد خود به هر دری می­زند. اما به نظر نمی­رسد که درمان این مسئله در منطقه سوات نهفته باشد. حتی به نظر من کمک­های میلیارد دلاری جهانی برای پاکستان دردی از این بیمار رو به مرگ دوا نخواهد کرد. مشکل جای دیگری نهفته است. پاکستان با وضعیت نابسامان سیاسی و دولت مرکزی که قدرت کافی برای مبارزه و مقابله با خواسته­های داخلی و خارجی ندارد به سادگی نمی­تواند از زیر بار این بیماری تن سالم به در برد.

نمی­خواهم بدبینانه به مسئله افراطی­گری در پاکستان و افغانستان نگاه کنم اما سوالی که هر لحظه ذهنم را مشغول می­کند این است که آینده پاکستان هسته­ای با حضور افراطیون تمامیت­خواه چه خواهد بود؟

ایران همسایه پاکستان، احساس می­کند که نبض تاریخ پاکستان منظم نمی­تپد. پاکستان ناآرام در دست افراطیون نه تنها برای افغانستان و ایران دردسرساز است بلکه خطری جدی برای تمام جهان محسوب می­شود. تا دیر نشده باید چاره­ای اندیشید، جدی­تر از هر کمک مالی و بخشش هر بخشی از خاک پاکستان به دست افراط گرایی. تا دیر نشده باید جان جهان را نجات داد.


نظر شما :