/تغييرات امريکايى/
نگرانیهای امنیتی ایران از تداوم الگوهای رفتاری آمریکا/ ابراهيم متقى
یادداشت دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل سیاسی برای دیپلماسی ایرانی:
در سپتامبر 2008 رقابت های انتخاباتی به گونه ی قابل توجهی گسترش یافته بود. مک کین و اوباما هر یک در صدد بودند تا نظم جدیدی را در عرصه ی سیاست بین المللی و حوزه های اقتصاد داخلی ارائه نمایند. اوباما از " سیاست تغییر" صحبت به عمل آورد. مک کین بر ضرورت تداوم الگوهای رفتار امنیتی تاکید داشت. کاهش اعتبار استراتژیک آمریکا در حوزه های منطقه ای و بین المللی و از سوی دیگر ظهور مرحله ای بحران اقتصادی در آمریکا منجر به پیروزی قاطع اوباما در انتخابات ریاست جمهوری گردید.
این امر نشان می دهد که جامعه ی آمریکا در صدد آزمون الگوی جدیدی از روابط منطقه ای و بین المللی بوده و نسبت به سیاست های تهاجمی دوران بوش رویکرد انتقادی خود را منعکس می نماید. اگرچه سیاست خارجی آمریکا در برخورد با چین، روسیه و اروپای غربی با تغییرات محدودی روبرو گردیده است، اما شواهد نشان می دهد که این تغییرات تاثیری در نگرش امنیتی آمریکا نسبت به ایران تداشته است.
1- نقش " دستور العمل اجرایی اوباما " در تداوم تعارض ایران – آمریکا
دستور العمل اجرای اوباما در تاریخ دوازدهم مارس 2009 درباره ی تمدید تحریم اقتصادی ایران به ویژه مخالفت با سرمایه گذاری شرکت های آمریکایی در حوزه های نفتی و سایر عرصه های اقتصاد داخلی ایران بیانگر آن است که در روند جدید، الگوهای رفتار محدود کننده ی آمریکا ادامه داشته و به این ترتیب موضوع تداوم تحریم اقتصادی، صنعتی و تکنولوژیک ایران در معرض سیاست تغییر اوباما قرار نخواهد داشت.
علاوه بر دستورالعمل اجرایی اوباما، موضوعات دیگر نیز وجود دارد که بیانگر تداوم تضاد های آمریکا با ایران می باشد. آمریکایی ها توجه ویژه ای نسبت به فرایندهای اقتصادی و امنیتی ایران دارند. آنان مخالف افزایش قدرت استراتژیک ایران بوده و در چنین روندی امکان بازسازی همکاری ها و عادی سازس روایط کار بسیار دشواری خواهد بود. از این روی می توان به این جمع بندی رسید که جنگ سرد ایران و آمریکا حتی در چارچوب سیاست تغییر آمریکا با دگرگونی همراه نخواهد شد.
آمریکایی ها از الگوی تداوم مشارکت استراتژیک با جهان غرب حمایت می نمایند. اما این امر به مفهوم بازسازی روابط در قالب همکاری های گسترده و فراگیر با ایران محسوب نمی شود. فرایندهای شکل گرفته طی ماههای ژانویه – مارس 2009 نشان می دهد که آمریکا از الگوی همکاری استراتژیک با کشورهای رادیکال حمایت نخواهد کرد.
کشورهای رادیکال همانند ایران با معادله ی موجود قدرت در سیاست بین المللی تعارض دارند. بنابراین اوباما ترجیح می دهد تا در روند سیاست تغییر، بین کشورهای مختلف جهان بر اساس نقشی که ایفا می نماید، تمایز ایجاد کند. به این ترتیب در دوران موجود، موضوعی به نام " همکاری تمایز یافته " در روابط آمریکا با سایر کشورها دیده می شود.
2- همکاری های تمایز یافته در روابط خاورمیانه ای آمریکا
همکاری تمایز یافته به مفهوم تداوم " سدبندی " ایران – آمریکا در ارتباط با موضوعات امنیتی محسوب می شود. سدبندی در نهایت باید به پیروزی یک بازیگر منجر گردد. آمریکا تلاش می کند تا موقعیت خود را از طریق محدود سازی ایران و مشارکت با سایر کشورهای منطقه ی خاورمیانه بازسازی کند. کشورهای خاورمیانه در وضعیت کاملاَ تفکیک شده ای قرار دارند.
این کشورها از یک سو با سیاست های منطقه ای آمریکا مخالفت دارند و از سوی دیگر می توان به این جمع بندی رسید که تهدید جدی تری را به نام اصول گرایی شیعه در تفکر امنیتی خود بازتولید می نماید. در این شرایط فضای همکاری آمریکا با کشورهای محافظه کار خاورمیانه به گونه ی مساعدتری فراهم خواهد شد.
آمریکا و کشورهای عرب محافظه کار خود را در برابر تهدید مشترکی تعریف می کنند. این تهدید مشترک را می توان جمهوری اسلامی ایران دانست. کشوری که از یک سو در صدد ایجاد نظم منطقه ای جدیدی بوده و از سوی دیگر با الگوهای هژمونی آمریکا و جهان غرب مخالفت می کند. در چنین شرایطی جهان غرب ناچار است تا موقعیت خود را در فضای جدیدی سازماندهی که به گونه ی غیر متوازن همکاری های منطقه ای و بین المللی خود را سازماندهی کند.
ویژگی همکاری تمایز یافته آن است که طیف گسترده ای از الگوهای همکاری طراحی می شود و هر کشوری بر اساس ویژگی های ساختاری و کار کردی خود با آمریکا ایجاد تعامل خواهد داشت.
در حوزه های که آمریکا ناچار به تنظیم روابط دیپلماتیک و امنیتی با ایران است، می توان به حوزه های منطقه ای به ویژه عراق، افغانستان و حتی طیف گسترده ای از کشورهای خاورمیانه اشاره داشت. هر یک از حوزه های جغرافیایی یاد شده، جلوه هایی از همکاری و تعارض را منعکس می سازد.
آمریکا بدون دشمن در خاورمیانه مفهومی پیدا نمی کند. به عبارتی دیگر، طی سالهای بعد از پایان جنگ سرد، آمریکایی ها تلاش نموده اند تا نقطه ی ثقل تعارض امنیتی و استراتژیک خود را در خاورمیانه تعریف نمایند. این امر به مفهوم آن است که طیف متنوعی از کشورهای غیر همگون در منطقه وجود دارند و این کشورها تمایلی به همکاری همه جانبه و یا تضاد فراگیر و گسترده با آمریکا نخواهند داشت.
هر یک از کشورهای موثر خاورمیانه، مرزبندی های امنیتی با سایر کشورها و همچنین تفاوت های استراتژیک مشهودی با ایالات متحده دارند. این امر دیپلماسی آمریکا را در شرایط نامتقارن قرار می دهد.
3- دیپلماسی نامتقارن و تداوم تعارضات ایران و آمریکا
زمانی که همکاری های امنیتی و استراتژیک آمریکا، ماهیت تمایز یافته پیدا می کند؛ طبیعی است که در چنین شرایطی امکان شکل گیری " دیپلماسی نامتقارن " امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. به عبارت دیگر هرگونه ابهام در رفتار استراتژیک زمینه های لازم برای ایجاد " ابهام امنیتی " وجود خواهد داشت. به طور کلی ابهام امنیتی در شرایطی ایجاد می شود که اولاَ فضای تعامل کشورها مبهم باشد، ثانیاَ طیف گسترده ای از بازیگران تاثیرگذار وجود داشته باشند، ثالثاَ هر بازیگری در صدد موازنه ی سایر بازیگران برآید.
در این شرایط ، طبیعی است که موقعیت امنیتی و استراتژیک ایران تحت تاثیر فضایی قرار می گیرد که امکان همکاری قابل پیش بینی محدود گردیده و از سوی دیگر تضادهای امنیتی آمریکا به موازات مخالفت های سازمان یافته ی گروه گسترده تری از کشورها، مشکلات امنیتی بیشتری را برای جمهوری اسلامی به وجود خواهد آورد.
4- جنگ سرد دیپلماتیک در تداوم روابط ایران – آمریکا در سال 1388
در فضای مبتنی بر همکاری های تمایز یافته ی آمریکا با کشورهای منطقه ای خاورمیانه امکان بازسازی همه جانبه ی روابط ایران – آمریکا کار بسیار دشواری خواهد بود. به عبارت دیگر آمریکا تلاش خواهد کرد تا موازنه ی غیر منسجم و ناپایدار در خاورمیانه به وجود آورد. این گونه موازنه به مفهوم بازتولید تضادهای امنیتی آمریکا با ایران در ارتباط با موضوعاتی از جمله مشروعیت دولت فلسطینی، نقش حماس در آینده ی سیاسی فلسطین، الگوی تعامل فلسطین – اسراییل، جایگاه حزب الله لبنان در خاورمیانه و در نهایت الگوی امنیت عراق محسوب می شود.
هر یک از موضوعات یاد شده، بر چگونگی روابط ایران – آمریکا و هم چنین نقش امنیتی آینده ی ایران در خاورمیانه تاثیر به جا خواهد گذاشت.
طی سالهای آینده جمهوری اسلامی ایران، تمایلی برای تغییر برنامه های استراتژیک خود نخواهد داشت. ایران بر این اعتقاد است که با نظم ناعادلانه ی جهان و خاورمیانه مبارزه می کند. طبعاَ در چنین روندی مخاطبین زیادی نیز خواهد داشت.
مواضع و رفتارهر یک از این مخاطبین، اراده ی استراتژیک و ایدئولوژیک ایران را تقویت خواهد کرد. از سوی دیگر ایران نسبت به سیاست های کاربردی آمریکا، اعتماد چندانی نخواهد داشت.
مقامات سیاسی ایران در بسیاری از تلاش های خود نتوانستند به الگوی رفتار امنیتی پایدار و قابل پیش بینی در ارتباط با آمریکا نائل شوند. این امر مشکلات ادراکی و رفتاری بیشتری را در روابط متقابل ایران – آمریکا و هم چنین در ارتباط با الگوهای رفتاری آنان ایجاد خواهد کرد.
بنابراین در سال 1388 و هم چنین در شرایطی که آمریکا و ایران بر مواضع امنیتی و استراتژیک خود تاکید دارند، امکان بازسازی روابط و تغییر در الگوی رفتاری این دو کشور به سادگی میسر نخواهد بود. جنگ سرد ایران – آمریکا در ارتباط با فعالیت های هسته ای ایران، نقش سیاسی و استراتژیک آن در خاورمیانه و نیز چگونگی نگرش به نظام جهانی در وضعیت تعارض باقی خواهد ماند.
نظر شما :