اخلاق و سیاست

۲۸ اسفند ۱۳۸۷ | ۱۹:۵۱ کد : ۴۲۰۶ اخبار اصلی
مقاله ای از عماد افروغ
اخلاق و سیاست

آقاى سيدمحمد خاتمى با تاکيد بر اخلا‌ق از صحنه انتخابات کنار رفتند. توجه به اخلا‌ق به‌ويژه پيوند آن با سياست يکى از دغدغه‌ها و اهداف و ارزش‌هاى اصلى جامعه و گفتمان انقلا‌ب اسلا‌مى است؛ متاسفانه نه‌تنها مقوله پيوند اخلا‌ق و سياست دستخوش يکسرى بى‌مهرى‌ها، بى‌توجهى‌ها و غفلت‌ها شده است بلکه با کمال تاسف به نام جمهورى اسلا‌مى اين اقدام صورت مى‌گيرد.

 بسيارى تصور مى‌کنند که مى‌توانند براى حفظ حکومت هر اقدامى انجام دهند و حقيقت را فداى مصلحت و اخلا‌ق را قربانى سياست کنند. بارها به اين نکته اشاره کرده‌ام که قدرت و سياست در بهترين وضعيت ابزارى براى براى تحقق ارزش‌هاى متعالى ازجمله اخلا‌ق است.

قدرت دولتى ممکن است تقدم رتبى داشته باشد اما اولويت و تقدم ارزشى را بايد متوجه غاياتى دانست که در رأس سلسله مراتب ارزشى و اخلا‌قى يک جامعه قرار دارند. تفاوت تقدم رتبى و تقدم ارزشى صرفا تفاوت زمانى نيست. اينگونه نيست که در تاسيس يک نظام مستقر، مستغنى از توجه به اولويت‌ها و تقدم‌هاى ارزشى خود باشيم و با هر وسيله و شيوه‌اى مجاز باشيم نظام سياسى را براى تحقق ارزش‌هاى مطلوب مستقر سازيم.

 همواره بايد سايه ارزش‌هاى غايى بر تقدم رتبى و وسايل تحقق ارزش‌ها مشهود باشد. بايد دقت داشت که وسايل، از جنس اهداف‌اند و نمى‌توان از هر وسيله‌اى براى رسيدن به هر هدفى استفاده کرد و بهره جست. بدون ترديد تحقق بسيارى از ارزش‌ها و مطلوب‌هاى جامعه بدون کسب قدرت و در مواردى تشکيل يک نظام سياسى امکان‌پذير نيست اما همانگونه که اشاره شد، تاسيس يک نظام سياسى، در بهترين حالت يک وسيله و ابزار است.

بنابراين ضمن اينکه قدرت تقدم رتبى دارد ابزارى در جهت تحقق اهداف اخلا‌قى است،‌در اين صورت تفاوتى بين نظام ماکياوليسم و نظام ما وجود ندارد. در نظام ماکياولى بر اين باورند که حفظ و بسط قدرت دولتى و اهداف و سازوکارهاى آن، مقتضيات و لوازمى دارد که با فعل اخلا‌قى که حاکى از ضرورت‌هاى هميشگى، امور مطلق و اولا‌ و بالذات‌ها و حقيقت‌ها است الزاما سازگارى ندارد. اگر در نظام ماکياوليستى به علت جدايى اخلا‌ق از سياست آسيبى به بخشى از قدرت و اخلا‌ق وارد شود در نظام‌هاى غيرسکولا‌ريستى رفتار ماکياوليستى به ميزان گستره اخلا‌ق در جامعه آسيب وارد مى‌کند.

 بنابراين استفاده ابزارى از دين و اخلا‌ق در جهت اهداف قدرت دولتى آثار مخربش به مراتب بيشتر از ماکياوليسم سکولا‌ر است. هر فعال سياسى مستقيم و غيرمستقيم در قدرت يا خارج از قدرت شعار توجه به اخلا‌ق و پيوند اخلا‌ق به سياست را بدهد، ‌مبارک است؛‌اين را بايد به فال نيک گرفت و اميدوارم که مخاطبان مستقيم و غيرمستقيم اينگونه موضعگيرى‌ها نيز متوجه اهميت و فضيلت افعال و موضعگيرى‌هاى اخلا‌قى شوند و با سوءاستفاده‌هاى اخلا‌قى و بهره‌بردارى‌هاى سياسى با اين پيام‌هاى اخلا‌قى برخورد نکنند و اين توصيه‌اى به طرفداران و هواداران جناب آقاى خاتمى و هم به مخالفان و منتقدان سياست‌هاى ايشان است.

 در گذشته بنابر سياست‌زدگى و اقتصادزدگى که سابقه آن به بعد از دوران جنگ تحميلى باز مى‌گردد نگاه‌ها در جامعه بسيار تغيير کرد و شاهد نوعى نگاه اخلا‌قى و فرهنگى به ضرورت‌ها، ‌پديده‌ها و حوادث سياسى و اجتماعى نبوديم، به نظر مى‌رسد که از يک مقطع به بعد جاى هدف و وسيله خلط شده است و به هر حال بى‌توجهى به اخلا‌ق سکه رايج شده و اين مربوط به جناح خاص سياسى نيست بلکه بى‌توجهى به اخلا‌ق و اتخاذ سياست‌هاى ماکياوليستى اعم از سکولا‌ر و مذهبى آن را به تناوب شاهد بودیم.

 ‌‌اى کاش يک بار ديگر به مبانى انقلا‌ب اسلا‌مى توجه کنيم و ببينيم که آيا اين انقلا‌ب و لا‌يه‌هاى تو در توى آن ازجمله لا‌يه اخلا‌قى، فرهنگى و انسانى اين اجازه را به ما مى‌دهد که به نام انقلا‌ب اسلا‌مى، تحکيم و تقويت جمهورى اسلا‌مى اخلا‌ق را ذبح کنيم؟ به اعتقاد من اخلا‌ق نه‌تنها موضوعيت دارد بلکه طريقيت هم دارد،‌نه‌تنها به عنوان يک هدف متعالى به شمار مى‌رود بلکه يک وسيله با فضيلت براى تحقق ارزش‌ها و نيازهاى ديگر نيز محسوب مى‌شود.

 رقابت‌هاى سياسى پيش‌پاى رعايت اخلا‌ق بى‌ارزش و کم‌اهميتند، ‌در صورتى رسيدن به مقام سياسى ارزشمند است که اخلا‌ق را پايمال و لگد مال نکند. کسى که به اين معنا برسد که حضور در عرصه سياست به معناى ذبح و ناديده انگاشتن اخلا‌قيت است، بهترين اقدام کناره‌گيرى از چنين عرصه‌اى است.

 اگر انسان‌هاى اخلا‌قى حاضر نشوند به هر قيمتى وارد بازى سياست شوند خواه‌ناخواه زمينه براى اصلا‌ح قدرت فراهم مى‌شود. البته اين به معناى سلب وظيفه از انسان‌هاى اخلا‌قى براى افشاگرى و آگاه کردن نيست اما در شرايطى که روشنفکران و اخلا‌ق‌گرايان به انزوا بروند و سکوت کنند، خواه‌ناخواه اخلا‌ق و اخلا‌قيات در جامعه عرصه تاخت و تاز ثروت‌طلبان، ‌قدرت‌اندوزان، ‌منفعت‌گرايان و کاسبکاران بى‌توجه به اخلا‌ق ولو به نام اخلا‌ق قرار مى‌گيرد.

 کناره‌گيرى منجر به آگاهى‌بخشى، افشاگرى و فشار آوردن به رفتارهاى ضداخلا‌قى مى‌شود و در واقع فرآيند درهم‌تنيده‌اى براى اصلا‌ح قدرت رخ مى‌دهد. بهترين روش براى اخلا‌قى کردن سياست جلوگيرى از سياسى شدن اخلا‌ق است،‌ نبايد فراموش کنيم که اخلا‌ق به هيچ وجه وسيله‌اى براى کسب قدرت نيست بلکه سياست بايد از جنس اخلا‌ق باشد.

مساله اخلا‌ق در جامعه يک مساله جدى است و به نظر مى‌رسد که بخشى از معضلا‌ت اخلا‌قى جامعه ما از تفسيرهاى غلطى است که از جمهورى اسلا‌مى بيان شده است. اگر به هيچ وجه خدايى نکنيم و در معرض نگاه ابزارى به دين قرار نگيريم و تکليف فعل و رفتار اخلا‌قى خودمان را بدانيم خواه‌ناخواه اخلا‌ق در جامعه سرايت مى‌کند و جامعه اخلا‌قى مى‌شود ولى هنگامى که از در و ديوار جمهورى اسلا‌مى در برخى جهات مصلحت،‌ منفعت و رفتار غيراخلا‌قى به جامعه سرايت مى‌کند جامعه غيراخلا‌قى مى‌شود.

 بايد مردم را آگاه و مراقبت دو لا‌يه‌اى براى حفظ اخلا‌ق در جامعه داشته باشيم. اگر نقد و مراقبت دولا‌يه‌اى نباشد هم زشتى محتمل دموکراسى و هم زشتى محتمل تئوکراسى سراغمان خواهد آمد،‌براى اينکه زشتى‌هاى هر دو را شاهد نباشيم و خوبى‌هاى هر دو را داشته باشيم، بايد نقد کنيم. اطمينان از ويژگى اشخاص، محتواى حکومت و هم ميزان مقبوليت و رضايت عامه از نظام بدون نقد غيرممکن است. ‌

*منبع: روزنامه اعتماد ملی


نظر شما :