منتظر الزیدی در سرزمین آسیاب‌های بادی

۳۰ آذر ۱۳۸۷ | ۱۴:۳۹ کد : ۳۴۶۲ اخبار اصلی
نویسنده خبر: جواد ماه‌زاده
شواهد حکایت از وابستگی خبرنگار و خانواده او به بعثیون و تنفر آنها از ایران دارد.
منتظر الزیدی در سرزمین آسیاب‌های بادی

در شرایطی که رسانه های رسمی در ایران بهره خبری وافری از ماجرای لنگه کفش خبرنگار عراقی برده و آن را دستاویز واکنش های ضد آمریکایی و ضد موافقت نامه امنیتی بغداد واشنگتن قرار داده اند، شواهد حکایت از وابستگی خبرنگار و خانواده وی به بعثیون و تنفر آنها از ایران دارد.

 

شبی که خبر پرتاب لنگه کفش های منتظر الزیدی گوش ها را در جهان پر کرد و بسیاری آن را در راس اتفاقات جالب و شگفت عرصه سیاست خواندند، کسی در ایران دنبال خاستگاه حرفه ای و خانوادگی این خبرنگار نبود.

 

مجموعه بهره هایی که می شد از قبال چنین اتفاقی نصیب برد، مورد توجه مخالفان مناسبات بغداد - واشنگتن و معترضین به توافقنامه امنیتی دو کشور قرار گرفت و موجی از شادی و خرسندی در دل ها ایجاد کرد؛ تا جایی که خیلی ها آن را شاید همچون بحران مالی غرب، نوعی عنایت خداوندی و دست تقدیر الهی برای بی آبرویی و مفتضح شدن جورج بوش دانستند.

 

تلویزیون ایران و بخش های خبری شبکه های مختلف آن به صورت پیاپی با تکرار تصاویر مخابره شده از پرتاب کفش های افتخارآمیز الزیدی، یکباره پر شد از تحلیل ها و گزارش هایی که سمت و سویی ضد آمریکایی و ضد توافقنامه ای داشت. راهپیمایی جریان صدری ها در عراق و حمایت خانواده الزیدی نیز بارها در گوش مخاطبان تلویزیون کل می کشید و این طور نشان می داد که این کل کشیدن قهقهه مخالفان آمریکا در سراسر جهان است.

 

چاوز نیز در آن سوی دنیا خندید و دلش غنج رفت و پیامش را منتشر کرد. خداحافظی بوش آن هم در سفری غیر منتظره به دو کشور افغانستان و عراق با چنین اتفاق نادری، هجمه و استهزایی تازه را روانه کاخ سفیدی کرد که در آستانه مرد سیاه و رفتن بوش نامحبوب است. اما اگر بن لادن نیز پیامی در حمایت از الزیدی فرستاد، آنگاه با محاسبات چه می باید کرد؟

 

دوستی با دیدن واکنش جورج بوش بعد از این واقعه و مصاحبه آرام و عادی وی با فاکس نیوز گفت، اگر ولادیمیر پوتین به جای بوش مورد حمله کفش ها قرار گرفت، قطعا همان کاری را می کرد که چندی قبل با یک ببر در باغ وحش کرد. اینکه بوش وانمود به آرامش می کرد و سعی داشت از خبرنگاران و دولت عراق به خاطر این حادثه رفع اتهام کند و آن را واکنشی اقلیتی توصیف کند، به تایید و تکذیب ذهن جورج بوش باز می گردد و ما تنها قادر به تفسیر و برداشت های خودمان هستیم.

 

صداقت یا تظاهر بوش در قبال این حادثه بر کسی معلوم نیست اما آنچه او بر زبان جاری کرد و آنچه تصاویر به ما می گفت حکایت از این داشت که این خبرنگار، یک نفر در میان جمعیتی متحیر و وامانده بود و اتفاقا آنها که او را با ضرب و زور مهار کردند، جز خبرنگاران کسانی دیگر نبودند.

 

تفسیرهای رسمی از این ماجرا ادامه دارد و جنجالی که خیلی زود پایان یافت و تاثیری در رفتار عراق و آمریکا نداشت، همچنان ابزاری مناسب در اختیار مخالفان آمریکاست. رسانه ملی و خبرگزاری ها و روزنامه های نزدیک به دولت در ایران با نوشتن مقاله و یادداشت و حتی صدور بیانیه (شاید صنفی) به حمايت از اقدام خبرنگار عراقى عليه بوش برخاسته و او را زاییده پيکره رنج ديده و مجروح ملت عراق خوانده اند. اینان از اطلاق "انتفاضه کفش" استفاده کرده و نوشتند که خبر و تصوير اقدام متهورانه الزیدی با سرعتى شگرف، رسانه‌هاى جهان را تسخير کرده و قلوب ملت‌هايى را که سال‌ها آرزوى چنين انتقام نمادينى را داشتند، آرامش بخشيده است.

 

این اتفاق همان قدر زمینه های خرسندی را فراهم می آورد که شیشه شکستن منزلی که صاحبش محبوب همسایه ها نیست و روی دست گرفتن الزیدی نیز به سان فخر فروختن به کودکی است که به خاطر شکستن آن شیشه دست به عملی شجاعانه زده؛ هر چند بی توجه به اینکه توپ آن کودک هنوز در حیاط صاحبخانه مانده باشد و همه آن را فراموش کرده باشند.

 

شلیک تیر هوایی از فرط خوشحالی، کل کشیدن زنان و بت واره شدن منتظر الزیدی در جمعیتی جلوه گر شده که مجال بعثی ها نیز هست. حتی بدون توجه به خاستگاه بعثی خبرگزاری البغدادیه که تنها خبرنگارانی وابسته به جریان خود را جذب می کنند، این اظهارات خانواده وی که گفته اند "ایران و آمریکا دو روی یک سکه هستند و ما به همان اندازه که از اشغالگری آمریکا متنفریم، از اشغال معنوی ایران هم متنفریم" کافی است تا بفهمیم مواضع مان در این رویداد چقدر منطقی و ملی است.

 

به گزارش پارسینه به نقل از روزنامه ملیت ترکیه، برادر این خبرنگار گفته است که پرتاب کفش به سمت بوش، حرکتی طراحی شده و از قبل برنامه ریزی شده نبوده و الزیدی به طور ناگهانی این عکس العمل را نشان داده است.

 

باید دید حمایت های داخل عراق از این حرکت بر اساس چه معیار و کدام سود و فایده انجام می شود. همچنین باید تعداد طرفداران و جنس حامیان این خبرنگار را شناخت و آن گاه جایگاه خود را از نظر گذارند که ببینیم در کدام جبهه ایستاده ایم.

 

در اینکه اشغال عراق از سوی آمریکا مغایر با منافع ماست و برخوردهایی از این دست با رهبران ابرقدرت ها نشان دهنده انزجار و اعتراض بخش هایی از مردم در نقاط مختلف جهان است، تردیدی نمی توان داشت اما آنچه نباید پوشیده بماند، هویت و نیت حرکتی است که در ظاهر متحدانی تا آمریکای لاتین دارد ولی حقیقت و منفعتی به همان اندازه متفاوت.

جواد  ماه‌زاده

نویسنده خبر


( ۱ )

نظر شما :