قفل تحولات لبنان چگونه شکسته می شود
طی دو ماه اخیر رایزنی طرف های درگیر درداخل و خارج ونیز تلاش میانجیگرانه برخی طرف های دیگر نظیر اتحادیه عرب و دولت ترکیه هنوز نتوانسته است راهی به این بن بست گشوده و یا توافقی را بین طرف های مخالف پدید آورد.
تعطیلات ابتدای سال میلادی نیز تا حدی این روند را کند کرد اما در مجموع ادامه چنین وضعیتی به نـظر می رسد برای طرفین امکان پذیرنباشد. دریک خبر جدید نیروهای مخالف دولت ضمن پافشاری برخواسته های پیشین خود اعلام کردند که درصورت عدم پاسخگویی دولت فوادسینیوره دست به تظاهرات مسالمت آمیز در خیابان ها خواهند زد.
از طرف دیگر رجب طیب اردوغان نخست وزیر دولت ترکیه نیز در پایان تلاش های میانجیگرانه خود اعلام کرد تا طرف های درگیر خواستار ادامه میانجیگری و مصالحه نباشند نمی توان کاری صورت داد و ادامه این بحران می تواند لبنان و درسطح وسیع تر کل منطقه را متشنج کند.
به گزارش روزنامه الحیات چاپ لندن، اردوغان در توضیح تلاش های خود یادآور شد که توانسته است فـن مذاکره بـا طرف هـای داخـلی وخارجی قضیه لبنان، به این نقطه برسد که طرفین برسر تشکیل دادگاه بین المللی مربوط به ترور رفیق حریری و تشکیل دولت وحدت ملی با هم توافق کنند اما به گفته وی حزب الله و جنبش امل برتشکیل دولت وحدت ملی پیش از توافق برسر دادگاه بین المللی تاکید دارند حال آنکه دولت سینیوره برعکس این نظر به توافق برسردادگاه پیش از تشکیل دولت پافشاری می کند.
روشن است که هـرکدام از طرفـین همـچنان بـرمـواضـع پیشین خود تاکید می ورزند و بنابراین چشم انداز روشنی برای حل وفصل اختلاف ها مشاهده نمی شود. دراین میان اگر این اختلاف ادامه یابد و طرفین ناچار شوند برای دست یافتن به خواسته های خود غیر از مذاکره به راههای دیگری متوسل شوند می تواند این کشور را دچار تنش ها و خشونت های تازه ای کند.
به تعبیر ساده تر قفل تحولات لبنان اگر از طریق مذاکره برسرتشکیل یک دولـت وحـدت مـلی شـکسته نـشود ناچـار است ازطریق توسل جستن به راه حل های سخت تر و خشونت بارتری گشود ه شود که به رغم انکار هر دو طرف ممکن است ناچاراز آزمودن آن باشند. تهدید به انجام تظاهرات درصورت عملی شدن می تواند سرکوب مقابل از سوی دولت فواد سینیوره را در پی داشته باشد و فلج شدن اوضاع اقتصادی نیز زمینه کافی را برای گسترش خشونت های فرقه ای و دینی و سیاسی فراهم خوهد ساخت.
چندان بعید نیست که لبنان را دوباره به دوران جنگ های داخلی بازگرداند . موضوعی که با آگاهی از عواقب وخیم آن تاکنون هر دو طرف از آن پرهیز کرده اند، اما همچنان که گفته شد ممکن است آستانه این خویشتنداری شکسته شده و تحولات از مهار و کنترل خارج گردد.
جنگ 34 روزه اسرائیل با حزب الله تحول محمی در تاریخ معاصر لبنان تلقی می شود. گرچه طرفین این درگیری خونبار درپایان هر دو ادعا می کردند که از معرکه پیروز بیرون آمده اند اما برای نخستین بار درتاریخ معاصر لبنان نشان داد که جنبش مقاومت لبنان به رهبری سید حسن نصرالله از توان دفاعی بسیار بالایی برخوردار بوده و به رغم ضعف و ناتوانی دولت و فلج بودن نهادهای سیاسی و نظامی این کشور می تواند یک تنه در برابر ارتش قدرتمند اسرائیل ایستادگی کرده و آن را در مرزهای لبنان زمینگیر سازد.
ناتوانی اسرائیل درشکست این مقاومت زمینه را برای حضور و دخالت نهادهای بین المللی و در راس آن شورای امنیت فراهم ساخت تا با تصویب قطعنامه ای خواستار آتش بس و توقف جنگ شوند. با تصویب این قطعنامه و شرایط مندرج در آن که حزب الله به رغم ملاحظاتی که داشت آن را پذیرفت. به نظر می رسد اسرائیل توانسته است شکست نظامی خود در صحنه نبرد را با یک امتیاز سیاسی مهم در سطح بین المللی جبران کرده باشـد.
مقـاومت حـزب الله همـانطور که توان این جنبش را در داخل لبنان و در سطح منطقه نشان داد، طرف های غربی و به ویژه آمریکا را نیز متوجه خطر بزرگی کرد که درصورت دیرجنبیدن می تواند منافع استراتژیک آنان در منطقه و طرح های درازمدت شان برای حمایت از اسرائیل را بطور کلی نابود سازد. با توقف جنگ هزاران نیروی خارجی حافظ صلح در مرزهای جنوبی لبنان استقرار یافتند دولت فواد سینیوره با پشتیبانی سیاسی، اقتصادی ونظامی طرف های غربی و عربی دست به کار استحکام دولت لبنان شد.
سینیوره دریکی از سخنرانی های مهم خود پس از آتش بس اعلام کرد که دیگر نمی تواند حضور دولت اسرائیل را تحمل کند. مساله ای که نشان داد اجرای قطعنامه 1701 و استحکام دولت لبنان به معنای پاکسازی نیـروهای حزب الله و به ویژه خلع سلاح این جنبش خواهد بود.
این جنبش نیز با درک چنین سناریویی دست به کار شد تا پیروزی نظامی خود در لبنان را به یک پیروزی سیاسی مبدل ساخته و با حضور پررنگ تر در عرصه های سیاسی بتواند از موجودیت خود دفاع کند. درادامه این روند بود که حزب الله با اعلام اینکه دولت سینیوره مشروعیت ندارد و از طرف های خارجی (آمریکا ، انگلیس و اسرائیل) دستور می گیرد و مستقیماً تحت نظر سفارت امریکا در لبنان اداره می شود نیروهای خود را به خیابان کشانده و خواستار استـعفای دولـت سینیوره شد.
درمقابل دولت سینیوره نیز به همراه نیروهای 14 مارس و بخش عمده ای از اهل سنت و مسیحیان و در لبنان، درکنار حمایت های منطقه ای و بین المللی که از آن برخوردار است مدعی شد که «حزب الله درصدد کودتا علیه دولت منتخب مردم بوده» و بنابراین خود را مشروع و قانونی می داند و حاضرنیست به خواسته های مخالفان پاسخ دهد.
توجه به مواضع تند طرفین طی دو ماه اخیر نشان می دهد که نه حزب الله و نیروهای همراهش (از جمله جنبش امل و بخشی از نیروهای مسیحی به رهبری میشل عدن وبخشی از اهل سنت و اکثریت شیعیان این کشور) حاضر به پذیرش دولت سینیوره هستند و نه سینیوره و همراهان داخلی وخارجی اش می توانند حضور این جنبش و بخصوص نقش منطقه ای آن درمقاومت برضد اشغالگران اسرائیلی را پذیرا باشند.
به این ترتیب هریک از طرفین راهی را ترجیح می دهد که به حذف طرف مقابل منتهی شود و این نکته ای است که میانجیگری های منطقه ای را ناتوان از انجام هرگونه توافقی می سازد. البته تا اینجا هریک از طرفین نشان داده اند که به اندازه کافی انگیزه و توان برای ادامه این صف ارایی را دارند اما از آنجا که ادامه این صف آرایی فلج شدن بیشتر اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور لبنان را در پی دارد برای مردم این کشور پذیرفتنی نیست و گسترش نارضایتی های عمومی جامعه را در پی خواهد داشت.
دولت سینیوره می کوشد تا با استفاده از همین نارضایتی و به ویژه با تاکید بر نیاز کشور لبنان به کمک های اقتصادی خارجی به اینگونه وانمود کند که اقدامات حزب الله کشور را به عرصه ورشکستگی می کشاند واگر وی موفق گردد این سناریو را تفهیم کند و درهمان حال به مردم لبنان نشان دهد که تنها راه رستگاری آنان در همراهی با غرب و به ویژه از کانال دولت او و نیروهای چهارده مارس خواهد بود، در نهایت به سادگی خواهد توانست تحت فشار افکار عمومی جامعه حزب الله را وادارد تا با خالی کردن خیابان ها به این «آشوب» و « فتنه انگیزی» (به تعبیر دولت سینیوره) پایان دهد. نکته ای که اگر درمقابل آن حزب الله نتواند چاره اندیشی کرده و راه حلی منطقی و عاجل برای آن پیدا کند ناچار خواهد بود به مصالحه و آشتی تن دهد و شرایط تازه ای را که ادامه مندرجات قطعنامه 1701 پذیرا شود.
از این رو حزب الله نیز می کوشد تا دیرنشده و خاطره حماسه های مقاومت این جنبش ازذهن ها پاک نشده با پشتیبانی حامیان داخلی وخارجی خود دولت سینیوره را به تسلیم وادارد و مجبور به استعفا کند یا حداقل با پذیرش چهارچوبی به نام دولت وحدت ملی، آرایش جدیدی را به دولت لبنان دهد که درنهایت به حفظ دستاوردهای این جنبش منتهی گردد.
ناکام ماندن تلاش های میانجیگرانه زنگ خطری است که نشان می دهد طرفین می روند تا برای شکستن قفل تحولات لبنان راه حل دیگری به غیر از گفتگو ها را آزمایش کنند.
نظر شما :