دستهاى دوستى بر فراز خليج فارس؟
هنوز هم اشتياق فراوانى براى کاهش تنشها ديده مىشود. حقيقت اين است که حکومتهاى عرب منطقه هر قدر هم که با دولتمردان ايران مشکل داشته باشند، فکر اينکه از قِبل نزاعى ميان آمريکا و ايران گرفتار شوند، برايشان دردناکاست.
رابطه دولت شيعى جمهورى اسلامى در ايران و پادشاهىهاى سنىمذهب عرب که عمدتا تحت حمايت ايالات متحده به سر مىبرند، هيچگاه رابطه سادهاى نبودهاست. اين روابط بهويژه پس از حمله سال 2003 آمريکا به عراق و نيز روى کار آمدن محمود احمدىنژاد به عنوان رييس جمهور ايران، حالت پيچيدهترى نيز به خود گرفتهاست.
از يک سو اعراب از قدرت منطقهاى ايران و نفوذش بر شيعيان نگراناند و از سوى ديگر ايران نيز نگران امکان مداخله آمريکا از آن سوى آبهاى خليجفارس است.
اما اتفاقات اخير مىتواند نشانه دگرگونىهايى باشد. درست در همان روزى که گزارش سازمانهاى اطلاعاتى آمريکا مبنى بر اينکه ايران ديگر به دنبال ساخت سلاحهاى هستهاى نيست منتشر شد،محمود احمدىنژاد، رييس جمهور ايران براى اولين بار به عنوان مهمان در اجلاس همکارى کشورهاى خليج فارس که اساسا براى مقابله با آنچه تحديد ايران م خواندند، در سال 1981 راهاندازى شده شرکت کرد.
اندک زمانى پس از پايان اين اجلاس نيز، عربستان سعودى، بزرگترين کشور عضو که اتفاقا بيشترين مشکلات را نيز با ايران داشته است، از آقاى محمود احمدىنژاد براى شرکت در مراسم حج دعوت به عمل آورد.
کشور قدرتمند ديگر جهان عرب يعنى مصر هم از در دوستى درآمد و پس از ساليان دراز، هيأت بلندپايهاى را به ايران گسيل داشت.
اما نگرانىهاى حاکم بر فضاى دو سوى آبهاى خليجفارس به طور اتفاقى کمرنگ نشدهاست. کشورهاى عربى حوزه خليجفارس به دنبال کشورهاى غربى نگران برنامههاى هستهاى هستند.
رهبران عرب هنوز هم اتهاماتى مانند دخالت در اوضاع داخلى لبنان، فلسطين و عراق را متوجه ايران مىدانند و حق مالکيت بر جزاير سهگانه را نيز پيگيرى مىکنند. پيشنهاد آقاى احمدى نژاد در اين اجلاس، مبنى بر عقد يک پيمان منطقهاى «بدون دخالت خارجى» - که چه بسا راهى باشد که ايران را در نبود آمريکا بر اوضاع منطقه مسلط کند- هم با ديده ترديد نگريسته شد.
با وجود اين، هنوز هم اشتياق فراوانى براى کاهش تنشها ديده مىشود. حقيقت اين است که حکومتهاى عرب منطقه هر قدر هم که با دولتمردان ايران مشکل داشته باشند، فکر اينکه از قِبل نزاعى ميان آمريکا و ايران گرفتار شوند، برايشان دردناکتر است.
اگرچه دولت بوش سرانجام به نگرانىهاى اعراب از اوضاع فلسطين و برنامه خروج از عراق اشاراتى کرد، اما اعراب چندان از هم پيمان پيشين خود خشنود نيستند. براى نمونه در ابتداى سال، مجلس بحرين (کشورى که پنجمين پايگاه ايالاتمتحده را در خود جاى داده است) قانونى را به تصويب رساند که بر مبناى آن هيچ کشورى نمىتواند از خاک اين کشور براى حمله به ايران استفاده کند.
مسايل اقتصادى هم در اين ميان نقش خود را بازى مىکنند. تجارت ميان کشورهاى خليجفارس به شدت رو به گسترش است. بحرين خود اخيرا قراردادى را براى واردات گاز از ايران به امضا رسانده است. اما ارزش اين قرارداد در مقابل حجم مبادلات ايران و دبى رنگ مىبازد.
امارات عربی متحده، اين کشور کوچک، هم به دليل تحريمهاى اقتصادى و هم به دليل محدوديتهاى تجارى داخلى در ايران نقشى حياتى در زندگى اين همسايه بزرگ خود بازى مىکند. هم اکنون چيزى در حدود چهارصد هزار نفر ايرانى در دبى زندگى مىکنند که اين تعداد، 9هزار شرکتى را که بخشى از مالکيت آن به ايرانىها تعلق دارد، در اتاق بازرگانى و صنايع دبى به ثبت رساندهاند.
ايران مقصد اصلى صادرات دبى است. خود ايران نيز بىميل نيست تا دبى را به عنوان مثالى ارايه دهد که در يک رابطه تجارى ميان ايران و يک کشور عربى، حتى بيشتر از خود ايران هم سود بردهاست.
اما با وجود زيرساختهاى ضعيف اقتصادى و در مقابل، پيمان کشورهاى عضو اجلاس خليج فارس که صدها ميليارد دلار براى سرمايهگذارى در اختيار دارد، هنوز هم کشورهاى عربى هستند که دست بالاتر را دارند.
نظر شما :