سازمان همکاری شانگهای بستری برای توسعه نظم آسیایی
چرا عضویت در شانگهای برای خود سازمان هم مهم است؟
نویسنده: فرشاد عادل، مدیر دپارتمان مطالعات کریدورها و سیاست پژوهی
دیپلماسی ایرانی: قدرتگیری چین رخدادی است که از دهههای گذشته آغاز شده، اما نتایج اش در طی سالهای اخیر در حال هویدا شدن است. بیدار شدن غول آسیایی و تحرکات اش در عرصه سیاست بینالملل نخستین گسلها را در نظم فعلی جهانی آغاز کرده است.
علی رغم اینکه چین خود را متعهد به حفظ نظم و امنیت بینالملل میداند و هرگز از شناخته شدن به عنوان یک کشور تجدید نظر طلب در نظام بین الملل استقبال نمیکند، اما هیچ دلیلی هم وجود ندارد تا رشد و قدرتمند تر شدن چین این نظم را متاثر نسازد.
توافق میان ایران و عربستان را میتوان یکی از مهمترین اقدامات چین دانست که تصویری کلی از «آیندهی نظم شرقی و تحول در غرب در آسیا» را بر ما نمایان میکند. تلاش چین برای برای همکاری نزدیک با کشورهای غرب آسیا نظیر ایران و عربستان، در منطقه ای که طی دهههای گذشته شاهد حضور پر رنگ و عمیق کشورهای غربی بوده نشانه ای است از قصد جدی چین برای «پیشروی به سوی غرب» که میتواند زمینهی مناسبی برای همسو شدن با «استراتژی نگاه به شرق» ایران فراهم کند و شکل منحصر به فردی از همکاری آسیایی را شکل دهد. همکاری ای که با توجه به ظرفیت های تمدنی ایران و چین نتایج نهایی اش در بلند مدت و طی سالهای آتی بروز پیدا خواهد کرد.
سازمان همکاری شانگهای را میتوان بستری توصیف کرد که در این روند نقش پررنگی ایفا میکند و به چین این امکان را میدهد که ضمن ایجاد نظمی شرفی متشکل از کشورهای آسیایی به توسعه نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در مناطق مختلف جهان ادامه دهد و ضمن گسترش اتحاد های سیاسی خود با شرکای آسیایی، زمینه لازم را برای گسترش نظم جدید آسیایی به آفریقا نیز فراهم کند. امری که میتواند به معنای ظهور عصر جدید «آفرو اوراسیایی» و پایانی بر سیطره ی نظم آتلانتیکی به رهبری آمریکا باشد.
عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری های شانگهای را باید اتفاقی مهم نه فقط برای ایران، بلکه برای سازمان همکاری شانگهای ارزیابی کرد چرا که ورود ایران به این سازمان به عنوان یکی از مهم ترین کشورهای غرب آسیا میتواند نوید دهنده ی آغاز عصر نوینی از همکاری های آسیایی باشد. ایران به عنوان کشوری مهم در قلب انرژی جهان، علاوه بر برخورداری از منابع سرشار انرژی از مزیت دیگری نیز برخوردار است؛ این مزیت مهم را میتوان جغرافیای ایران دانست که زمینه ساز ایجاد ارتباط میان آسیا، اروپا و آفریقاست. برخورداری ایران از پانزده همسایه و سابقه ی فرهنگی و تمدنی مشترک این کشور با کشورهایی نظیر هند و چین در کنار در پیش گرفتن سیاست همسایگی به عنوان یکی از مهم ترین استوانه های سیاست خارجی دولت سیزدهم این امکان را فراهم میکند که نقش آفرینی ایران در سازمان شانگهای به لحاظ جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی منحصر به فرد باشد. ایران از این امکان برخوردار است که با استفاده از ظرفیت های جغرافیایی و فرهنگی خود امکان همگرایی بیشتر میان کشورهای عضو را فراهم کند و ضمن کمک به «توسعه گفتمان آسیاگرایی»، ارتباط جغرافیایی میان کشورهای عضو سازمان شانگهای با اروپا و آفریقا را تسهیل کند. در چنین نگرشی ایران باید ضمن به کار بردن ابتکارات اقتصادی و سیاسی و بازیابی نقش تاریخی خود، تبدیل به پل ارتباط میان شرق و غرب جهان شود.
میتوان این پیشبینی را داشت که به زودی عربستان سعودی نیز کلید ورود به سازمان همکاری شانگهای را دریافت کند و از یک عضو شریک گفت وگو به عضوی رسمی در این سازمان تبدیل شود که این مسأله میتواند به تقویت نقش آفرینی ایران به عنوان جغرافیای متصل کننده در سازمان شانگهای شود. چنین رخدادی نقش مهمی در پیوند میان کشورهای مختلف عضو سازمان شانگهای خواهد داشت و ایران نیز میتواند با استفاده از ظرفیت های مختلف جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی خود از منافع این پیوندهای آسیایی و بهره مند شود. اما این مساله نیازمند تدوین راهبردی مشخص و تعریف دقیق نقش آفرینی ایران در پیمان شانگهای است. امری که باید از امروز آغاز و طی برنامه ای بلند مدت به انجام برسد و پتانسیل های سیاسی، جغرافیایی و فرهنگی ایران را بالفعل کند. این امر در نهایت به افزایش قدرت ملی، منطقه ای و بین المللی ایران منجر خواهد شد.
نظر شما :