حمله به مذاکرات به مثابه نادیدن گرفتن مواضع رهبری است
وقتی که کارد را به استخوان می رسانند!/ باید سکوت ۸ ساله وزارت امور خارجه شکسته شود
دیپلماسی ایرانی - اگرچه در طول سه دور مذاکرت وین در قالب نشست کمیسیون مشترک برجام برای احیای توافق هسته ای شاهد سه هفته تهمت، افتراء، فحاشی، هتاکی و حتی تهدید و ارعاب علیه وزارت امور خارجه و به ویژه تیم مذاکره کننده هستهای هستیم، اما بیانیه شب گذشته (پنج شنبه شب) وزارت امور خارجه در پاسخ به این هجمه های سیاسی و رسانهای علیه دستگاه سیاست خارجی نشان داد که دیگر کارد به استخوان رسیده است.
دیگر جایی برای سکوت، مماشات و مدارا با این جریان وجود ندارد. باید بعد از ۸ سال این سکوت مرگبار را یک بار برای همیشه شکست و پاسخ این تخریب و توهین ها را داد؛ بله انتقاد و اعتراض به عملکرد دولت روحانی در قبال برجام حق مخالفان است، کما اینکه انتقاد به وضعیت اقتصادی و معیشتی و عملکرد دولت در قبال سایر مسائل مانند مدیریت شیوع کرونا و در نگاهی کلان تر انتقاد به عملکرد هر دولتی حق مخالفان است، اما آن چیزی که در طول حیات دولت های یازدهم و دوازدهم شاهد آن بودیم انتقاد و اعتراض نبود، بلکه رسما و علنا یک خودزنی و جریان همه جانبه تخریب بود؛ تخریبی یقینا «سیستماتیک و برنامه ریزی» شده که از صدا وسیما تا خبرگزاری ها، روزنامه ها، نهادهای انتصابی معلوم الحال، نمایندگان مجلس یازدهم و دیگر ارگان های وابسته به این جریان را در بر می گیرد.
در این شرایط متاسفانه دولت و وزارت امور خارجه برای حفظ منافع جمهوری اسلامی ایران و بهبود وضعیت بحران زده کشور، هم در جبهه دیپلماسی باید با اعضای ۱+۴ و نیز به طور غیر مستقیم با ایالات متحده آمریکا در وین دست و پنجه نرم کند، از طرف دیگر باید پاسخگوی تمام اقدامات خرابکارانه و تروریستی اسرائیلیها در حوزه امنیتی و نظامی و هم چنین در حوزه دیپلماتیک باشد. به موازاتش باید تقابلی جدی با کارشکنیهای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس داشته باشد و افزون بر همه اینها و در کمال ناباوری باید خود را مهیا و پذیرای جریان بی وقفه و حجم بالایی از تهمت ها، تخریب ها و توهین ها و از همه مهمتر تهدید و ارعاب های داخلی هم بکند.
به باور نگارنده بی شک این میزان از تخریب، توهین و تهدید، نه تنها باعث می شود که بخشی از انرژی و توان در داخل کشور اتلاف شود، بلکه توان چانه زنی دیپلماتیک تیم مذاکره کننده در وین را به شدت کاهش می دهد و روحیه آنها برای گرفتن امیتاز از طرف های مقابل که شش ابر قدرت جهانی به شمار می روند را نابود می کند.
نکته مهمتر ناظر به این واقعیت است که با نگاهی کلی و بررسی همه جانبه این سه هفته توهین و تهدید سیاسی و رسانه ای داخلی علیه وزارت امور خارجه و تیم مذاکره کننده در طول سه دور نشست وین که امتدادی از ۸ سال جریان تخریب است، منطق و عقل سلیم حکم می کند که می توان احتمال و امکانی برای توالی و هم افزایی توطئه داخلی و خارجی را هم مطرح کرد.
حال سوالی که بیش از همه خودنمایی می کند این است که چرا کسی از خود نمی پرسد جریان نفوذ ذیل این تخریب ها و توهین های داخلی تا کجا رخنه کرده است؟ چرا باید به فاصله ۲۴ ساعت بعد از حضور اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یازدهم در نطنز شاهد انفجار در بخش توزیع برق این مرکز هستهای باشیم؟ چرا بعد از چند روز جریان سازی رسانهای و تناقضگویی نمایندگان مجلس، سرانجام وزارت اطلاعات و دیگر نهادهای امنیتی یک اسم و عکس را به عنوان عامل این خرابکاری به افکار عمومی معرفی می کنند و به دنبالش طی خبری جعلی و دروغ، اسم وی را در لیست افراد تحت تعقیب اینترپل قرار می دهند. در حالی که چنین اسمی در این لیست وجود ندارد. آیا این خرابکاری و تروریسم هسته ای که همزمان با نشست وین روی داد هدفی غیر از شکست و بن بست در وین را دنبال می کرد؟
به هر حال جریان داخلی تخریب همسو با نگاه صهیونیست ها و سعودی ها نگرانی جدی از بابت احیای برجام دارد. با این وصف دیگر می توان عنوان داشت این جریان ۸ ساله تخریب سیستماتیک دولت، وزارت امورخارجه به خصوص شخص محمدجواد ظریف اکنون و بیش از هر زمان دیگری منافعی مشترک با تل آویو و ریاض در عدم احیای برجام پیدا کرده است. اگر تا پیش از این گمانهزنیها ضد و نقیضی در خصوص همراهی، همسویی و یا هم نوایی غیر آگاهانه این جریان سیاسی و رسانهای با مخالفان منطقهای و بینالمللی برجام از اسرائیل تا عربستان، امارات، بحرین و جریان تندرو در آمریکا وجود داشت، حال دیگر میتوان عنوان کرد که این همراهی داخلی آگاهانه و عامدانه است.
چرا که طیف رادیکال در داخل هم به همان اندازه که صهیونیست ها، سعودیها و مخالفان آمریکایی برجام نگران احیای توافق هستهای هستند و آن را دشمن منافع و امنیت خود می دانند، این جریان هم در آستانه انتخابات ۱۴۰۰، تداوم نشست وین برای احیای توافق هستهای را نابود کننده تمامی منافع حزبی خود می داند. از این رو از هیچ تلاشی برای به شکست کشاندن نشست وین رویگردانی نخواهد کرد.
از ساخت سریال گاندو تا خط دهی رسانه ای در شبکه های تلویزیونی مانند شبکه خبر و پرس تی وی به خصوص در جریان نشست وین، برنامه های تخریبی شبکه افق، جریان سازی خبرگزاری ها و روزنامه های وابسته به این طیف، تلاش های سیاسی کارشکنانه نمایندگان مجلس، مانع تراشی نهادهای انتصابی با محوریت نهادهای نظامی و امنیتی و دیگر حلقه های متصل به این جریان تخریب و تهدید به خوبی نشانگر آن است که دولت و دستگاه سیاست خارجی با یک جریانی در داخل کشور دست به گریبان است که در همه نهادها و ارگان های کشور صاحب قدرت و نفوذ بسیار بالایی است به گونهای که حتی مواضع حمایتی مقام معظم رهبری پیرامون مذاکرت احیای برجام با محوریت نشست وین و پشتیبانی از تیم مذاکره کننده را هم نادیده میگیرند.
اگر این جریان نگران آن است که تیم مذاکره کننده در نشست وین مواضع رهبری را مبنی بر رفع کامل تحریمها و راست آزمایی آن نادیده میگیرند، چرا از خود نمی پرسند که آیا این حجم شدید و بی وقفه از تخریب و توهین علیه وزارت امور خارجه طی روزهای اخیر چیزی غیر تقابل و عناد آشکار و صریح با حمایت های رهبری از مذاکرات وین و تیم دیپلماسی است؟ لذا حمله به مذاکرات به مثابه نادیدن گرفتن مواضع هوشمندانه اخیر رهبری است.
با این وجود بی شک برای جریان تخریب کسب حداکثری قدرت و نگاه تمامیت خواهانه به قدری اولویت دارد که حداقل تا پیش از به دست گرفتن کرسی پاستور از تهدیدها و تخریب های سیستماتیک خود دست نخواهند کشید، ولو آن که نگاه رهبر نادیده گرفته شود و در امتدان آن کشور با دو یا چندپارگی، آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری مواجه شود. این مهم یقیناً آفت مشارکت حداکثری مردم خواهد بود.
پیرو این نکته به نظر میرسد که اتفاقاً این جریان تهدید و تخریب با ایجاد فضای دو یا چند قطبی سعی دارد در سایه شکل گیری مشارکت حداقلی، فضا را به سمتی ببرد که گزینه مدنظر حتی با آرای حداقلی بتواند قوه مجریه در اختیار گیرد. در این میان افول مقبولیت و مشروعیت نظام برای آنها کوچکترین اهمیتی ندارد.
خوشبختانه مدیریت رئیس جمهور و دستگاه سیاست خارجی مانع از نشت و درز اخبار، اطلاعات و جزئیات مربوط به محتوای نشست وین به فضای رسانهای شده است. همین مهم باعث شده که کارشکنی ها و مانع تراشی های جریان تخریب و توهین در داخل نتواند برنامهریزی متمرکزی با هدف ایجاد بن بست در نشست وین داشته باشد. به همین دلیل این جریان ذیل نگرانی آفرینی کاذب در افکار عمومی کشور خواهان در اختیار گرفتن اخبار و اطلاعات مربوط به محتوای این نشست است.
در حالی که عرف دیپلماتیک و منطق سیاسی در شرایط حساس کنونی ایجاب میکند محتوا و جزئیات مذاکرت در نشست وین، آن هم با این میزان از پیچیدگی و مسائل مهم در حوزه توان هسته ای کشور محرمانه قلمداد شود تا شرایط به گونهای مدیریت شود که بتوانیم بیشترین بهره برداری را از نشست وین داشته باشیم. چون در صورت نشت اخبار و اطلاعات قطعاً جریان تخریب در داخل کشور برنامه ریزی دقیق تری برای به شکست کشاندن نشست وین خواهد داشت و از کوچکترین مسئله ای برای موج سواری سیاسی و رسانهای بیشترین سوء استفاده خواهد کرد.
در سایه جمیع نکات یاد شده باید افکار عمومی را متوجه این واقعیت کرد که جریان توهین و تخریب راهکاری برای اداره کشور ندارند و صرفاً با شعار انقلابی گری و دلسوزی برای منافع به دنبال از دست رفتن فرصت های کنونی است. یقینا دولت روحانی و وزارت امور خارجه بنایی برای نزدیکی و ارتباط با آمریکا ندارد. ایالات متحده در چند سال اخیر به خوبی نشان داده که مخالف رشد و توسعه کشور است. اما زمانی که با تغییر دولت و روی کار آمدن جو بایدن فرصتی برای افزایش منافع ملی و بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی وجود دارد، چرا باید این فرصت را از دست داد؟ چرا باید این چند ماه را به دلیل انتخابات ریاست جمهوری نادیده بگیریم؟ برای مردم حتی اگر یک ساعت زودتر هم تحریم ها لغو شود، غنیمت است. در حالی که تحریم برای این جریان یک امتیاز بی بدیل است تا روند تخریب و تحقیر علیه دولت را تداوم و تشدید بخشد.
نظر شما :