سند همکاری ایران و چین دهلی نو را لرزاند
هروله هندیها به سمت تهران
دیپلماسی ایرانی: هندیها به شدت از گسترش روابط ایران و چین آشفته هستند. رفتار زننده و غیرقابل تحمل مقامات دهلینو با کشورهای همسایهاشان و بدقولیها و فرصتطلبیهای آنها باعث شده تا در طول سالهای گذشته تقریبا همه کشورهایی که با این کشور مرز مشترک و دریایی داشتهاند، به نوعی از هندیها حذر کرده و به سمت چین متمایل شوند. روابط پاکستان و چین برای هندیها یک رابطه آزاردهنده است و اگر ایران نیز به این دایره افزوده شود، هندیها دچار تنگای عجیبی خواهند شد.
رفتارهای فرصتطلبانه تجاری هندیها در طول دهههای گذشته باعث شد تا دیکتاتورهای حاکم بر میانمار هم از دهلینو فاصله بگیرند و به سمت چین متمایل شوند. بنگلادشیها که روزگاری پاکستان شرقی بودند و با کمک مستقیم هندیها از پاکستان غربی (امروزی) جدا شدند نیز در روابط خود با هند تجدیدنظر کرده و روابطشان را کم کردهاند. این موضوع برای سریلانکا و نپال هم صدق میکند. به همین دلیل هندیها احساس میکنند چینیها در حال محاصره آنها هستند و دست از تلاش برای تکمیل این محاصره بر نمیدارند.
اما واقعیت چیز دیگری است؛ این اقدامات سران هند است که باعث دلخوری همسایگان شده و آنها را سمت و سوی دیگری رانده است. به عنوان مثال باید گفت، هندیها در مقابل ایران همواره فرصتطلب و موریانهوار عمل کردهاند و به قول معروف، دنبال «مردهخوری» هستند. در دوره تحریمهای ظالمانه علیه ایران، آنها همواره دنبال سوءاستفاده از موقعیت ایران و نیاز کشورمان به فروش نفت بودند و همیشه در این مورد رفتارهای غیرانسانی داشتند. آنها نفت را میخریدند اما انتظار داشتند که ایران چند دلار که چه عرض کنم، دستکم به یک پنجم بهای روز، نفت را به آنها بفروشد. ️در مقابل هم، آنها نه تنها حاضر نبودند به ایران پول نقد بدهند، بلکه در مقابل فروش مواد غذایی مانند برنج و گندم و همچنین نهادههای دامی، ذرت و سویا و حتی برخی کالاهای دیگر مانند دارو، مضایقه کرده و قیمتهای عجیب و غریبی اعلام میکردند. آنها بارها آمدند تا در توسعه میادین نفت و گاز ایران مشارکت داشته باشند ولی هیچوقت به تفاهم نرسیدند و دلیلش هم این بود که دنبال استعمارگری بودند. کشوری که خودش 200 سال زیر چکمههای انگلیسیها زندگی کرده بود، میخواست با کشوری که هیچ وقت مستعمره انگلیس نشد، رفتاری انگلیسی داشته باشد.
در این مورد کارشناسان بهتر میدانند که ما در مورد میدان نفتی فرزاد B بارها با طرف هندی وارد مذاکره شدیم و آنها شرایط را بهگونهای تعیین میکردند که مذاکره حتی به دور دوم هم کشیده نمیشد! به خیال باطل سران هند، ایران تحت تحریمهای امریکا ضعیف شده و حالا حاضر است هر امتیازی بدهد و بهترین موقع است تا به سراغ ایرانیها رفته و نفت و گاز مفتی به دست آورند، اما هیچ وقت در این مسیر موفق نشدند. چرا که در ایران نیز کارشناسان ایرانی حاضر نبودند به سیکها و هندوها امتیاز مفت بدهند.
رفتار دیگر هندیها را باید در مورد توسعه بندر چابهار دید. ایران یک امتیاز خوب و بکر به هندیها داد تا آنها با توسعه این بندر مسیر تجاری منحصر بهفردی را به سمت افغانستان، آسیای مرکزی و قفقاز، روسیه و حتی ترکیه باز کنند ولی باز هم هندیها تعلل کردند و به بهانه تحریمهای امریکا حاضر نشدند در این زمینه به تعهدات خود عمل کنند. ایران حتی به خاطر هندیها، فعالیت کنسولگری پاکستان در زاهدان را هم محدود کرد و برخی از مراکز فرهنگی پاکستانی در این منطقه را که کار اطلاعاتی میکردند را محدود کرد و حتی بست، اما هندیها هیچگاه با ایران راه نیامدند.
مقامات هند که روابط ویژهای با رژیم صهیونیستی و امریکا داشته و فکر میکنند با وجود یک میلیارد و 200 میلیون فقیر و صرفا داشتن جمعیتی که 20 درصد از آنها حتی شناسنامه هم ندارند و هنوز در جامعه کاست این کشور ناچار به خوردن موش هستند میتوانند ادعای ابرقدرتی کرده و در این اندازه ظاهر شوند. اما ایران بدون آنکه اخمی کرده باشد یا رویی تُرش، به سران دهلینو ثابت کرد که خیلی ساده و آسان میتواند آنها را به کرنش وادارد. این موضوع البته یک درس بزرگ در حوزه دیپلماسی برای کشورمان هم به شمار میرود که باید از آن درس گرفت.
امضای سند راهبردی 25 ساله میان ایران و چین، در واقع ضربه گیجکنندهای بود که زلزلهای چند ریشتری را در دهلینو به پا کرد. ابعاد توافق تهران و پکن برای طرف هندی میتواند ویرانگر باشد و این موضوعی است نیاز به ساعتها بحث منطقی، مبتنی بر دادههای مستند در حوزه منافع محلی و منطقهای هند داشته و دارد. برای طرف هندی روابط ایران و چین، یعنی حضور چین در نقطهای که همه نیازهای انرژی هند، شامل نفت و گاز و حتی مواد پتروشیمی و میعانات گازی از آنجا میآید. هندیها به هیچ عنوان نمیتوانند باور کنند که در سایه تکبر و حماقت آنها، چنین تفاهمی امضا شده است.
در مورد احساس خطر هندیها پیش از این هم نوشتیم، اما اثرات مستقیم انتشار خبر امضای چنین سندی میان ایران و چین را میتوان در عاقل شدن هندیها یافت. آنها چند هفته پس از تلاش شبانهروزی سفیرشان در تهران که توانست خود را به رئیس جدید مجلس برساند، قول دادند که هم فاینانس خط راهآهن چابهار – زاهدان را بپردازند، هم نسبت به تعهدات خود در توسعه بندر چابهار وارد عمل شوند و هم دهها هزار تن برنجی که توسط ایران خریداری شده بود را به سمت کشورمان روانه کنند، کما اینکه در مورد سایر تعهدات هم آنها اقداماتی کردهاند که البته هنوز خبر آن منتشر نشده است.
سفر وزیر دفاع و سپس وزیر امور خارجه هند، آن هم در فاصله کمتر از سه روز بسیار مهم است. هندیها قماربازهای بسیار بدی هستند و حتی به لحاظ امنیتی زورشان به پاکستان بیچاره هم نمیرسد و فکر میکردند با ایران میتوانند بازی ناجوانمردانه کنند. سند راهبردی ایران و چین، سیلی آبدار و جانانهای به صورت نخستوزیر تندرو و صهیونیست هند بود تا به او یادآوری کند که ایران آن اندازه قدرتمند و عاقل است که فقط با چند برگ سندی که هنوز نهایی نشده، شما را به غلط کردن بیندازد. هندیها هیچ وقت در روابط دوستانه صداقت نداشته و همواره در زمین امریکا بازی میکنند اما اینجا بد بازی خوردند.
با این حال، در تهران مقامات کشورمان باید حواسشان جمع باشد که کلاه طرف هندی سرشان نرود. باید به طرف هندی گفت اگر شما هم دوست دارید، حاضریم یک سند 25 ساله هم با شما امضا کنیم، اما باید ابتدا برادری خودتان را ثابت کنید. گاهی اوقات احساس میکنم پاکستانیها حق دارند که اجازه نمیدهند خط لوله گاز ایران به هند برسد و همان بهتر که نرسد. هیچ تفاوتی میان نارندا مودی و رجب طیب اردغان نیست. میلیاردها دلار هزینه ساخت خط لوله گاز شود، اما بعد که رسید هر روز بازی دربیاورند که منفجر شده، خراب است، بهای گاز زیاد است... در مورد خط لوله گاز به زودی خواهم نوشت./اخبار سوریه
نظر شما :