دومینو تکراری روابط در روندهای تاریخی (بخش هفتم)
ایران وجه المصالحه غرب اروپا و روسیه
دیپلماسی ایرانی: تاریخ معاصر ایران را می توان به دو دوره نخست که از ابتدای قرن پانزدهم میلادی آغاز و شامل حکومتهای صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه بوده و مشخصه بارز روابط با اروپا دوره مبهم و بی نتیجه است و دوره دوم از قرن پایانی هزاره سوم که با حکومت پهلوی مصادف و تا کنون را تقسیم کرد که ویژگی بارز آن فراز و فرود فراوان است. در بخش قبلی به مولفه های روابط ایران و اروپا در دوره صفویه پرداختیم و در این قسمت بیشتر به روابط ایران با اروپا از قاجاریه تا پهلوی می پردازیم روابطی دارای ویژگی های مشهود ذیل بوده است:
الف:
وجود روند شکل گیری حاکمیت جدید در ایران و بروز اختلافات توامان با تلاش برای برقراری ثبات و آرامش نسبی در اروپا اجازه نمی داد طرح ها و برنامه های جدی برای رسیدگی به روابط متقابل خارجی تدوین و اجرایی شود. با همه این احوال در این دوره اروپا به ویژه چند کشور مهم از جمله انگلیس، فرانسه، آلمان و حتی هلند در بخش غربی قاره و روسیه همسایه کشورمان توجه ویژه ای به بسط روابط با ایران زمین داشتند. در یک ارزیابی اجمالی می توان گفت که سیاست قدرتهای اروپایی مانند فرانسه و انگلستان در برابر ایران نیز تابعی از توسعهطلبی و رقابت جوییهای استعماری و منافع مشترک روس و انگلیس و فرانسه در جنگ جهانی اول بوده و قرار داشتن ایران در وضعیت ضعیف با ارتش ناتوان نیز عامل مهمی بود که بهره گیری از فرصتهای موجود برای تعاملات دیپلماتیک را کمرنگ میکرد.
ب:
در دوران قاجاریه تحولات مهمی در روابط ایران و اروپا به ثبت رسید و در بین شاهان قجری ناصرالدین شاه علاقه وافری به نوسازی ایران با دانش غربی داشت و بسیار مایل بود تا با ایجاد روابط سیاسی و اقتصادی با آلمان، از آن کشور به عنوان حائلی بین دو رقیب بزرگ، یعنی انگلستان و روسیه در ایران استفاده کند. دیدار وی از آلمان، باعث انعقاد یک قرارداد بازرگانی و کشتیرانی بین دو کشور شد. این قرارداد که در ژوئن 1873 به امضای دوطرف رسید، اولین پیمان رسمی میان ایران و آلمان محسوب میشود و مبنای مناسبات و روابط اقتصادی دو کشور در سال های بعد بود. ناصرالدین شاه سه سفر به فرنگ داشت که در همه آنها از فرانسه نیز دیدن کرد. تهران و پاریس، در زمان قاجار بیشتر دارای روابط فرهنگی بودند و معلمان فرانسوی، در دارالفنون به تدریس میپرداختند. دانشجویانی نیز به فرانسه اعزام شدند. همچنین، فرانسویان در ایران موفق به گرفتن امتیازهایی شدند که از آن میان، امتیاز انحصاری حفاریهای باستان شناختی در سراسر ایران معروف به قرارداد مورگان در سال ۱۹۰۰میلادی بود که به اکتشافهای مهم و بزرگی مانند لوح حمورابی دست یافتند.
ج:
اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم مرحله ای مهم در تاریخ دیپلماسی مدرن تحت عنوان دوره تأسیس نمایندگیهای سیاسی محسوب می شود و در این دوره کشورهای زیادی در نقشه جغرافیای سیاسی جهان شکل گرفتند و به رسمیت شناخته شدند. ایجاد نمایندگی سیاسی از ویژگی های این دوره است. به طور کلی از سال 1885 میلادی، مذاکرات دو جانبه با کشورهای اروپایی برای دایر کردن نمایندگیهای سیاسی و اقتصادی خود در پایتختهای یکدیگر صورت پذیرفت که در نتیجه آن نمایندگی متقابل در برلین، پاریس، وین، رم و بروکسل و غیره و از جمله تهران در نیمه اول قرن 13 هجری شمسی دایر شد. همچنین به غیر از سفارتخانهها، چند کشور در شهرهای ایران کنسولگری داشتند که برحسب اهمیت آن شهر به اتباع خود خدمات میدادند. کنسولگریهای انگلیس، روسیه، فرانسه و حتی عثمانی در مشهد، تبریز، رشت، شیراز، کرمانشاه، اصفهان، همدان، استرآباد قوچان، بجنورد، تبریز و بوشهر از آن دسته هستند. کشورمان نیز کنسولگری های مختلفی در اروپا دایر کرد که بسیار جالب است بدانیم که ایران در این دوره به عنوان مثال فقط در کشور رومانی 4 کنسولگری داشته است.
د:
یکی از حوادث مهم این دوره انقلاب کبیر فرانسه در اواخر قرن 18 میلادی و ترویج افکار انقلابی و آزادیخواهانه در بسیاری از کشورهای اروپایی است که اروپا را در کام جنگها و اختلافات شدید داخلی کشاند. جنگهای دولتهای ائتلافی اتریش، پروس، اسپانیا، روسیه و انگلستان با دولت فرانسه، نمونهای از بحرانهای داخلی اروپا در آن روزگار بود که موجب شد تا دولتهای اروپایی مقارن با قاجاریه فرصت و البته دلیلی هم برای توجه به ایران نداشته باشند. با گذر مقطعی از مناسبات تجاری میان ایران و دیگر کشورها، از طرفی روابط خارجی ایران در اواخر قرن هجدهم و قرن نوزدهم میلادی تحت تاثیر کشمکشهای نظامی میان ایران با همسایگان و کشورهای خارجی اروپایی بوده و حاکمیت وقت ایران در بسیاری از مقاطع ظرفیت مناسب برای بهره گیری از امکانات دیپلماسی به معنای امروز نداشت و از طرف دیگر در آن دوره روسیه به ویژه پس از تحکیم سلطنت کاترین دوم و رویای دستیابی به آبهای آزاد، رویکرد نظامی ضد ایران را پیش گرفت که نتیجه آن دو دوره جنگهای ایران و روس بود. روابط ایران و عثمانی نیز از دیرباز بهطور عمده متکی بر زبان جنگ بود.
ه:
پس از دوران تاریخی تلخ قاجاریه و ضعف شدید شاهان پایانی این سلسله حکومتی ایران دوران گذر و بی ثباتی مشروطیت را تجربه کرد که دولت های خارجی به ویژه اروپاییها همراه با روسیه حداکثر سوء استفاده را در روابط خود با کشورمان کردند. در این دوره نگرانی انگلیس از اتحاد آلمان و روسیه و نزدیکتر شدن مسکو به برلین باعث شد تا بسیاری از اقدامات روسیه در ایران بدون واکنش خاصی از سوی انگلیس مواجه شود. مشروطهطلبی در ایران با اندیشه روشنفکری و ترقی توامان از زمینهها و عوامل داخلی و ضرورت اصلاحات و اصلاح ساختار حاکمیت سیاسی و تا حدود زیادی نیز تحت تاثیر اندیشهها و تحولات جدید سیاسی، اجتماعی و اقتصادی غرب و تفکر و سبک های سیاسی و اقتصادی لیبرالیستی، دموکراسی و سوسیال دموکراسی غربی رشد و نمو کرد. در عین حال در این دوره رهبران مذهبی و سنتگرایان کشورمان تعامل با دنیای غرب خصوصا با انگلستان را با نگاه بدبینانه و ستیزهجویانه مینگریستند. همزمان با پررنگ شدن مرحله ای نقش ایالات متحده امریکا در صحنه سیاست بینالمللی و از جمله ایران، تمایلاتی در میان گروههایی از جامعه ایرانی با درجات متفاوتی در رویکرد تعاملی با این قدرت جدید هویدا شد. در این مقطع باید دو رویداد مهم بین المللی و یک روایداد داخلی را ذکر کرد که بر ایران و روابط خارجی اش تاثیرات فزاینده ای داشت موضوع اول مربوط به جنگ جهانی اول بود که اعلام دیپلماسی بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول، بی تاثیر بوده و ایران به اشغال قوای متفقین یعنی روس و انگلیس درآمد و موضوع دوم انقلاب بلشویکی اکتبر 1917 بود که عامل مهمی در تغییر متقابل رویکردهای سیاست خارجی ایران و قدرتهای بزرگ غربی محسوب می گردید و اما موضوع داخلی مربوط به سناریوی سیاست خارجی جدید انگستان، برای تشکیل یک دولت دست نشانده قوی و استبدادی در ایران با هدف می تامین اهداف انگلیسیها باشد. استعمار انگلیس علاوه بر هدف منافع اقتصادی در ایران، از اتخاذ چنین رویکردی در قالب کودتای 1299 خورشیدی هدف مهم ایجاد کمربند دفاعی در برابر اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی را تعقیب میکردند، البته با انقراض سلطنت احمدشاه و پایان عمر حکومت قاجار و سپری شدن دوران گذر و تغییرات زیاد و طراحی تحولاتی پیچیده با تاسیس سلسله پهلوی در ایران، تحولات نوینی در عرصه سیاست خارجی ایران و نیز سیاست خارجی قدرتهای بزرگ غربی در برابر ایران پدید آمد، که در مقایسه با عصر قاجاریه، تا حدود زیادی از سرشت، اشکال، اهداف و پیامدهای متفاوتی برخوردار بود که در بخش بعدی به بررسی روابط ایران و قاره سبز در دوره پهلوی می پردازیم.
نظر شما :