اعمال فشار حداکثری کار به جایی نمی برد
«فنلادسازی» عراق، تنها راه جلوگیری از جنگ آمریکا و ایران
نویسنده: آلبرت بی. ولف (از اعضای دانشکده مطالعات بین المللی دانشگاه آمریکایی کردستان در عراق)
دیپلماسی ایرانی: همه گیری ویروس کرونا سراسر جهان را دگرگون کرده، و آمریکایی ها اگرچه به نظر می رسد هنوز بر سر بازگشایی اقتصاد اختلاف نظر دارند، اما ظاهرا در یک موضوع متحد هستند: اکثریت دو حزب در مجلس نمایندگان بر این باورند که تحریم تسلیحاتی علیه ایران که در ماه اکتبر به پایان می رسد، باید تجدید شود. ایالات متحده ممکن است با رفتارهای منطقه ای ایران موافق نباشد، اما کمپین اعمال فشار حداکثری رئیس جمهوری دونالد ترامپ خطر بزرگ تری دارد: می تواند آمریکا را در یک جنگ جدید خودخواسته در خاورمیانه گرفتار کند. ایالات متحده با اعمال فشار بر ایران، حمایت از تغییر نظام و تلاش برای قطع دسترسی جمهوری اسلامی به منابع بدون اینکه انگیزه مثبتی ایجاد کند یا نشانه ای دال بر وجود پاداش برای عمل مطابق خواسته هایش وجود داشته باشد، خطر اقدام مستقیم ایران علیه نیروهای آمریکایی را پیش آورده است که از نمونه آن می توان به حمله تلافی جویانه پس از ترور سردار سلیمانی اشاره کرد.
ایالات متحده و ایران می توانند با یکدیگر بر سر رفتار با عراق به عنوان «حوزه خویشتن داری» یا منطقه بی طرف، توافق کنند، درست همانطوری که آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق بر سر رفتار با کشورهایی مانند فنلاند و اتریش در دوران جنگ سرد توافق کردند. ایالات متحده و ایران می توانند با توافق بر سر «فنلاندسازی کردن» عراق، از درگیری هایی که می توانند به راحتی به جنگ تبدیل شوند، حذر کنند. عراق به مثابه فنلاند در جنگ سرد، به کشوری بی طرف تبدیل خواهد شد؛ حوزه خویشتن داری که نه عرصه ای برای رقابت بر سر نفوذ خواهد بود و نه سعی خواهد کرد به مثابه رویکرد رژیم صدام حسین بر دیگر کشورها سلطه یابد.
احتمال اینکه دولت ترامپ نگران توزیع سلاح های جدید ایران در همسایگی از عراق تا سوریه و لبنان و راه اندازی برنامه تسلیحات اتمی باشد، زیاد است. متوقف کردن سلطه یک ایران هسته ای مسلح بر خاورمیانه دشوار خواهد بود. با این حال، اقتصاد ایران در اثر تحریم ها و پایین آمدن قیمت نفت تضعیف شده است. حتی اگر تحریم برداشته شوند، ایران قادر به تهیه تسلیحات جدید نخواهد بود. به علاوه، ایران از دستیابی به سلاح هسته ای فاصله زیادی دارد و هنوز به توانایی وصل کردن یک کلاهک هسته ای به یک موشک بالستیک دست نیافته است.
روابط آمریکا و ایران برای سال های متمادی بد بود، اما تنش ها پس از کناره گیری ترامپ از توافق هسته ای در ماه مه 2018 و سیاست اعمال فشار حداکثری او تشدید شد و اوضاع پس از ترور سردار سلیمانی توسط آمریکا در اوایل ژانویه سال 2020 وخیم تر شد و به مواجهه نیروهای آمریکا و شبه نظامیان تحت حمایت ایران در عراق انجامید. در حال حاضر، بهترین راه برای کاهش تنش ها «فنلاندسازی عراق» است.
اتحاد جماهیر شوروی اندکی پس از آغاز جنگ جهانی دوم از فنلاند خواست بخش گسترده ای از قلمرو خود را برای محافظت به لنینگراد واگذار کند. فنلاندی ها امتناع ورزیدند و ترجیح دادند به جای تسلیم، جنگ کنند. اتحاد جماهیر شوروی در آنچه بعدها «جنگ زمستانی» خوانده شد، به فنلاند حمله کرد. درگیری کمی بیشتر از سه ماه طول کشید و شوروی تلفات زیادی متحمل شد و در سال 1940 پای میز مذاکره از خواسته های خود کاست. «فنلاندسازی» به معنای «بی طرفی فعالانه و اصولی» بعدتر در سال 1948 آغاز شد؛ فنلاند موافقت کرد با یک قدرت خصمانه وارد اتحاد نشود و شوروی هم در مقابل موافقت کرد که به استقلال و دموکراسی فنلاند احترام بگذارد. بدین ترتیب، فنلاند از یک دولت دست نشانده در امان ماند و اتحاد جماهیر شوروی اطمینان حاصل کرد که اراضی همسایگی آن خصمانه نخواهند بود. به طور مشابه، ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی، بریتانیا و فرانسه هم در سال 1955 توافق کردند که اتریش را ترک کنند و اندکی پس از ترک نیروها در ماه اکتبر، پارلمان این کشور تدابیری را مبنی بر بی طرفی آن تصویب کرد.
ایالات متحده و ایران نیز می توانند عراق را منطقه بی طرف بخوانند. عراق همانند فنلاند، همسایه قدرتمندتری از خود (ایران) دارد که به دنبال نفوذ سیاسی در آن است. هر دو کشور حامیان قدرتمندتری دارند که به ترکیب سیاست داخلی آنها علاقمند هستند. عراق در دورانی دشوارتر و پیچیده تر از فنلاند زمان جنگ سرد قرار دارد. مساله مرز مشترک آن با ترکیه و عربستان سعودی و سوریه جنگ زده هم مطرح است. حاکمیت داخلی عراق هم برخلاف فنلاند در دهه 40 هنوز به طور کامل توسعه نیافته و تثبیت نشده است. ایران از گروه های شبه نظامی محلی عراقی حمایت می کند و ایالات متحده نیروی مستقر در عراق دارد.
در چنین شرایطی، فنلاندسازی عراق مستلزم تعهد متقابل ایالات متحده و ایران است. اول، لازم است که هر دو کشور به تمامیت ارضی عراق متعهد باشند. عراق باید تصمیم بگیرد که به استان ها و مناطق مختلف استقلال نسبی اعطا کند و نه ایالات متحده و نه ایران. دوم، همانند پیمان اتریش، دولت های ایالات متحده و ایران باید با بیرون کشیدن نیروهای خود از عراق موافقت کنند؛ عراق نمی تواند میزبان نیروهای خصمانه هیچ یک از این کشورها باشد. لازم است همه پایگاه های خارجی در عراق به نیروهای این کشور تحویل داده شوند. سوم، ایالات متحده و ایران باید تنها به عراق کمک هایی را ارائه کنند که به کارآیی بیشتر نظامی آن در رابطه با پلیس داخلی و ضدتروریسم بینجامند.
این شرایط می توانند شرایط کنونی را که به تشدید تنش ها بین ایران و ایالات متحده در عراق انجامیده، به عقب بازگرداند: نیروهای عراقی نمی توانند به تنهایی با داعش بجنگند. ایران و آمریکا می توانند مانع از بازگشت تجاوزات دوران صدام حسین و اقدامات عراق علیه همسایگانش شوند و در عین حال به این کشور در مبارزه با تروریست ها کمک کنند. به علاوه، ایالات متحده و ایران می توانند با جدا کردن مسیر نیروهای خود در عراق و هماهنگ سازی فعالیت های نیروهای زمینی و ایجاد یک خط ارتباط فعال در منطقه خلیج فارس از یک جنگ دیگر جلوگیری کنند. مشکل کارزار اعمال فشار حداکثری این است که تدابیر طراحی شده برای ممانعت از افزایش نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه احتمالا ایالات متحده را در همین منطقه به یک جنگ دیگر می کشاند. یک رویکرد ساده تر می تواند تبدیل عراق به یک منطقه بی طرف و بازنگری مجدد در منافع امنیتی باشد.
منبع: فارن پالسی / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :