بازگشت به نقطه صفر!
چرا کسی حاضر نیست مرگ برجام را اعلام کند؟
صابر گل عنبری، کارشناس مسائل بین الملل
دیپلماسی ایرانی - بالاخره سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان ماشه برجام را کشیده و تیر خلاص را به آن شلیک کردند؛ اقدامی که چهارشنبه گذشته در یادداشتی با عنوان "بیعملی ترامپ و برجام" پس از سخنان وی در واکنش به حملات موشکی به پایگاههای آمریکا در عراق به عنوان یک پیشبینی مطرح و گفته شد که احتمالا معاملهای میان دولت آمریکا و سه شریک اروپایی برجام صورت گرفته باشد و این شرکاء مکانیسم ماشه را فعال کنند.
هر چند اروپا فعالسازی "اسنپ بک" را گامی در جهت حفظ و زنده ماندن برجام اعلام کرده، اما واقعیت این است که چیزی از این توافق نمانده است که حفظ شود. برجام کلا بر دو رکن و ستون استوار بود. یکی رفع تحریمها که به دنبال خروج آمریکا از آن به شکلی شدیدتر و بیسابقه بازگشته و دیگری تعهدات هستهای ایران که در واکنش به این خروج و پیامدهای آن در پنج گام کاهش یافت و دیگر قید و بندی نمانده است که بدان پایبند باشد.
با این وجود، کسی حاضر نیست مرگ برجام را اعلام کند، گویا علت این استنکاف هم هولناک بودن تصور مرحله پسابرجام است که هیچ طرفی خود را آماده مواجهه با آن نمیداند. فعلا با وجود باقی نماندن چیزی از برجام، اما زود است از پسابرجام سخن بگوییم، و باید گفت که فعلا در مسیر آن قرار داریم و وارد این مرحله نشدهایم. از این جهت، هم ایران و هم اروپا گامهای پسابرجامی خود را آهسته بر میدارند. از یک طرف، با وجود این که دولت از پایان عمل به هر نوع قید و بند عملیاتی در برجام سخن گفته، اما هنوز در عمل گامهای تندتر وجود دارد که برنداشته است، مثل اعلام افزایش سطح غنی سازی به بیش از 5 درصد و تا سطح 20 درصد و بالاتر و یا اعلام کند که قصد دارد هزاران سانتریفیوژ را پس از پایان دادن به محدودیت برجامی به کار میگیرد. در آن سو هم، اروپا پس از حدود 20 ماه از خروج آمریکا از برجام و همسویی عملی با آن و همذات پنداری کلامی با ایران و پس از مذاکرات و رایزنیهای فشرده و بیحاصل مکانیسم ماشه را از دیروز فعال کرد. اما به نظر میرسد که فعلا حداقل ظرف دو ماه آینده به دلایل فنی و سیاسی به دنبال طرح قطعنامه در شورای امنیت و بازگرداندن تحریمهای بینالمللی و قطعنامههای پیشین و قرار دادن نام ایران در زیر فصل هفت نباشد.
گویا اروپا با کشیدن ماشه برجام دو هدف مقطعی را دنبال میکند، نخست، فشار بر کشور برای بازگشت به تعهدات خود تا برجام به صورت یکجانبه احیا شود و به گفته وزیر خارجه انگلیس زنده بماند. هدف دوم هم فشار بر ایران برای حرکت به سمت مذاکره با آمریکا تا به گفته بوریس جانسون نخست وزیر انگلیس توافق جایگزینی با معیارها و ملاکهای مد نظر دونالد ترامپ به دست آید؛ که در واقع همان شروط 12 گانهای است که قبلا واشنگتن مطرح کرده است. اما دور از انتظار است که ایران بدون مابازایی قابل توجه در بحث تحریمها به این تعهدات بازگردد یا با آمریکا مذاکره کند.
در این وضعیت، به احتمال زیاد اروپا در نهایت قطعنامه "ادامه رفع تحریمها" را در شورای امنیت مطرح کند و با وتوی آن موجب بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل و دیگر قطعنامههای بینالمللی شود. در حقیقت، راهکاری که اروپا از دیروز در پیش گرفته است، حرکت در جهت اجماعسازی جهانی است و هر چند مقامات اروپایی گفتهاند هنوز به راهبرد فشار حداکثری آمریکا علیه ایران نپیوستهاند، اما موضع اعمالی اروپا بر خلاف این موضع اعلامی کاملا حرکت در متن این راهبرد است.
اکنون پرسش این است که در صورت اقدام اروپا در شورای امنیت و بازگشت تحریمهای بینالمللی چه اتفاقی خواهد افتاد و ایران چه واکنشی از خود نشان خواهد داد. نتیجه این خواهد شد که پرونده هستهای ایران دوباره بینالمللی میشود و سازمان ملل هم به عنوان طرف دیگر منازعه مطرح خواهد شد. غیر از آن هم، تحریمهای اعمالی آمریکا بعد از خروج از برجام ماهیتی بینالمللی پیدا خواهد کرد. اما با توجه به این که تحریمهای بینالمللی پیشابرجامی گستردهتر از تحریمهای کنونی آمریکا نیست و کمتر از آن هم هست، چیزی بر تحریمها افزوده نخواهد شد، ولی دست شرکای ایران از جمله روسیه و چین و حتی همسایگان را در تعاملات اقتصادی بستهتر میکند.
اما درباره واکنش تهران نیز که لزوما در مرحله نخست رسما خروج از برجام را اعلام کند و در کنار آن احتمالا شاهد گامهای چند مرحلهای چون افزایش سطح غنیسازی و تعداد سانتریفیوژها و توقف پروتکل الحاقی و حتی خروج از ان پی تی را باشیم.
فعلا باید منتظر ماند و دید در دو ماه آتی چه اتفاقی میافتد؟ آیا همه طرفها به راه حلی میانی خواهند رسید؟ یا کلا وارد فاز بسیار پرتنش پسابرجام و بازگشت به فصل هفت خواهیم شد؟
نظر شما :