۵ افسانه درباره آنچه اروپایی ها می خواهند
سرنوشت اتحادیه اروپا در انتخابات ماه مه (بخش هشتم و پایانی)
نویسندگان: آیوِن کرَستِو، مارک لِنِرد و سوسی دنیسِن
دیپلماسی ایرانی: اکنون که احزاب سیاسی اروپا کمپین برای انتخابات پارلمان اروپایی را آغاز کرده اند، به نظر می رسد که استراتژی های خود را بر مبنای درس های گرفته شده از رای گیری های اخیری که شاهد بوده اند، برگزیت، ترامپ، ویکتور اوربان و امانوئل ماکرون انتظارات خود و نخبگان را تغییر داده اند. در نتیجه، 5 تفکر گمراه کننده درباره شکل سیاست گذاری اروپایی به موضوع اصلی مناظرات تبدیل شده است. اولین افسانه این است که این انتخابات سقوط به سیاست های قبیله ای خواهد بود. دومین افسانه این است که تقسیم بدنی قدیم چپ و راست جای خود را به تقسیم بندی بین طرفداران اروپا و ملی گرایان یا طرفداران اروپای باز یا بسته می دهد. افسانه سوم این است که انتخابات پارلمان اروپایی به مثابه یک همه پرسی درباره مهاجرت است. افسانه چهارم این است که اروپا بین شرق و غرب تقسیم می شود. افسانه پنجم این است که انتخابات منحصرا ملی است.
نتیجه گیری: بازیابی آینده
حامیان اروپا برای پیروزی در این انتخابات باید دو مساله را به درستی درک کنند. اول اینکه چگونه حضور رای دهندگانی که به سیستم باور دارند یا اعضای دسته حامیان اروپا که از ماجرا عقب مانده اند را در انتخابات افزایش دهند. دوم اینکه چطور ملی گراهای مخالف اروپا را به داخل سیستم باز گردانند.
امروزه در همه انتخاباتی که برگزار می شود احزاب سیاسی بیشتر بر متقاعد کردن طرفداران همیشگی خود متمرکز می کنند و نه بر تلاش برای تغییر ذهنیت مردم و جذب رای دهندگان بیشتر. به همین علت، بسیاری از احزاب سیاسی بر روی 149 میلیون نفری در اتحادیه اروپا متمرکز می شوند که تحت تاثیر احزاب ضد اروپایی قرار نگرفته اند، اما نمی دانند که زحمت شرکت در انتخابات پارلمان اروپا را به خود می دهند یا خیر و این رای دهندگانی که هنوز درباره انتخاب خود تصمیمی نگرفته اند را نیز شامل می شود. بزرگ ترین چالش در جلب توجه این افراد این است که به آنها نشان داده شود مساله آنقدری مهم هست که ارزش حضورشان پای صندوق های رای را داشته باشد.
به علاوه، استراتژیست های احزاب باید به این درک برسند که برای آنها زمان نکاح کاتولیک به پایان رسیده و بسیاری از رای دهندگان آنها مفهوم ازدواج باز را پذیرفته اند. رای دهندگان سنتی احزاب به گذشته تعلق دارند و رای دهندگان امروزی اروپایی که به شدت نگران فساد هستند، تاکید بیشتری بر همبستگی رهبران سیاسی دارند.
بسیاری از رای دهندگان خواهان تغییر هستند، اما نمی توانند تصور کنند که این تغییرات توسط جناح راست افراطی یا چپ افراطی صورت بگیرد. در فرانسه آنهایی که قصد دارند به ماکرون رای بدهند در میان همان هایی هستند که باور دارند اتحادیه اروپا دچار آسیب شده است. احزاب حامی اروپا اگر به دنبال موفقیت در انتخابات هستند باید خود را به عنوان احزاب اصلاحات معرفی کنند و در برابر شراط موجود بایستند و آماده ایجاد تغییرات لازم برای آینده ای بهتر و ایمن برای اروپا باشند.
اما اگر سیاست های اروپایی همینطور که اکنون هستند ادامه یابند و احزاب تنها روی رای دهندگان کنونی خود تمرکز کنند، خطر به وجود آمدن شرایطی وجود دارد که فیلیپ گولد آن را «استادیوم خالی» می نامد؛ جایی که احزاب جریان های اصلی همچنان به گونه ای به مبارزه ادامه می دهند که انگار چیزی تغییر نکرده است و بدین ترتیب رای دهنده ای برای آنها نمی ماند. یافته های شورای اروپایی در روابط خارجی و یوگاو نشان می دهد که بحران چنان شدید است که در بسیاری از مناطق احزاب سیاسی به ارتقاء «مجوز کار» نیاز دارند. درک این مساله مهم برای باز گرداندن یک سری از انقلابیون ناامید و ملی گراهای مشکوک به اروپا به سیستم ضروری است.
اتحادیه اروپا توسط جوامعی شکل گرفت که از گذشته خود می ترسیدند. اکنون اروپایی ها از آینده هراس دارند و این هراس فقط شامل سرخوردگی از نهادهای اروپایی در بروکسل نمی شود. بسیاری از مردم فکر می کنند که سیاست های ملی تحت تاثیر توافق های ضمنی ای شکل گرفته که شکست خورده اند.
احساسات آنها مبنی بر اینکه توافق ها شکست خورده و از بین رفته اند را می توان در پنج حوزه اصلی مشاهده کرد:
اقتصاد- این تصور که اگر مطابق قوانین عمل کنید زندگی شما پیشرفت می کند دیگر درست نیست؛
عدالت- افرادی که به دولت اعتقادی ندارند از افرادی همانند خود دفاع می کنند و اغلب بر این باورند که نیازهای خارجی ها نسبت به آنها در اولویت قرار داده می شود؛ آنها همچنین معتقدند که امکان سوء استفاده از سیستم رفاه اجتماعی برای بسیاری از افراد وجود دارد؛
صدا- شهروندان دیگر اعتقاد ندارند که می توان از طریق یک سیستم سیاسی و با استفاده از رای دهی به احزابی که نماینده خودشان و مردمی شبیه آنها باشد، روی آینده تاثیر گذاشت؛
اطلاعات- مردم دیگر به رسانه ها و سیاستمداران اعتماد ندارند و مطمئن نیستند که آنها حقیقت را بگویند و نماینده واقعی آنها باشند؛
سیستم سیاسی- نگرانی درباره فساد در سراسر اتحادیه اروپا بسیار زیاد است؛
از این رو، به ویژه در میان جلیقه زردها و ملی گراهای مشکوک به اروپا و همچنین در میان حامیان اروپا که از ماجرا عقب مانده اند، شهروندانی وجود دارند که می خواهند برای تغییر شرایط به گذشته ای که برای آنها مطلوب تر بود، رای دهند. با این حال، این گذشته برای احزاب سیاسی گوناگون تعریف کاملا متفاوتی دارد. رای دهندگان سردرگم تفکراتی دارند که از بسیاری جهات متناقض است و تصمیم گیری آنها هم اساسا از روی احساساتشان است. اگر مشکل در بریتانیا و ایالات متحده این است که رای دهندگان کاملا به قبیله خود متعهد هستند، مشکل احزاب اروپایی این است که آماده اند در جهت های مختلف حرکت کنند. در نتیجه، شیوه رای دهی آنها می تواند تحت تاثیر کوچک ترین اتفاقات قبل از انتخابات قرار بگیرد.
برای بازگرداندن این رای دهندگان به سیستم لزوما به یک دیدگاه جدید و خاص نیاز نیست، بلکه به جلب حمایت ها از طریق پیشنهاد تغییراتی نیاز است که آنها خواهانش هستند.
داده های این تحقیقات نشان می دهند که محیط زیست یکی از کانال ها برای انجام این کار است؛ تبدیل ترس از وضعیت موجود به امید برای یک آینده شایسته و پایدار می تواند تاثیرگذار باشد. اقتصاد یک گزینه دیگر است. مقابله در برابر قدرت های بزرگ مانند چین و ایالات متحده می تواند یک کانال دیگر را برای جلب حمایت افرادی در اروپا فراهم کند که از تهدیدهای این کشورها هراس دارند.
احزاب حامی اروپا برای موفقیت در جلسه استماع عمومی باید یک سری اقدامات اساسی انجام دهند و به جای اینکه تنها برای پروژه اروپایی تبلیغ کنند که از پیش وجود داشته و مرزهای بین افراد و کشورها را برداشته است، باید مفهوم وابستگی متقابل را رواج دهند؛ یعنی به عبارت «اروپائی که محافظت می کند» یک مفهوم واقعی بدهند. رجی دیبری فیلسوف فرانسوی استدلال کرده که مرزی که به خوبی محافظت می شود، «واکسنی در برابر اپیدمی دیوارها» است. و در اروپای امروز که به نظر می رسد بسیاری از مرزهای در آن از بین رفته اند، به وضوح اشتیاق زیادی برای کنترل مرزها وجود دارد. بسیاری از مردم شاهد فرو ریختن دیوارهایی بودند که زندگی آنها را تعریف می کرد: سدهای بین جهان توسعه یافته و در حال توسعه، ساختارهای اجتماعی و هنجارهای اخلاقی و حتی تفاوت میان مردان و زنان. با این حال، درک اشتباه از تمایلات به وجود این مرزها به عنوان درخواست برای تبدیل انتخابات به میدان جنگی بر سر مهاجرت می تواند بار دیگر به ناامیدی رای دهندگان حامی اروپا منجر شود. آنها باید مجوز کار خود را از نو بگیرند و آینده ای را برای پروژه ی اروپایی تعریف کنند که با آینده مورد تصور شهروندان همخوانی داشته باشد.
منبع: شورای اروپایی در روابط خارجی / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :