کوه یخ حقایقی که همچنان مخفی است
قضیه خاشقجی و ترس عربستانی ها از توطئه ای بزرگ تر
نویسنده: باقر بیان جبر الزبیدی، وزیر کشور و دارایی سابق عراق
دیپلماسی ایرانی: رسانه های عربی و جهانی درگیر پوشش حادثه ناپدید شدن و قتل جمال خاشقجی، روزنامه نگار عربستانی و چگونگی وقوع این اتفاق شده اند، بدون این که به یک پرسش پاسخ دهند که چه دلیل حقیقی پشت این اتفاق بوده که سبب شده است کشوری مثل عربستان همه امکانات امنیتی اش را بسیج کند تا چنین عملیاتی را در خاک کشوری دیگر انجام دهد. سوالی که با قدرت خود را در این جا مطرح می کند این است که چه خطری وجود داشته که این قدر جدی بوده که عربستان برای سربه نیست کردن او در چنین زمانی و در چنین جایی دست به کار شده است؟
سوالی که همچنان مبهم به نظر می رسد، این است که چه کسی این دستور امنیتی را صادر کرده و کدام طرف سیاسی عالی رتبه ای اوامر ترور خاشقجی را صادر و به طور خاص هدف را شخص خاشقجی تعیین کرده است.
این در حالی است که خاشقجی تا همین اواخر یکی از ابزارهای رسانه ای حکومت عربستان بود و از افرادی بود که در دوران ریاست شاهزاده ترکی فیصل بر سازمان امنیت عربستان در طول سال های 1977 تا 2001 با این سازمان همکاری می کرد. او همچنین در طول جنگ افغانسان در سال های 1980 تا 1989 ماموریت ویژه ای داشت. خاشقجی حتی زمانی که فیصل از سازمان امنیت رفت و سفیر عربستان در لندن شد، ارتباطات خود را با او قطع نکرد به گونه ای که در سال 2004 مشاور او شد.
اما فصل آخر حیات خاشقجی از زمانی آغاز می شود که در سپتامبر 2017 عربستان را ترک کرد و ساکن امریکا شد. در این مدت او در روزنامه واشنگتن پست، روزنامه نزدیک به ارگان تصمیم گیر در دولت امریکا، قلم می زد. این همان روزنامه ای است که شراره سرنگونی ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری اسبق امریکا در سال 1974 را شعله ور کرد. خاشقجی در روزنامه واشنگتن پست از حکومت عربستان و سمبل های آن، یعنی شاه و ولیعهد به شیوه ای آرام انتقاد می کرد و از آنها می خواست که اصلاحات را پیشه کنند و تاکید می کرد که نتیجه این کار به سود شخص شاه تمام خواهد شد که خود در صدر تصمیم گیری ها و ثروت کشور قرار دارد. اما شیوه او در این دعوت در بطن خود بیان کننده قدرت نرمی بود که سبب می شد شیوه های مردمی ای که حکومت های عربی را در سال های 2011 سرنگون کردند و به بهار عربی معروف شد، تداعی شود. خاشقجی به عنوانی کسی که عقبه اخوانی داشت و خود نظاره گر قدرت گرفتن اخوانی ها در سایه بهار عربی بود در مقالاتش رنگ و بوی اخوانی را اعمال می کرد. او در مقاله اخیرش با عنوان «بهار عرب در زمان اخوان» درباره حکومت عقل و منطق صحبت کرده بود و تلاش می کرد افکار عمومی غربی را از طریق یکی از مهمترین پایگاه های رسانه ای جهان (واشنگتن پست) به این واقعیت جلب کند و به این طریق فکر لزوم تغییر در عربستان را جا بیندازد.
البته این مساله به تنهایی نمی تواند دلیل اصلی تصمیم گیری رهبران عربستان برای سربه نیست کردن او به آن شیوه ای که روی داد، باشد، اما شاید آن مقالات در خود چیزی را نهفته داشتند که مقدمه ای برای فراهم شدن طرحی گسترده تر و عمیق تر بود که از سوی سازمان امنیت یا دستگاه های امنیتی دوست عربستان کشف شد که می توانست حکومت عربستان و میلیاردها دلاری که در امریکا سرمایه گذاری شده بود را هدف قرار دهد. همان طور که پیش از این دیدیم چه بر سر قذافی و میلیاردها دلاری که در اروپا سرمایه گذاری کرده بود، آمد. آن چه تا کنون از قضیه خاشقجی مشاهده شده بخش کوچکی از کوه یخی است که قسمت بزرگ آن زیر آب شناور و مخفی است.
نظر شما :