دولت، مردم و نوسانات ارز
تاثیر قدرت پول ملی بر معادلات کمتر از موشک نیست
دیپلماسی ایرانی: چیز چندانی برای گفتن نیست، همه کسانی که با دلار سر و کار دارند، می دانند حقیقت چیست. همه چیز روشن است. دلار را کسی کنترل می کند که دلار در دستان اوست. در ایران دلار عمدتا در دست دولت است هرچند که با تحریم حجم آن کم می شود اما باز دولت بزرگترین بازیگر آن بوده و خواهد بود.
شکی در این نیست که دلار واحد پولی مسلط بر جهان است و هیچ ارزی قدرت برابری با آن را ندارد. از سوی دیگر ریال تنها واحد پولی ایران نبوده بلکه توان اقتصاد ملی کشور را نمایندگی می کند. اگر تاثیرات قدرت ریال بر معادلات بیشتر از موشک نباشد، کمتراز آن نیست. لذا هرکس که دغدغه ایران را دارد، باید دغدغه کاهش ارزش ریال را داشته و برای تقویت آن تلاش کند. برد ریال را چون برد موشک باید اهمیت داد.
توجه داشته باشیم که جامعه دچار بحران اقتصادی، نه فرصت پرداخت به سیاست و نه دل در گرو هنر دارد. در ماه های اخیر نرخ برابری ریال در برابر ارزها به دغدغه عمومی و اصلی مردم تبدیل شده است. این تحول تا حدودی سبب کاهش حساسیت ها نسبت به تحولات سیاسی داخلی و خارجی شده است. بدیهی است که مشغول شدن ذهنیت جامعه به تحولات نرخ ارز و تبعات همه گیر و وسیع آن ذهن ها را کمتر به علل مشکلات توجه می دهد.
بدانیم مانور دادن بیش از حد بر تاثیرگذاری ارز بخش خصوصی یا دلارهای خانگی بر اقتصاد ایران، بیش از آنکه حاصل توهم باشد، یک فرافکنی آگاهانه برای فرار از مسئولیت دولت داری است. ایران کشوری نفتی است نه مالیاتی و در آن بخش خصوصی به معنای واقعی کلمه وجود ندارد. اقتصاد در ایران دولتی و دلار نیز در دست پر توان آن است. با مد نظر قراردادن این نکته که در ایران مدیریت عمده ارز در دست دولت است، باور به اینکه بالا رفتن و پائین آمدن نرخ ارز در کشور حاصل کار عوامل خارج از دولت باشد، ساده لوحی است. مردم سرمایه های این نظام و کشورند. بازی با نرخ ارز، بازی با مردم و اعتماد عمومی است. بازی با نرخ ارز، بازی با امنیت ملی و سرنوشت کشور است. نباید در بن بست ها و شرایط سخت، مردم را هدف قرار داده و دست در جیب آنان کرد.
حضور دولت ها در بحران ها بیشتر معنا می یابد. در شش ماه گذشته در حالی که دولت غایب بزرگ بازار ارز بود، ارز با نوسانات شدید خود جامعه و اقتصاد ایران را بسیار ملتهب کرد. اینکه دولت پس از گذشت زمانی دراز در اقدامی دستوری و با هماهنگ کردن رسانه های اصولگرا و اصلاح طلب آن هم با شیوه کوبلزی وارد میدان شده و نرخ را دستوری و یا با توزیع و جمع آوری ریال و ارز بخواهد تنظیم نرخ کند، بیش از اثر درمانی، سبب به تاخیر افتادن اصلاحات اساسی تاثیرگذار بر روند نرخ ارز و سایر شاخص های مرتبط با اقتصاد خواهد شد.
درک موقعیت خود بخشی از موفقیت است. از دل بحران ها می شود فرصت ساخت، اما به نظر می رسد دولت روحانی شهامت کارهای بزرگ را ندارد. شوک درمانی در طب ممکن است جواب دهد اما در اقتصاد جواب نمی دهد. صعود و سقوط پول ملی حاصل یک روند است و درمان های مقطعی، پاسخ های کوتاه مدت و گذرا می دهد. اقتصاد چون همه عرصه های علمی، متکی بر یک دانش و مکانیسم تعریف شده است. اقتصاد رانتی و افسارگسیخته با شوک و یا تغییر برخی مدیران اصلاح نمی شود. مدیران و رهبران سیاسی ایرانی باید در کلیه مسایل خصوصا در عرصه اقتصادی ذهنیت خود را تغییر داده و تا این تغییر رخ ندهد، ساختار فعلی کماکان عاجز از اصلاح خواهد بود. اینکه دلارهای خانگی و هجوم برای خرید دلار را عامل وضعیت بحران ارزی نشان بدهیم، دادن آدرسی غلط به هدف پوشش دادن ضعف های مدیریتی و ساختاری است. اگر حجم دلارهای خانگی 25 میلیارد دلار باشد، بیش از آن و با توزیع غلط دلار و سوء استفاده از شرایط، در 6 ماه گذشته از خزانه دولت، دلار به هدر رفته است. فارغ از آن دلارهای خانگی در دست مردم نیست، بلکه پوششی برای پنهان کردن واقعیت دپو شدن دلارهای است که در دست رانتخواران و... است.
اگرچه صحنه سیاست و اقتصاد خصوصا در خاورمیانه کمتر با صداقت و شفافیت میانه دارد، اما باید تمرین صداقت کرد و از فریب و تکرار اشتباهات پرهیز کرد. بازی با قیمت دلار یک اعتراف دولتی است که حداقل برخی از اعضای دولت فعلی، دولت قبلی را به آن متهم می کند. به احتمال زیاد دولت بعدی نیز پرونده دولت فعلی را رو خواهد کرد. این چرخه مخرب را باید قطع کرد و پایه های اقتصاد را بر مبنای دانش اقتصادی بنا کرد. واحد پول ملی تبلور عزت ملی است و نباید آن را بازیچه ملاحظات سیاسی و اقتصادی گذرا قرار داد.
دولت تدبیر و امید نباید قدرت مانورش در تدبیر، دلار بیست هزار تومانی و در نقطه امید، دلار ده هزار تومانی باشد. سیاست ثابت نگاه داشتن نرخ ارز در دولت اول و رها شدن آن در دولت دوم روحانی، هیچ کدام امری قابل تائید نبوده و نیست. اگر برجام قرار نبود معجزه کند، خروج امریکا از برجام نیز نباید بحرانی به این حجم ایجاد می کرد. مسلما خروج امریکا از برجام در بحران ارزی تاثیر داشته اما علت اصلی آن را به جای دلارهای خانگی باید در ساختار سیاسی و اقتصادی ایران و ناتوانی دولت ها در اقدامات اصلاحی جستجو کرد.
با اعتماد مردم بازی نکنید. دلار به این قیمت نخواهد ماند واگر مذاکره ای صورت نگیرد و ساختار بر همین روند بچرخد افزایش نرخ ارز با توجه به تحریم های پیش رو امری مورد انتظار است. اظهار این سخن که امریکا هر کاری از دستش بر می آمد را انجام داده است، منجر به سست کردن اراده های روزهای سخت تر می شود. نه به خود و نه به مردم، دروغ نگوییم. بجای امید واهی، با همراه شدن با مشقات مردم و یافتن راه حل های واقعی، ایران را برای شرایط سخت تر و عبور از آن آماده کنیم.
دقت کنیم در لیست های منتشر شده از افراد برخودار از رانت ها، ژن های خوب و دستگیرشدگان اتهامات مالی، نام هایی از هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا وجود دارد. این موضوع اگرچه از منظری به امید اصلاح ضربه وارد می کند، اما از سوی دیگر می تواند فرصتی برای تغییرات اساسی تر از وابستگی به چهره های چهار دهه گذشته و رها شدن از سایه نام ها باشد.
نکته آنکه حد فاصله جناح های سیاسی محل مانور مردم و نقطه افشای کاستی هاست. هنگامی که جریان اصولگرا و اصلاح طلب زبان واحد می یابد، باید ترسید و نگران شد. منافع مردم می تواند قربانی نزدیکی مواضع این دو جناح باشد.
آگاه باشیم تاخیر و تعلل در ورود صحیح به درمان واقعی اقتصادی ایران، فاجعه در بر خواهد داشت. راه حل خروج از بحران اقتصادی و ارزی در ایران حاصل شوک، خطبه و گفتار درمانی نبوده و نخواهد بود. بهبود اقتصادی در کشور در نتیجه یک روند و برنامه ریزی دقیق و علمی و در بخشی تن دادن به نرم های بین المللی در همه عرصه ها و همچنین نه زانو زدن در برابر امریکا، بلکه مذاکره بر اساس عزت، حکمت و مصلحت امکان پذیر خواهد بود.
نظر شما :